عقاید ، خداشناسی
عقاید
چرا باید ما بی چون و چرا از مراجع تقلید کرده، و بدون این که تفکر کنیم، هر چه مراجع می گویند را بپذیریم؟ آیا نباید وقتی که نمی دانیم دلیل فتوای مرجع تقلید ما چیست از مراجع دلیل فتوا را بپرسیم تا با آگاهی از آن فتوا پیروی کنیم؟ آیا برخی از احکام خداوند آنقدر گنگ است که نشود به مردم عادی دلیل فتوا را گفت؟
آیا نباید فتواهای مراجع را همراه با دلیل جمع آوری کنیم و با دلیل منطقی به فتوایی که درست تر است عمل کنیم؟ آیا این درست که از مرجع خودمان پیروی کنیم در حالی که می دانیم فتوای مرجعی دیگر از فتوای مرجع ما بهتر است؟
با توجه به این که تبیین وضو در سوره مائده نازل شده، مسلمانان قبل از نزول این آیه چگونه نماز می گزاردند؟
بر اساس روایات فریقین سوره «مائده» آخرین سوره ای است که بر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نازل شده است. بر این اساس احکام آن قابل نسخ نبوده؛ بلکه ناسخ احکام قبل از خود می باشد.(1)
کیفیت انجام وضو نیز از احکامی است که تبیین آن در سوره مائده نازل شده است؛ چنین امری خود بیانگر آن است که این تبیین قابل نسخ نبوده و از آن جا که در روایات نقل شده از سوی اهل سنت، اختلاف بیان در کیفیت انجام وضو است می بایست این اخبار به این آیه عرضه شوند.
«داوکینز» نشان می دهد که نظریه تکامل برهان نظم را رد می کند و به همین جهت خدا و خالق بودن خدا را قبول ندارد. به نظر «داوکینز» وضعیت فعلی معلول انتخاب طبیعی است و بهش ساعتساز نابینا می گوید. انتخاب طبیعی، آن موجودی که بهتر هست را حفظ می کند و خودش را با طبیعت منطبق تر می کند و به همین جهت، به هوش و حیات و نظم موجود در زندگی رسیدیم. به نظر شما این حرف داوکینز خدا را نفی می کند یا نه؟ چرا؟
با ارائه نکاتی به این پرسش پاسخ می دهیم. ابتدا نظریه تکامل و قرائت الحادی «داوکینز» را توضیح می دهیم و سپس به نقد این دیدگاه می پردازیم.
لطفا در باره تجرد نفس انسان و ادله عقلی و قرآنی آن توضیح بفرمایید. مثلا یکی از استدلال ها این است که نفس وحدت دارد و به همین خاطر، مجرد هست. آیا اگر نفس مادی باشد نمی تواند واحد باشد؟
ادله مختلفی در این زمینه بیان شده است که در ادامه، در دو بخش به بررسی ادله عقلی و قرآنی آن می پردازیم:
بخش اول: ادله عقلی تجرد نفس انسان
در زمینه اثبات تجرد نفس انسان و تمایزش از بدن، ادله عقلی مختلفی بیان شده است که در ادامه به برخی از آن ها اشاره می کنیم:
با توجه به این که در قیامت همان بدنی که گناه کرده است باید مجازات شود، تکلیف مردگانی که جسد آن ها سوزانده شده و خاکسترشان در دریا پخش می شود چگونه است؟ این ها چگونه در قیامت زنده می شوند؟
برای پاسخ به این سوال باید به دو نکته توجه بفرمایید:
در تواتر معنوی گفته می شود که اگر مسئله ای توسط افراد بسیاری به اشکال مختلف نقل شود، دارای تواتر معنوی خواهد بود، مثل معجزات پیامبر که بیش از هزار معجزۀ گوناگون از ایشان نقل شده است، و این تواتر معنوی را در پی دارد که ایشان معجزه داشتند. من می خواستم بدانم فرق تواتر معنوی با یک شایعه چیست؟
در این خصوص باید چند نکته عرض کنم:
این که گفته شده موجود مجرد، موجود مادی نیست، دقیقا به چه معناست؟ یعنی هیچ ویژگی مادی را ندارد؟ اما منظور از ویژگی مادی دقیقا چیست؟ مکان و زمان یا رنگ و شکل و ...؟ می شود موجودی باشد اما هیچ یک از این خصایص را نداشته باشد؟
رابطه علم و دین در باره جنین شناسی چگونه است؟ آیا نظر اسلام درباره مراحل جنین (نطفه و علقه و مضغه) با نظر علم سازگاری دارد؟ اگر خیر کدام تصویر درست تری ارائه کرده اند؟
آیا پس از مرگ، با عذاب شدن جسم، روح هم دچار عذاب می شود؟
از آن جایی که حقیقت آدمی به روح اوست؛ مسئولیت و تکالیف الهی نیز متوجهِ روح و حقیقت آدمی است، و هر کاری که آدمی انجام می دهد به تصمیمی است که روحش انتخاب کرده است، بنابراین، پاداش و عذاب نیز متوجه روح و حقیقت آدمی است.
چرا در اسلام قطع دست به عنوان مجازات دزدی تعیین شده است؛ آیا این حکم سخت گیرانه نیست؟ چرا به جای این حکم، حبس قرار داده نشده؟
در این خصوص به سه نکته توجه بفرمایید: