مباحث اخلاقی،اخلاق در قران
اخلاقی
چطور می شود دو رکعت نماز مقبول خواند؟ خداوند در قرآن کریم میفرماید: «أَقِمِ الصَّلَاةَ؛ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنكَر»؛ بخوان و نماز را برپا دار كه نماز از كار زشت و ناپسند باز مى دارد.(1) با توجه به این آیه، در مییابیم که شرط قبولی نماز این است که نماز، انسان را از کارهای زشت و ناپسند باز دارد.
تفاوت شخص بدگوی عیب جو، با فرد ناهی از منکر و آمر به معروف، در چیست؟ معمولا قصد ناهی از منکر اصلاح فرد و جامعه است، بر خلاف عیب جویی که در آن قصد اصلاح وجود ندارد بلکه برای تحقیر فرد یا گرفتن نکته ای علیه فرد برای روز مبادا و یا از روی حسد و کینه و انتقام و دلائلی از این دست انجام می شود. علاوه بر این که عیب جویی معمولا در مواردی است که عیب طرف پنهان است یا لااقل برای همه واضح نیست. برای اینکه نهی از منکرتان، جلوه عیب جویی نداشته باشد، باید ابتدا تشخیص بدهید که طرف مرتکب منکری می شود. بعد با لحن خوب و مهربان که قصد خیرخواهی در آن نهفته باشد، او را از آن کار باز دارید.
نظر شما در مورد این جمله معروف (خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو) چیست؟ آیا درست است؟ این جمله نه کاملا درست و نه کاملا غلط است.در جاهایی که جمعی کار اشتباهی انجام می دهند، یقینا همرنگ آنها شدن کار درستی نیست، حتی اگر ما را مسخره یا توبیخ کنند؛ حال چه آن کار، خلاف شرع باشد و چه خلاف ادب و اخلاق و انسانیت. مگر در جائی که مثلا جان ما در خطر باشد و ما را تهدید بکنند که آن هم موضوعش فرق می کند.
تعریف کامل زهد در فقه و ادبیات چیست و آیا خداوند سنت اسلامی را با سرشت و رفتار معصومین (علیهم السلام) و ذریه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) قرین کرده است؟ از نظر ارباب لغت، زهد ورزیدن نسبت به یک چیز به مفهوم اعراض از آن شیء و به مقدار اندکی از آن، رضایت دادن است.(1)در فرهنگ عالمان اخلاق، «زهد» عبارت است از اعراض قلبی و عملی از دنیا، مگر به مقداری که آدمی بدان نیاز ضروری دارد. به عبارت دیگر، زهد یعنی روی گردانیدن از دنیا برای آخرت و از غیر خداوند دل بریدن. از این تعریف برمیآید که اولاً، زهد نسبت به کسی صادق است که امکان تحصیل دنیا و برخورداری از آن را داشته باشد.
با توجه به این که یکی از تاکتیک های جنگ نرم دشمنان، مسخره کردن است، تمسخر دشمن در چه مواردی جایز است؟ همانطور که می دانید استهزاء نمودن دیگران، چه مؤمن و چه کافر، به صورت ابتدایی به عنوان رذیلهای اخلاقی و صفتی مذموم معرفی می شود و به هیچ عنوان جایز نیست.
ملاک در گناهان صغیره و کبیره، آثار گناه و راه های مقابله با گناه چیست؟ پاسخ به این سه سوال، بیان مفصلی را می طلبد که خارج از حوصله این مقال است. در عین حال به اجمال مطالبی مطرح و در ذیل منابعی جهت تکمیل اطلاعات معرفی می شود: الف) ملاک گناه کبیره و صغیره: گر چه تمام گناهان از آن جهت که سرپيچی از دستور خدا است، بزرگ است. اما با توجه به خصوصيات ذاتی و پيامدهای مختلف و آثار گوناگونی که در آن ها وجود دارد، می توان گفت: بين گناهان اختلاف مرتبه ای وجود دارد.
چگونه اخلاق خود را تغییر دهیم و به حسن خلق برسیم؟ «حسن خلق» از مجموعه اى از صفات و برخوردها تشکيل يافته است: «نرمش و مدارا، گشاده رويى، زبان خوب و اظهار محبت، رعايت ادب، چهره خندان و تحمل و بردبارى در مقابل مزاحمت هاى اين و آن.» هنگامى که اين صفات و اعمال به هم آميخته شد، به آن حسن خلق مى گويند.(1) در حديث جامع و جالب از امام صادق (عليه السلام) در تعريف حسن خلق چنين آمده است: يکى از ياران امام پرسيد: تعريف حسن خلق چيست؟
شرح صدر چیست و چگونه می توان به مرحله شرح صدر رسید؟ چه مقدماتی را باید در خودمان ایجاد کنیم تا به آن برسیم؟ صفت مقابل و متضاد شرح صدر چیست؟ چگونه باید از آن دور شد؟ شرح صدر در لغت به معنای گشادگی سینه است؛ زیرا «شرح» در لغت به معناى بسط و گسترش دادن و «صدر» به معنای سینه است. اما شرح صدر در اصطلاح و فرهنگ قرآنی به معنای بسط و گشادگى سینه با نور، آرامش و رحمت الهى(1) و استعداد دریافت معارف و حقایق است.(2) در حقیقت شرح صدر، سعه قلبی و رفع انقباض و موانع و حصول استعداد و قابلیت فرد برای پذيرش نور ايمان است.
اگر پدر و مادر نماز نمی خوانند، آیا باید با آنها قطع رابطه کرد؟
چرا و به چه دلیل در غرب به افراد آزادی جنسی داده می شود و برخی از آن جانبداری و طرفداری می کنند؟ آیا این نوع آزادی داده شده، یا اینکه خود افراد به آن سمت رفتند؟ کسانی که در غرب معتقد به آزادی جنسی شده اند، می گویند: "آتش ميل و رغبت بشر در اثر منع و محدوديت فزوني می گيرد و مشتعل تر مي گردد اما در اثر ارضا و اشباع، کاهش می يابد و آرام می گيرد. برای اين که بشر را از توجه دائم به امور جنسی و عوارض ناشی از آن منصرف کنيم، يگانه راه صحيح آن است که هر گونه قيد و ممنوعيتی را از جلوی پايش برداريم و به او آزادی بدهيم."(1) لکن این دلیل درست نیست.