مباحث اخلاقی،اخلاق در قران
اخلاقی
تعریف کامل زهد در فقه و ادبیات چیست و آیا خداوند سنت اسلامی را با سرشت و رفتار معصومین (علیهم السلام) و ذریه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) قرین کرده است؟ از نظر ارباب لغت، زهد ورزیدن نسبت به یک چیز به مفهوم اعراض از آن شیء و به مقدار اندکی از آن، رضایت دادن است.(1)در فرهنگ عالمان اخلاق، «زهد» عبارت است از اعراض قلبی و عملی از دنیا، مگر به مقداری که آدمی بدان نیاز ضروری دارد. به عبارت دیگر، زهد یعنی روی گردانیدن از دنیا برای آخرت و از غیر خداوند دل بریدن. از این تعریف برمیآید که اولاً، زهد نسبت به کسی صادق است که امکان تحصیل دنیا و برخورداری از آن را داشته باشد.
با توجه به این که یکی از تاکتیک های جنگ نرم دشمنان، مسخره کردن است، تمسخر دشمن در چه مواردی جایز است؟ همانطور که می دانید استهزاء نمودن دیگران، چه مؤمن و چه کافر، به صورت ابتدایی به عنوان رذیلهای اخلاقی و صفتی مذموم معرفی می شود و به هیچ عنوان جایز نیست.
ملاک در گناهان صغیره و کبیره، آثار گناه و راه های مقابله با گناه چیست؟ پاسخ به این سه سوال، بیان مفصلی را می طلبد که خارج از حوصله این مقال است. در عین حال به اجمال مطالبی مطرح و در ذیل منابعی جهت تکمیل اطلاعات معرفی می شود: الف) ملاک گناه کبیره و صغیره: گر چه تمام گناهان از آن جهت که سرپيچی از دستور خدا است، بزرگ است. اما با توجه به خصوصيات ذاتی و پيامدهای مختلف و آثار گوناگونی که در آن ها وجود دارد، می توان گفت: بين گناهان اختلاف مرتبه ای وجود دارد.
چگونه اخلاق خود را تغییر دهیم و به حسن خلق برسیم؟ «حسن خلق» از مجموعه اى از صفات و برخوردها تشکيل يافته است: «نرمش و مدارا، گشاده رويى، زبان خوب و اظهار محبت، رعايت ادب، چهره خندان و تحمل و بردبارى در مقابل مزاحمت هاى اين و آن.» هنگامى که اين صفات و اعمال به هم آميخته شد، به آن حسن خلق مى گويند.(1) در حديث جامع و جالب از امام صادق (عليه السلام) در تعريف حسن خلق چنين آمده است: يکى از ياران امام پرسيد: تعريف حسن خلق چيست؟
شرح صدر چیست و چگونه می توان به مرحله شرح صدر رسید؟ چه مقدماتی را باید در خودمان ایجاد کنیم تا به آن برسیم؟ صفت مقابل و متضاد شرح صدر چیست؟ چگونه باید از آن دور شد؟ شرح صدر در لغت به معنای گشادگی سینه است؛ زیرا «شرح» در لغت به معناى بسط و گسترش دادن و «صدر» به معنای سینه است. اما شرح صدر در اصطلاح و فرهنگ قرآنی به معنای بسط و گشادگى سینه با نور، آرامش و رحمت الهى(1) و استعداد دریافت معارف و حقایق است.(2) در حقیقت شرح صدر، سعه قلبی و رفع انقباض و موانع و حصول استعداد و قابلیت فرد برای پذيرش نور ايمان است.
اگر پدر و مادر نماز نمی خوانند، آیا باید با آنها قطع رابطه کرد؟
چرا و به چه دلیل در غرب به افراد آزادی جنسی داده می شود و برخی از آن جانبداری و طرفداری می کنند؟ آیا این نوع آزادی داده شده، یا اینکه خود افراد به آن سمت رفتند؟ کسانی که در غرب معتقد به آزادی جنسی شده اند، می گویند: "آتش ميل و رغبت بشر در اثر منع و محدوديت فزوني می گيرد و مشتعل تر مي گردد اما در اثر ارضا و اشباع، کاهش می يابد و آرام می گيرد. برای اين که بشر را از توجه دائم به امور جنسی و عوارض ناشی از آن منصرف کنيم، يگانه راه صحيح آن است که هر گونه قيد و ممنوعيتی را از جلوی پايش برداريم و به او آزادی بدهيم."(1) لکن این دلیل درست نیست.
چطور می شود گناهی را ترک کرد؟ عامل اصلی بدبختی آدمی ارتکاب حرام و گناه است و اگر انسان بخواهد از حرام دوری کند و از این سمّ مهلک نجات یابد، رعایت نکات زیر ضروری است: 1- تصمیم جدی و قاطع بر گناه نکردن: تا انسان عزم راسخ بر ترک گناه نداشته باشد، چندان توفیقی در عدم ارتکاب گناه به دست نمی آورد. 2- توجه کامل به این که خداوند در همه حالات، آگاه و ناظر بر اعمال ما است و حتی بر خطورات قلبی ما (در دل می گذرد) احاطه دارد و از آن ها هم با خبر است: اگر انسان چنین یقینی داشته باشد، خجالت می کشد گناه کند و از دستورهای خالقش سرپیچی نماید.
عواقب سوء ظن در زندگی دنیا و همین طور آثار آن در آخرت چیست و چطور می توانیم با رذیله اخلاقی سوء ظن مقابله کنیم؟ ممنون می شوم دستورالعمل های مفید و کاربردی در این زمینه ارائه بدهید. بدبینی و سوء ظن نسبت به مسلمان از گناهانی است که در آيات و روايات متعددی از عواقب و عوارض جانبی آن سخن به ميان آمده است. در سوره حجرات می فرمايد: «ای کسانی که ايمان آورده ايد! از بسياری از گمان ها بپرهيزيد.
تعريف غيبت مذموم و حدود آن چيست؟ غیبت، عبارت است از ذکر عیوب نهانی شخص.(1)طبق این تعریف، در ماهیت غیبت دو مؤلفه دخیل است: اول این که جزء عیوب باشد. دوم آن که جزء عیوب مستور از دید مردم باشد.البته مواردی هست که استثنا شده است و علی رغم اینکه در آن عیوب پنهانی فرد بیان می شود اما حرمت ندارد: 1. اگر صحبت شما در مورد آن شخص، جزء عیب های نهان آن شخص نباشد و یا اگر هست، مستمع نسبت به آن آگاهی دارد، در این صورت، اشکال ندارد؛ زیرا در تعریف غیبت عیب های نهان ذکر شده، و در فرضی که جزء عیب نهان نیست و یا شخص مستمع از آن آگاهی دارد، غیبت شمرده نمی شود.(2) 2.