مباحث اخلاقی،اخلاق در قران
اخلاقی
من حدود یک سال است که بیشتر رو به سوی دین آورده سعی می کنم دیندار تر باشم و حق الناس های گذشته را جبران کنم. از افراد زیادی حلالیت گرفته ام، اما خسته شدم. آیا راهی هست که خداوند بدون حلالیت گرفتن از مردم، حق الناس را ببخشد؟ مگر رحمت و بخشش خدا بی نهایت نیست؟
چگونه باید از این تعلقات دنیایی جدا شد؟ چگونه می شود هم زندگی کرد هم دل نبست؟
چه تفاوت ها و شباهت هایی بین عارف و عالم وجود دارد؟
روایتی از امام حسین (علیه السلام) نقل شده: «مَن عَبَدَ اللّهَ حَقَّ عِبادَتِهِ آتاهُ اللّه ُفَوقَ أمانِيِّهِ و كِفايَتِهِ؛ هر كه خدا را، آن گونه كه سزاوار او است، بندگى كند، خداوند بيش از آرزوها و كفايتش به او عطا كند.» لطفا آن را شرح و توضیح دهید و چطور خدا را بندگی کنیم که سزاوار او باشد؟
اگر کسی به دیگران تهمت بزند، جزای وی چیست؟ وظیفه افرادی که تهمت را می شنوند چیست؟ در صورتی که به این وظیفه عمل نکنند چه مجازاتی در انتظار آنها است؟
در بین اقوام ما کسانی هستند که نسبت به حجاب و نماز بی توجه هستند در برخورد با ایشان چگونه باید بود؟ چه عملی انجام پذیرد که بهترین عملکرد را در آرامش فردی داشته باشد!؟
آیه الله قاضی طباطبایی (رحمه الله علیه) چه کسی بود؟ آیا همان آیه الله قاضی مدفون در وادی السلام است؟ لطفا معرفی جامعی بفرمائید.
آیت الله بهجت در مورد وحدت وجود، فرمودند: آنان وحدت حُکمیه را با وحدت حقیقیه اشتباه کرده اند. من معتقد به وحدت حُکمیه و کثرت حقیقیه هستم و ندیدم کسی (این مطلب را) گفته باشد. لطفا بفرمایید چرا آیت الله بهجت با آرای عرفا و فلاسفه مخالفت کرده اند و آیا نظر ایشان مورد قبول هست؟
در روایات، بهجت به عنوان یکی از ویژگی های امیرالمومنین(علیه السلام) و شباهت های او به حضرت سلیمان(علیه السلام) معرفی شده است. این ویژگی حضرت به چه معنا است؟
آیا توبه دم مرگ مورد قبول قرار می گیرد؟ موید قرآنی هم بر این موضوع داریم؟