گناه، آثار گناه و راه مقابله
ملاک در گناهان صغیره و کبیره، آثار گناه و راه های مقابله با گناه چیست؟ پاسخ به این سه سوال، بیان مفصلی را می طلبد که خارج از حوصله این مقال است. در عین حال به اجمال مطالبی مطرح و در ذیل منابعی جهت تکمیل اطلاعات معرفی می شود: الف) ملاک گناه کبیره و صغیره: گر چه تمام گناهان از آن جهت که سرپيچی از دستور خدا است، بزرگ است. اما با توجه به خصوصيات ذاتی و پيامدهای مختلف و آثار گوناگونی که در آن ها وجود دارد، می توان گفت: بين گناهان اختلاف مرتبه ای وجود دارد. علماء اسلام با استفاده از آيات و روايات، گناهان را در مقايسه با خود آنها و آثار و نتايج آن، به دو دسته صغيره و کبيره تقسيم کرده اند. اين که ملاک و معيار در شناخت گناه صغيره از کبيره چيست، ميان علما اختلاف نظر وجود دارد. امور زير را به عنوان ملاک گناه کبيره ذکر کرده اند: الف) هر گناهی که در قرآن بر آن وعده عذاب داده شده است. ب) هر گناهی که در اسلام برای آن "حدّ" تعيين شده است، مثل شرابخواری، زنا و ... . ج) هر گناهی که بيانگر بی اعتنايی و بی حرمتی به دين و مقدّسات دينی است. د) هر گناهی که از طرف شرع مقدّس، با شدت و تهديد از آن نهی شده باشد. هـ) هر گناهی که در قرآن يا سنّت پيامبر اکرم و ائمه اطهار (علیهم السلام) به کبيره بودن آن تصريح شده است. در روايات، شمار گناهان کبيره متفاوت ذکر شده است. در بعضی روايات هفت گناه و در برخی نوزده گناه. علما آن را هفت و برخی ده و برخی بيست و بعضی سی و چهار و بعضی چهل و برخی بيش تر ذکر کرده اند. از مجموعه روايات و کلمات بزرگان دين می توان فهميد آن چه ذکر شده، به عنوان نمونهها و مصاديقی از گناهان کبيره است. بنابر اين نه تنها تعداد گناه صغيره بلکه گناه کبيره نيز به طور قاطع و مشخص بيان نشده است. شايد ابهام و عدم تعيين دقيق آن در قرآن و روايات لطفی بزرگ از ناحيه خدا باشد تا از يأس و جرأت بر گناه جلوگيری شود. به همين علت می توان گفت که به گناهان صغيره نيز اشاره نشد، تا انسان ها با کوچک دانستن گناه به سوی آن کشيده نشوند که شايد با اصرار به آن به گناه کبيره تبديل شود. امام خمينی 39 گناه را در جمله گناهان کبيره شمرده است.(1) بنابر اين نظريه، گناهان ديگر که در احکام فقهی به عنوان حرام ذکر می شود، يا در علم اخلاق از آن ها به گناه تعبير می شود، صغيره خواهد بود. پس هر گناهی که کبيره نباشد و يا ملاک های پنجگانه بالا را نداشته باشد، صغيره شمرده می شود. مانند يک بار نگاه به نامحرم و لمس بدن نامحرم و خوردن غذای نجس و خوردن غذای مضر و مزاحمت برای همسايه. ب) آثار گناه: در روایات، آثار مختلف برای گناهان مختلف، بیان شده است. از جمله: 1- قساوت قلب.(2) 2- عدم استجابت دعا.(3) 3- الحاد و انکار.(4) 4- عدم امنيت.(5) 5- زير و رو شدن قلب.(6) 6- نکبت و مرض.(7) ج) راه های ترک گناه: در این زمینه راهکارهای زیر مفید اند: 1- خداباوری: اعتقاد به خدا و يقين داشتن به اين که انسان در محضر خدا است. خدا ناظر بر تمام احوال و درون آدمی است، به انسان کمک می کند نگاه خود را کنترل نمايد. از امام علی (علیه السلام) سؤال شد: توانايی بر کنترل چشم چگونه حاصل می شود؟ حضرت فرمود: «اين که خود را تحت قلمرو سلطان آگاه از همه مسائل بدانی و تسليم او باشی.»(8) 2- توجه به آثار گناه: اگر انسان توجه کامل داشته باشد که معصيت افزون بر آثار سوء دنيوی، چه عذاب های غير قابل تحمل اُخروی هم به دنبال دارد، مطمئناً از گناه دوری مي جويد. اميرالمؤمنين (علیه السلام) نيز فرموده اند: «و ايم اللَّه ما کان قوم قط فى غض نعمة من عيش فزال عنهم الا بذنوب اجترحوها، لان اللَّه ليس بظلام للعبيد»؛ به خدا سوگند! هرگز مردمى زندگانى خرم و نعمت فراهم را از کف ندادند. مگر به کيفر گناهى که انجام دادند، زيرا خدا بر بندگان ستمکار نيست.(9) 3- طرد افکار شيطانی: اين فکر گناه است که شوق در انسان ايجاد می نمايد و بعد از شوق اراده عمل سپس خود گناه محقق می شود. تا اراده و شوق و ميل نسبت به کاری نباشد، انسان مرتکب آن کار نمی گردد. اميرالمؤمنين علی (علیه السلام): «إنّ هذه النفس لامارة بالسوء، فمن أهملها، جمحت به إلي المآثم»؛ نفس (انسانی) پيوسته و مرتب به بدی امر می کند. در نتيجه هر کس آن را به خود واگذارد (و به کاری نگمارد) نفس او را به سمت گناهان می کشاند.(10) 4- محاسبه و مراقبه: کسى که خواهان رشد و تکامل معنوى است، بايد مراقب اعمال خود باشد و هر روزخودش را محاسبه کند تا نقايص و کاستى هاى خود را جبران و نقاط قوتش را تقويت کند. جهت آگاهي بيش تر، منابع ذيل را مطالعه کنيد: 1- «گناهان کبيره»، شهيد دستغيب. 2- «کيفر گناه و عواقب خطرناک آن»، سيد هاشم رسولی محلاتی. 3- «گناه شناسی»، آقای محسن قرائتی. 4- «اخلاق در قرآن»، آيت الله مکارم. 5- «قلب سليم»، شهيد دستغيب.
____________
(1) تحريرالوسيله، ج 1، ص 274.
(2) علامه مجلسى، بحار الأنوار، مؤسسة الوفاء بيروت - لبنان، 1404 هجرى قمري، ج 67، ص 55.
(3) ثقة الاسلام كلينى، الكافي، دار الكتب الإسلامية تهران، 1365 هجرى شمسي،ج 2، ص 273.
(4) علامه مجلسى، بحار الأنوار، ج 70 ،ص 360.
(5) ثقة الاسلام كلينى، الکافي، ج 2، ص 269.
(6) همان، ص 268.
(7) همان، ص 269.
(8) علامه مجلسي، بحار الانوار، ج 101، ص 41.
(9) نهج البلاغه صبحي صالح، خطبه 178.
(10) عبد الواحد بن تميمي آمدي، معجم الفاظ غرر الحكم درر الكلم، مركز الابحاث و الدراسات الاسلاميه، ذي القعده 1413، تحقيق مصطفي درايتي، ص 237.
برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمائید