علوم قرآن و حدیث

قرانی ، علوم قران، حدیث

آیا قرآن از اشعار جاهلی تأثیر پذیرفته است؟

خیر، چنین ادعایی بی اساس و باطل است. اصلا چیزی به عنوان ادب جاهلی (اشعار جاهلی) ثابت نشده است. به بیان دیگر استناد بسیاری از این مطالب با عنوان اشعار جاهلی، به ادب جاهلی و به زمان قبل از اسلام، ثابت شده نیست. دکتر طه حسین در باره ادب جاهلی، چنین می گوید:

تفاوت تفسیر و تاویل در چیست؟

در تعريف «تفسير» گفته ‏اند: «التفسير، كشف القناع عن اللفظ المشكل»؛ تفسير، برگرفتن نقاب از چهره الفاظ مشكله است. تفسير آن گاه است كه هاله ‏اى از ابهام، لفظ را فرا گرفته، پوششى بر معنا افكنده‏ باشد. تا اين كه مفسر با ابزار و وسايلى كه در اختيار دارد در زدودن آن ابهام بكوشد . تفسير از ريشه‏ «فسر الأمر» به معناى آشكار نمودن است. ‏فسر، مطلق بيان و توضيح است، ولى فسّر دلالت دارد كه در تبيين و تفسير، نيروى ‏بيش‏ترى به كار افتاده و كار به آسانى انجام نگرفته، و گرنه ترجمه ‏اى بيش نيست.(1)

آيا اين ادعا كه بعضی از آيات قرآن توسط خداوند نسخ شده اند درست است؟ يعنی آياتی به پيامبر نازل شده و بعدا توسط آيات ديگری جايگزين شده، يا كلا آياتی كه بر پيامبر نازل شده بعدا حذف شده است؟ آيا اين ادعا كه بعضی از آيات قرآن توسط خداوند نسخ شده اند درست است؟ يعنی آياتی به پيامبر نازل شده و بعدا توسط آيات ديگری جايگزين شده، يا كلا آياتی كه بر پيامبر نازل شده بعدا حذف شده است؟

موضوع نسخ را در قالب چند مطلب، بررسی می کنیم. مطلب اول؛ معنای لغوی و اصطلاحی «نسخ» در لغت به معنای نوشتن چيزی از روی نوشته ديگر، تغيير دادن، باطل کردن و از بين بردن آمده است.(1)

قرآن کریم چگونه و در چه آیاتی بر عدل تشریعی دلالت دارد؟

معنای عدل تشریعی، آن است که خداوند دستورات و تکالیفی که بر انسان ها قرار داده است را بر اساس عدل و عادلانه تشریع فرموده و در وضع و تشریع احکام و تکالیف، بر کسی ظلمی روا نمی شود.

در فهم مقاصد و معارف قرآن، ترجمه ها تا چه حد مفیدند؟

چند نکته در این زمینه عرض می شود: 1. در عرصه معرفت، فهم قرآن اعتبار و منزلت بسیار بالایی دارد و مسلم است که قدم اول برای غیر عرب زبانان جهت استفاده از تعالیم قرآن کریم، یا آموختن زبان عربی و یا استفاده از ترجمه آیات قرآن است.

در سوره طه، کلمه «زهره» به معنای شکوفه است. آیا این شکوفه دنیوی است یا اخروی؟

«وَ لَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلىَ‏ مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّنهُمْ زَهْرَةَ الحَيَوةِ الدُّنْيَا لِنَفْتِنهُمْ فِيهِ وَ رِزْقُ رَبِّكَ خَيرٌ وَ أَبْقَى‏»؛ و هرگز چشمان خود را به نعمت هاى مادّى، كه به گروه‏ هايى از آنان داده‏ ايم، ميفكن! اين ها شكوفه ‏هاى زندگى دنياست تا آنان را در آن بيازماييم و روزى پروردگارت بهتر و پايدارتر است!(1) منظور از "زهره حيات دنيا" زیبایی، زينت، نعمت و دلخوشی های دنیا است.(2) لذا منظور، نعمت ها و اموال دنیوی است، نه اخروی.

قرآن می فرماید که ما آن ها را فرو افکندیم، یعنی از بالا بر روی زمین انداختیم. مگر نه این است که کوه ها از برخورد صفحات قاره های با یکدیگر یا از بقایای مواد آتشفشانی که روی هم انبار شده بوجود آمده اند؟!

«وَ الْأَرْضَ مَدَدْناها وَ أَلْقَيْنا فيها رَواسِيَ وَ أَنْبَتْنا فيها مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهيجٍ»؛ و زمين را گسترش داديم و در آن كوه ‏هايى عظيم و استوار افكنديم و از هر نوع گياه بهجت ‏انگيز در آن رويانديم‏.(1) از نظر لغوی، إلْقاء، به معنای انداختن است.(2) اما بیان تفسیری: 1. برخی آن را به معنای طرح، خلق و ایجاد کردن دانسته اند.

کدام ترجمه به طور کلی برای عموم مردم بهتر و روانتر و قابل فهم تر است؟

در مورد قرآن كریم ترجمه های زیادی موجود است كه هر كدام از جهتی بر دیگری مزیتی دارد. افزون بر این که ترجمه ها را می توان با توجه به گرایش های مختلفی مثل گرایش ادبی، فلسفی، فقهی، عرفانی و ... مورد بررسی قرار داد. از طرفی هیچ کدام از این ترجمه ها بدون اشکال نیست. لذا نمی توان یک ترجمه را از همه حیث بهتر از دیگران دانست.

با توجه به آیه 6 سوره مؤمنون، چگونه کنیزانی که اسیر مؤمنان می شدند حتی بدون عقد برای آن ها حلال بودند؟ به نظر من این عدالت نیست.

«إِلاَّ عَلى‏ أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومينَ»؛ تنها آميزش جنسى با همسران و كنيزانشان دارند، كه در بهره ‏گيرى از آنان ملامت نمى ‏شوند.(1) در این زمینه چند مطلب عرض می شود: مطلب اول: یکی از احکام ملک یمین همین است که نیازی به خواندن صیغه ازدواج نیست و بدون آن هم رابطه بین مولا و کنیز، رابطه ای حلال است. حکم آن نیز در این آیه و آیات مشابه آن(2)، تشریع شده است.

چرا نام نمرود در قرآن بکار نرفته ولی نام فرعون بارها بکار رفته است؟

هیچ الزامی وجود ندارد که قرآن به اسم و نام، از افراد یاد کرده باشد. اگر به قرآن مراجعه کنیم می بینیم که از افراد کمی به اسم و نام یاد شده و بنای قرآن بر ذکر نام افراد نبوده است، حتی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) که قرآن بر ایشان نازل شده و به عنوان معجزه الهی بر نبوت ایشان فرستاده شده، از آن حضرت در طول این 23 سال، فقط چهار بار(1) نامبرده شده است.