مباحث اخلاقی،اخلاق در قران
اخلاقی
همیشه در خواندن نماز کاهلم و غفلت می کنم، بعد از ازدواج بخاطر وجود دخترم و محکم کردن بنیان خانواده، قصد دارم نماز بخوانم منتهی از بی اراده بودنم رنج می برم. لطفا راهنمایی فرمائید چه کنم؟ اهتمام شما به حل مشکلتان، قابل ستایش است. صداقت در گفتار حاكى از ضمير و فطرت پاک شماست و نشان مى دهد نمى خواهيد راه رفته را ادامه دهید. سستی و کاهلی و تنبلی در نماز، نتیجه یک سری از عوامل است. بعضی از عوامل که به طور کلی موجب سستی و ترک نماز میشود، عبارتند از: 1ـ عدم آشنایی به فلسفه و حقیقت نماز: این از مهم ترین عوامل سستی در نماز و ارتباط با خدا است.
چگونه می توانيم ظرفيت وجودی را آنچنان افزايش داد كه از هدايت معنوي ائمة اطهار (عليهم السّلام) بيشتر از آنچه كه هست برخوردار شد؟ در ذیل به برخی راهکارها جهت افزایش ظرفیت وجودی اشاره می کنیم: 1- شناخت خدا: امام رضا (علیه السلام) مى فرمایند: «اول عبادة الله معرفته»؛ اولین مرتبه عبادت خدا، معرفت و شناخت خدا مى باشد.(1) بنابر این اولین و مهم ترین حرکت ما جهت رشد ظرفیت های وجودی مان، شناخت آفریدگار و خالقمان است؛ زیرا بدون شناخت حضرت حق تعالی و کسب معرفت نسبت به ذات اقدس الهی، ارتقاء وجودی ممکن نیست. در این زمینه مطالعه کردن می تواند بسیار مفید باشد.
بعضی بر این باورند که بیماری ها مخصوصا بیماری های روانی در اثر تماس یا وارد شدن جن و شیطان به بدن فرد ایجاد می شود. لطفا در رفع شبهه ذیل راهنمائی بفرمائید.
«الَّذينَ يَأْكُلُونَ الرِّبا لا يَقُومُونَ إِلاَّ كَما يَقُومُ الَّذي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطانُ مِنَ الْمَس»؛ كسانى كه ربا مى خورند، (در قيامت) بر نمى خيزند مگر مانند كسى كه بر اثر تماسّ شيطان، ديوانه شده (و نمى تواند تعادل خود را حفظ كند؛ گاهى زمين مىخورد، گاهى بپا مى خيزد).(1)
از چه راهی عشق مجازی را به عشق الهی و حقيقی تبديل كنيم؟
عشق یعنی محبت و علاقه شدید؛ اما با توجه به متعلقش که چه کسی یا چه چیزی (مانند علاقه به کار خاص و یا اشیاء یا علاقه به کمال و صفات نیک و یا عبادت) باشد متفاوت خواهد بود که به مواردش اشاره می کنم: 1. عشق جسمانی که منشأ آن زیبائی های ظاهری و جذابیت های جنسی است. 2. عشق روحانی به معنای تعلق و نوعی کشش بین دو روح، مانند عشق و علاقه دو دوست یا شاگر و استاد. 3. عشق به معبود حقیقی.
چه رابطه ای بین اخلاق فردی و اخلاق اجتماعی وجود دارد؟ آیا این ها متاثر از هم هستند؟
بعضى معتقدند تمام اصول اخلاقى بازگشت به مناسبات خاص اجتماعى انسان با ديگران مى كند، به طورى كه اگر اجتماعى اصلًا وجود نمى داشت و هر انسانى كاملًا جدا از ديگران مى زيست و هر فرد، بى خبر از وجود ديگران زندگى مى كرد، «اخلاق» اصولًا مفهومى نداشت، زيرا غبطه و حسد، تواضع و تكبر، حسن ظن، عدالت و جور، عفت، سخاوت و بخل و امثال اين ها همه از مسايلى است كه فقط و فقط در اجتماع و برخورد انسان با ديگران مفهوم دارد. بنا بر اين انسان منهاى اجتماع با انسان منهاى اخلاق همراه خواهد بود.
ویژگی های انتقاد سازنده چیست؟
انتقاد سازنده، انتقادی است که به دور از خصومت و برای اصلاح صورت گیرد. و بر خلاف تصور عوام الناس، هم به ذکر نقاط قوت پرداخته می شود و هم به نقاط ضعف. از این رو اگر محاسنی در اخلاق، رفتار، کردار و صفات طرف مقابل می بینیم باید به آن اعتراف کنیم، البته نه به صورتی که او را به این صفت مغرور سازیم، که در این صوت دیگر انتقادی سازنده نخواهد بود بلکه موجب هلاکت او خواهد شد، به عبارتی افراط در تعریف از خوبی ها نداشته باشیم. هم چنین وقتی عیوب او را می گوییم، به طریقی بیان شود که گویی به او هدیه ای می دهیم و او از این عمل خرسند گردد.
آیا باید همیشه و در مقابل همه متواضع بود؟ تواضع تا کجا و در مقابل چه کسانی خوب است؟
طبق آیات قرآن و روایات معصومین (علیهم السلام)، تواضع باید در برابر مومنین صورت پذیرد: «وَ اخْفِضْ جَناحَكَ لِلْمُؤْمِنين»؛ و بال خودت را برای مؤمنان پایین بیاور.(1) «وَ اخْفِضْ جَناحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنين»؛ (اى پيامبر) بال و پر خود را براى مؤمنانى كه از تو پيروى می كنند بگستر (و نسبت به آن ها تواضع و مهربانى كن).(2)
آيا مى توان مرز دقيقى بين تبادل فرهنگى و تهاجم فرهنگى كشيد؟
اساسا تبادل فرهنگی و تهاجم فرهنگی در دو جهت مخالف قرار دارند. تبادل فرهنگی فرایندی متقابل و طبیعی است و با رضایت طرفین صورت می گیرد؛ ولی تهاجم فرهنگی یک طرفه، غیرداوطلبانه و سلطه گرانه است و اهداف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و حتی نظامی دارد. معرفی، انتقال و جایگزینی ارزش ها در تهاجم فرهنگی طبیعتا تحمیلی است. در واقع در تبادل فرهنگی، هدف به روز كردن و كامل كردن فرهنگ ملی است، ولی در "تهاجم فرهنگی" هدف ریشه كن كردن و از بین بردن فرهنگ ملی است.(1)
بهترین راهکارها برای موفقیت در زندگی، نظم دهی به کارها و بهترین برنامه ریزی برای وقتِ مشخص شده است. در حدیث بسیار زیبایی از امام موسی بن جعفر (علیه السلام) وارد شده است که:
دیدگاه های وجدان گرایان پیرامون اخلاق چیست و اخلاق را چگونه توصیف می کنند؟ وجدان اخلاقی چیست؟ چطوری بوجود می آید؟ آیا وجدان اخلاقی اکتسابی است یا این که انسان با وجدان به دنیا می آید و در مسیر زندگی ممکن است با توجه به انحرافات جامعه این وجدان تقویت یا نابود شود؟
مدعای کلی این مکتب این است که معیار و منشا همه ارزش های اخلاقی، مطابق یا مخالفت آن ها با «وجدان اخلاقی» انسان است. هر چیزی که مورد پذیرش وجدان اخلاقی باشد خوب، و هر چیزی که با وجدان اخلاقی انسان ها ناسازگار باشد و موجب آزردگی و رنجش وجدان آنان شود، بد است.(1)