فرق طريقت و شريعت
لطفا طریقت و شریعت رو تعریف می کنید؟ و سپس فرق بین اونها رو هم میگید؟ در رابطه با تعريف شريعت و طريقت عرفا تعاريف متفاوتي ارائه فرموده اند كه شالوده و ماحصل تعاريف اين است كه « شريعت مراعات ظاهر احكام را مي گويند و طريقت مراعات باطن احكام را » يعني شريعت راهي است كه انسان را به طريقت و حقيقت رهنمون مي سازد . فلذا وجه نام گذاري شريعه فرات همين است چون شريعه راهي است كه به طريقت ( فرات ) متصل مي شود . فلذا لازمه رسيدن به طريقت ، عبور از شريعت است و شريعت چيزي جز عمل نمودن به دستورات دين نيست . برخي تعاريف بزرگان را جهت اطلاع عرض مي كنم: بعضي گفته اند: شريعت احكام ظاهر و اعمال راجع به تن است، و طريقت آداب باطن و راجع به دل، شريعت آراستن ظاهر است به طاعت و عبادت، طريقت پاكيزه نمودن باطن است به اخلاق پسنديده و دوستي و ياد خدا و روشن ساختن دل به شناختن او، و حقيقت غايت نهائي طريقت و وصول به حق است. بعض ديگر بزرگان عرفاء و صوفي گفته اند: شريعت همچون شمعي است كه راه را نشان مي دهد و آن عبارت از احكام و دستوراتي است كه رعايت آنها انسان را به طرف كمال مي كشاند پس فائده شريعت راهنمائي است و بس. و راهروي به طرف كمال طريقت است. و نهايت طريقت و غايت سلوك، وصول به حقيقت است. بطور مثال: شريعت، علم طب است كه دواي هر دردي در آن ذكر شده است. و به كار بردن دوا و دستورات و پرهيز كردن به موجب علم طب طريقت است. و رهائي يافتن از آلام و اسقام و وصول به صحت ابدي، حقيقت است. حضرت امام (ره) در تعليقه بر شرح فصوص چنين مىفرمايند: «طريقت» و «حقيقت» جز از راه «شريعت» حاصل نخواهند شد، زيرا ظاهر راه باطن است... كسى كه چنين مىبيند كه با انجام تكليفهاى الهى باطن براى او حاصل نشد، بداند كه ظاهر را درست انجام نداد. و كسى كه بخواهد به باطن برسد بدون راه ظاهر، مانند برخى از صوفيان عوام، او هيچ دليلى از طرف خداوند ندارد.
برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمائید