عقاید ، خداشناسی
عقاید
راه شناخت خدا چیست؟
برای شناخت خدا قبل از هر چیز باید به این نکته توجه داشت که شناخت کامل خدای متعال برای ما امکان ندارد. هر چند همگان شناختی از خدا می یابند. حضرت علی (ع) می فرمایند: عقول را بر كنه صفات خویش آگاه نساخته اما آنها را از معرفت و شناسائى خود باز نداشته است.[۱]
و درباره شناخت خدا دو راه کلی وجود دارد: ۱-شناخت از طریق نشانه ها ۲- شناخت از راه دل
و نشانه ها نیز به دو بخش کلی تقسیم می شود: ۱- آیات انفسی (خود شناسی) ۲- آیات آفاقی (هستی شناسی)
آیا خدا می تواند موجودی بسازد که قادر بر نابودی آن نیست؟
شاید بهترین جواب برای این سوالات این باشد که بله خدا می تواند اما نمی تواند!!
طبیعتا با طرح چنین جوابی سوال کننده اعتراض می کند و آن را نمی پذیرد چرا که جواب تناقض آمیز است. و در پاسخ به اعتراض او باید گفت که اگر بناست خدای متعال کارهای تناقض آمیز بکند، پس همه جا می تواند تناقض را انجام دهد! وقتی که در سوال اولی نوعی تناقض پذیرفته شده و متوقع هستیم که خدای متعال آن را انجام دهد، چرا در موارد دیگر نمی توانیم بپذیریم که خدا مرتکب تناقض شود؟ آیا از همین مطلب نمی توان متوجه شد که تناقض به هیچ عنوان ممکن نیست؟
نظریه داروین بیان می کند که جهان طی میلیاردها سال به وجود آمده؛ در حالی که در قرآن آمده خدا در ۶ روز جهان را آفرید. آیا این ها با هم در تناقض نیستند؟
رحمت و محبت خداوند نسبت به بندگانش دو حالت دارد:
1. رحمت رحمانی و عام که شامل همه مخلوقات او می شود. از آن جا که هر خالقی نسبت به مخلوق و هر علتی نسبت به معلول و فعل خود، محبت و رحمت دارد؛ خداوند نیز به عنوان علت و خالق مخلوقات، آن ها را دوست دارد و محبت عام خود را که شامل خلقت و آفرینش، رزق و روزی و... است، نسبت به آنها روا می دارد. در این محبت و رحمت، تفاوتی بین مخلوقات مطیع و گنه کار نیست.
خداوند متعال کامل مطلق است و از هر گونه نقص و کاستی منزّه و مبرّاست. بنابراین جسم و جسمانی نیست؛ زیرا جسم بودن، مستلزم انقسام پذیری و امکان زوال است و خدا امکان عدم ندارد. همچنین جسمانی بودن مستلزم نیازمندی به جسم است و خداوند بی نیاز مطلق است. بر این اساس، جسم و جسمانی بودن، مستلزم نقص و کمبود است و در وجود خدا راه ندارد.
آیا روح سرگردان داریم؟
برای پاسخ به این سوال باید روشن شود که منظور از روح سرگردان چیست. آیا منظور روحی است که جسمش در بین مرگ و زندگی مانده، مثل کسی که دچار کما شده است؟ یا روحی که لحظه مرگ را می گذراند و نمی داند که چه حالی در انتظار اوست؟ یا روحی که در برزخ قرار دارد و هنوز در بند تعلقات دنیایی خویش است؟
آیا امکان دارد پس از مرگ روح انسان در کالبد فرد دیگری تجلی پیدا کند؟
در ابتدا باید گفت بر اساس مکتب پیامبران الهی با مرگ انسان روح آدمی از بدن جدا شده به عالم برزخ منتقل میگردد و در آن سرای، به حیات خویش ادامه میدهد. اگر از نیکان باشد به پاداش اعمال خوب خود در آن عالم متنعم میشود و اگر از بدان باشد به کیفر کارهای ناپسند خویش میرسد، تا زمانی که قیامت شود. طبق مکتب پیامبران (ص)، قضای الهی بر این تعلق گرفته که روح بشر پس از مرگ، دوباره به دنیا باز نگردد و زندگی جدیدی را در این جهان آغازنکند، بلکه در برزخ بماند تا قیامت شکل گرفته و به سرای جاودان آخرت منتقل شود.
حالت روح در بعد از مرگ، مثل همان حالت در زمان خواب است؟
علم انسان بسیار محدود و ناقص(ناقص با غلط متفاوت است) است. و این نقص درباره روح به طور واضح تر برایمان روشن شده و قرآن نیز در پاسخ به سوال از روح، همین نقص علمی را یادآور می شود:
وَ یَسْئَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی وَ ما أُوتیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاَّ قَلیلاً[اسراء/۸۵] تو را از روح مىپرسند. بگو: روح جزئى از فرمان پروردگار من است و شما را جز اندك دانشى ندادهاند.
آیا دین از سیاست جداست؟
قبل از هر گام در بررسی این سوال، باید منظور از دین روشن شود. چون بین دین های حاضر در صحنه اجتماع، تفاوت های بنیادین و اساسی ای وجود دارد. و با توجه به این تفاوت های فراوان و محیط پرسش، می توانیم مساله را محدود به اسلام نموده و سپس آن را بررسی کنیم. در واقع به این سوال جواب دهیم که آیا اسلام از سیاست جدا است؟
و در این پرسش نیز باید روشن کنیم که منظور از سیاست، علم تدبیر اجتماع است. که با سیاسی بازی و امثال آن متفاوت می باشد.
ولایت فقیه = سرپرستی كارشناس دینی
حتما بحث های مفصلی راجع به معنای ولایت شنیده یا مطالعه كرده ايد که در این جا به خاطر رعایت اختصار تنها آن را یادآوری می كنيم:
«من كنت مولاه فهذا علی مولاه»(در خطبه غدیر)
یا آیه «إِنَّما وَلِیُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ»[مائده/۵۵]
از نمونه های کاربرد کلمه ولایت هستند. و معنای ولایت در ترکیب " ولایت فقیه" به همین معناست.
و فقیه نیز به كسی گفته می شود كه فهم عمیقی از دین دارد.