علوم قرآن و حدیث

قرانی ، علوم قران، حدیث

مفسر تا چه حد مجاز است استدلال های خودش را در تفسیر آیات قرآن دخالت دهد؟ و با توجه به آیه 4 سوره نور، آیا مفسر می تواند بگوید غیبت و یا تهمت کافر مجاز است؟

ابتدا مطلبی به عنوان مقدمه عرض می کنم: راغب اصفهانی در مقدمه تفسیرش، می گوید مجموعه علومى كه براى مفسّر، به منزله ابزار هستند و بدون آن ها كار تفسير انجام نمى ‏پذيرد، عبارتند از ده علم: لغت، اشتقاق، نحو، قراءات، سيره، حديث، اصول فقه، فقه، كلام، موهبت. علم لغت؛ شناخت يكايک واژه ‏ها و الفاظ. علم اشتقاق؛ شناخت مناسبت الفاظ با يکديگر.

قرآن کریم آیات زیادی دارد که نشان می دهد پیامبران گناه می کردند و به غیر از محدوده مربوط به وحی، معصوم نبوده اند. نسبت ظلم و گناه به آنان و کاربردهای این کلمات در قرآن نیز نشان می دهد که نمی توان این کلمات را به معنای غیر گناه شرعی دانست. با توجه به این آیات چطور می توان معتقد شد که پیامبران معصوم بوده اند؟

قبل از بررسی مسائلی که شما مطرح کردید توجه شما را به دو نکته جلب می کنم.

چرا تعابير قران از ميانجيگري حضرت نوح عليه السلام براي نجات فرزندش با ميانجيگري حضرت ابراهيم عليه السلام براي نجات قوم لوط، متفاوت است؟ در مورد حضرت نوح عليه السلام مي فرمايد: ﴿انّي أعظك ان تكون من الجاهلين﴾، اما در مورد حضرت ابراهيم عليه السلام مي فرمايدإِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّاهٌ مُّنِيبٌ)

دو تفاوت عمده بین دو داستان توجه کرد: صحبت نوح نبی، بعد از رخ دادن عذاب است ولی سخن ابراهیم خلیل، قبل از نزول عذاب است.

در سوره مبارکه قلم به داستان افرادی اشاره می کند که به خاطر اینکه به مستمندان کمک نکردند، باغشان سوخت و ویران شد. با توجه به متن این آیات، بفرمایید آیا ما اختیار مالمان را داریم یا نه؟

دقت در متن آیات سوره مبارکه قلم، نشان می دهد که فکر محروم نمودن مستمندان از میوه های باغ، تنها در دایره اندیشه آن ها نبوده بلکه عزمشان را جزم نموده و بر انجام این کار سوگند یاد نمودند: «...إِذْ أَقْسَمُوا لَيَصْرِمُنَّها مُصْبِحينَ وَ لا يَسْتَثْنُونَ»؛ ... هنگامى كه سوگند ياد كردند كه ميوه ‏هاى باغ را صبحگاهان (دور از چشم مستمندان) بچينند و هيچ از آن استثنا نكنند.(1)

آیا در قرآن اشکالات صرف و نحوی وجود دارد؟ لطفا این موارد را بررسی کنید: «إِنَّ رَحْمَتَ اللّهِ قَرِيبٌ مِّنَ الْمُحْسِنِينَ»؛ اینجا رحمت مونث است پس چرا قریب که خبر رحمت است مونث نیامده؟ «وَخُضْتُمْ كَالَّذِي خَاضُواْ»؛ اینجا هم فعل خاضوا جمع است پس چرا کالذین نیاورده؟ «وَنَادَاهُمَا رَبُّهُمَا أَلَمْ أَنْهَكُمَا عَن تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ وَأَقُل لَّكُمَا إِنَّ الشَّيْطَآنَ لَكُمَا عَدُوٌّ مُّبِينٌ»؛ در این آیه که اشاره به یک شجر است چرا نگفته تلک بلکه گفته تلکما؟

در آیه 9 سوره سبأ منظور از "افکندن قطعه ای از آسمان بر سر انسان ها" چیست؟

آیا در قرآن آیه ای بنام آیه غار داریم؟ اگر بله چرا به این نام معروف شده و پیامبر(ص) با چه کسی در غار بوده است؟

با عرض سلام و ادب

مراد از عرش (با توجه به تفاسير گوناگون از آنها) چيست؟

عرش در لغت، عرش به معناي سقف يا چيزي است كه داراي سقف است. به تخت‏ هاي بلند نيز عرش مي‏ گويند، چنان‏چه در داستان سليمان مي‏خوانيم: «ايكم يايتني بعرشها(1)»؛ كدام يك از شما مي‏توانيد تخت او (بلقيس) را براي من حاضر كنيد.(2) به داربست‏ هايي كه براي برای پا نگه داشتن بعضي از درختان مي‏زنند، نيز عرش مي‏ گويند، چنان‏كه در قرآن مي‏خوانيم: «و هو الذي انشأ جنات معروشات و غير معروشات»؛ او همان كسي است كه باغ‏ هايي از درختان داربست دار و بدون داربست را آفريد.(3)

علل مهجوریت قرآن چیست ؟

مهجوريت قرآن در ميان مسلمانان داراي عوامل و زمينه‌هاي فراواني است كه فقط به اهم آنها اشاره می کنم: (1)- تلاش براي جداكردن اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ از قرآن مطابق حديث شريف ثقلين، قرآن و عترت پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ دو وديعه الهي و دو گوهر گرانبهاي به جاي مانده از رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ هستند كه مايه سعادت انسان‌ها و جوامع بشري به حساب مي‌آيند.

کدام رنگ از نظر قرآن خدایی است؟

خدواند متعال در قران کریم می فرماید: «صِبْغَةَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً وَ نَحْنُ لَهُ عابِدُونَ» (1): رنگ خدايى (بپذيرند، رنگ ايمان و توحيد و اسلام) و چه رنگى از رنگ خدايى بهتر است؟ و ما تنها عبادت او را می كنيم. به دنبال دعوتى كه در آيات سابق از عموم پيروان اديان، دائر به تبعيت از برنامه‏ هاى همه انبياء شده بود، در نخستين آيه مورد بحث، به همه آنها فرمان می ‏دهد كه" تنها رنگ خدايى را بپذيريد" (كه همان رنگ ايمان و توحيد خالص است) (صِبْغَةَ اللَّهِ) .