عقاید ، خداشناسی
عقاید
من در بحث سرنوشت و جبر و اختیار تحقیق کردم و به نتیجه هایی هم رسیدم. ولی وقتی گفته مي شود شب قدر پرونده افراد دست امام زمان (عج) مي رسد و تا یک سال سرنوشتت را تعیین می کند برايم سوال بوجود آمد كه آیا این دوباره همان جبر نیست ؟!
شب قدر به اين جهت "قدر" ناميده شده كه جميع مقدرات بندگان در تمام سال در آن شب تعيين مى شود، شاهد اين معنى سوره دخان است كه مى فرمايد: انا انزلناه فى ليلة مباركة انا كنا منذرين فيها يفرق كل امر حكيم
گفته شده خداوند از رگ قلب به ما نزدیکتر است ولی در درون ما نیست و ما در درون او نیستیم و در نهج البلاغه به زیبای هرچه تمامتر این موضوع گفته شده یک نمونه از ان اینکه و آنکه به سوى او اشارت کند محدودش پنداشته و هر که محدودش پندارد ، او را بر شمرده است و هر که گوید که خدا در چیست ، خدا را درون چیزى قرار داده و هر که گوید که خدا بر روى چیزى جاى دارد ، دیگر جایها را از وجود او تهى کرده است . یا امام رضا در مورد این موضوع به ریبای سخن میگویند پس سوال اینجا است چکونه از لحاظ عقلی این موضوغ قابل گفتن است
با توجه به معصوم بودن پيامبر، چرا خداوند درباره بخشش از او در آیه اول و دوم سوره ي فتح صحبت مي كند؟
آیا در روز قیامت فرصتی برای دفاع به ما داده خواهد شد ؟
ابتدا باید در مورد چگونگی روز قیامت ، مطالبی بیان شود تا یافتن پاسخ میسر شود . یکی از القاب روز قیامت "یوم تبلی السرائر " است یعنی روزی که در آن روز امور مخفی و پنهان آشکار می شوند و اعمال انسان ها چه آشکارا انجام داده باشند و چه به صورت مخفی ، مشخص خواهد شد . نکته ای که در این بین حایز اهمیت است این است که در این روز هر فردی خود عمل را حاضر می یابد (1) به طوریکه خود عمل فرد در روز قیامت حاضر می شود و طبعا چگونگی رخ دادن و کیفیت وقوع آن هم روشن خواهد بود .
سلام راههاي رسيدن به يقين قلبي درعقايدچیست؟
تنها راه رسیده به یقین قلبی، انصاف در پذیرش حق و در نتیجه عمل طبق حق است، به این معنا که مثلا اگر فهمید خداوند خالق است و خالق است که حق دارد امر و نهی نماید، باید برای خالق چنین حقی را قبول کرده و در نتیجه به امر و نهی حالق عمل نماید، که اگر در هر کدام از اینها بلنگد به یقین قلبی نخواهد رسید، پس دو کلمه را باید همیشه به یاد داشت: 1- حق بپذیرد. 2- طبق حق عمل کند.
من شنيده ام كه انجيل به مسيحيان مي گويد گوسفند. آيا اين مسئله حقيقت دارد؟
گوسفند و اوصاف خاص او، همچنین گم شدن و از دید چوپان مخفی شدنش بارها به عنوان تشبیه در ادبیات مختلف مردم بدان اشاره شده است، مثلا گمشتگی شیعیان در عصر غیبت تشیبه به گوسفند گمگشته شده است(1) اما اطلاق گوسفند بر انسان (و نه تشبیه به آن) فقط در انجیل و سائر مکتوبات منسوب به آن آمده است، (قبلا از طرف طرفداران انجیل واقعی و از مقام حضرت عیسی علی نبینا و علی آله و علیه السلام عذر خواهی می شود) مثلا: 1- در انجیل یوحنا باب 1 آیه 29 و 30 به حضرت عیسی برّه خدا اطلاق شده است.
با یاد حق تعالی با سلام سوره زمر آیه 3 میفرماید: اَلَا لِلَّهِ الدِّینُ الْخَالِصُ وَالَّذِینَ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ اَوْلِیَاء مَا نَعْبُدُهُمْ اِلَّا لِیُقَرِّبُونَا اِلَی اللَّهِ زُلْفَی اِنَّ اللَّهَ یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ فِی مَا هُمْ فِیهِ یَخْتَلِفُونَ اِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی مَنْ هُوَ کَاذِبٌ کَفَّارٌ دراین منظور از (من دونه اولیاء) (وآنانکه اولیایی غیر از خدا گرفته اند) منظور از اولیاء چیست ؟
به نام خدا و با سلام خدمت شما پرسشگر گرامي
آيا همه واجبات الهي در قرآن ذكر شده است؟
در جواب در ابتدا براي روشن شدن مطلب، لازم است به چند نكته اشاره شود. 1ـ معناي واجب: وجوب به معناي ثبوت است و واجب نيز چند گونه استعمال شده است. الف) واجب در مقابل ممكن. ب) فعلي كه اگر ترك شود ترك كننده استحقاق ملامت و مذمت دارد و اين هم دو قسم است. واجب عقلي مثل وجوب شناخت خداوند، اصل رسالت و نبوت، و ديگري واجب شرعي مثل وجوب عبادات (نماز و روزه و...) 2ـ قرآن كتاب قانون است، لذا آنچه قاعدتاً بايد در آن بيان شود،كليات مسائل است نه جزئيات آن، مگر در مواردي كه ضرورت و مصلحت اقتضاء كند.
اینکه گفته می شود گاهی شیطان خود را به صورت یک انسان ظاهر می کند. و یا حتی به ظاهر حیوانات یا موجودات دیگر. گاهی در ظاهر یک دوست، گاهی خویشاوند و گاهی.... آیا روایاتی در اسلام وجود دارد که بر این مطلب صحه گذارد؟
شيطان مورد سؤال شما، همان است كه به علت تمرّد از فرمان الهي، از درگاه حق رانده شد، كه طبق نصّ قرآن از آتش آفريده شده(1) و نام او ابليس است. ابليس از طايفه جنيان است.
آیا ملائکه با جن فرق دارند؟
دوست عزیز با بررسي آيات و روايات متعدد، ميتوان ويژگيهاي زير را براي فرشتگان برشمرد: 1. موجودات شريف و ارزشمندي هستند كه واسطه بين خداوند متعال و عالم محسوس به شمار ميآيند و در همه حوادث بزرگ و كوچك جهان نقش دارند؛ بر هر امري با توجه به ابعاد و جنبههاي مختلف آن يك يا چند فرشته گمارده شده است، نقش فرشتگان در حوادث و جريانها، اجراي فرمان الاهي و تثبيت آن در جايگاه ويژهاش است. قرآن كريم در اين باره ميفرمايد: «لا يسبقونه بالقول و هم بامره يعملون؛ آنها در هيچ سخني بر خداوند پيشي نميگيرند و مطيع امر خداوندند.»(1).