فقر و دوستی با اهل بیت(ع)؟!
با توجه به حکمت 112 نهج البلاغه، چرا دوستی با اهل بیت (علیهم السلام) باید فقر داشته باشد؟ و چرا دوستی با اهل بیت (علیهم السلام) فقر را برطرف نمی کند؟
وَ قَالَ (علیه السلام): «مَنْ أَحَبَّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ، فَلْيَسْتَعِدَّ لِلْفَقْرِ جِلْبَاباً»؛ امام علی (علیه السلام) می فرمایند: هر كس ما اهل بيت را دوست دارد بايد پوشش فقر را براى خود مهيا سازد (و آماده انواع محروميت ها و گرفتارى ها) گردد.(1)
در این که رابطه میان محبت اهلبیت (علیهم السلام) و میان فقر چیست، تفاسیر و احتمال های مختلفی بیان شده که عمده آن ها بدین قرار است:
برداشت اول؛ از قبیل «اَلْبَلاءُ لِلْوِلاءِ» است یعنی بلاها به سراغ دوستان خدا مى روند.
کسانی که دوستدار اهلبیت (علیهم السلام) هستند، در گروه اولیاء و نیکان قرار می گیرند و از باب «هر که در این بزم مقرب تر است، جام بلا بیشترش می دهند» با فقر و سختی، آزمایش شده و درجاتشان بالاتر می رود.
به این روایات توجه فرمایید:
«عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: إِنَّ أَشَدَّ النَّاسِ بَلَاءً الْأَنْبِيَاءُ ثُمَّ الَّذِينَ يَلُونَهُمْ ثُمَّ الْأَمْثَلُ فَالْأَمْثَل»؛ امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: گرفتارى ها و مشكلات، بيش از همه دامان پيامبران را مى گيرد، سپس كسانى كه به دنبال آن ها هستند، سپس نيكان يكى پس از ديگرى.(2)
«سُئِلَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) مَنْ أَشَدُّ النَّاسِ بَلَاءً فِي الدُّنْيَا فَقَالَ النَّبِيُّونَ ثُمَّ الْأَمْثَلُ فَالْأَمْثَلُ وَ يُبْتَلَى الْمُؤْمِنُ بَعْدُ عَلَى قَدْرِ إِيمَانِهِ وَ حُسْنِ أَعْمَالِهِ فَمَنْ صَحَّ إِيمَانُهُ وَ حَسُنَ عَمَلُهُ اشْتَدَّ بَلَاؤُهُ وَ مَنْ سَخُفَ إِيمَانُهُ وَ ضَعُفَ عَمَلُهُ قَلَّ بَلَاؤُه»؛ امام صادق (علیه السلام) فرمودند از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) سؤال شد چه کسی در دنیا بیشتر به بلا دچار می شود؟ حضرت فرمودند: پیامبران و بعد از ایشان هر کس به ایشان شباهت بیشتری داشته باشد؛ مؤمن به قدر ایمان و کار نیکش مبتلا می شود، پس کسی که ایمانش صحیح بود و عملش نیکو بود، بلای او سخت است، و کسی که ایمان کامل نداشته باشد و عملش ضعیف باشد، بلا و گرفتاریش کمتر است.(3)
مشابه این بیان در حکمت قبلی آمده است:
«لَوْ أَحَبَّنِي جَبَلٌ لَتَهَافَتَ»؛ اگر كوهى مرا دوست بدارد، در هم فرو مى ريزد. (يعنى مصيبت ها، به سرعت به سراغ او آيد، كه اين سرنوشت در انتظار پرهيزكاران و برگزيدگان خداست) (4)
برداشت دوم؛ فقر معنوی
مراد از فقر در این جا، فقر مادی نیست بلکه فقر به معنای فقر معنوی (فقر إلی الله) است.
«وَ قَالَ (صلی الله علیه و آله) الْفَقْرُ فَخْرِي وَ بِهِ أَفْتَخِرُ عَلَى سَائِرِ الْأَنْبِيَاء»؛ پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرمایند: فقر مايه افتخار من است و با آن بر ساير پيامبران افتخار مى كنم.(5)
این فقر به معنای عدم احتیاج به غیر خدا، و محتاج بودن به خداوند است. و از آن جهت که پیامبر (صلی الله علیه و آله) در مقام توحید و منقطع بودن از غیر خداوند، از سایر انبیاء برتر بوده و در این مقام، مصداق اتم و اکمل بوده اند، بر سایر انبیاء برتری دارند و بدان افتخار می کنند.
برداشت سوم؛ ساده زیستی
فقر در این جا به معنای ساده زیستن و قانع بودن به زندگی خالی از زرق و برق و تجمل است.
در این جا صبر بر فقر، به جلباب و پوشش تشبیه شده، زیرا همان طور که جلباب و پوشش، بدن را می پوشاند، صبر نیز فقر را می پوشاند.
در روایات داریم که امام علی (علیه السلام) همین ساده زیستی و فقر مادی را از علامات شیعه بودن می شمارند:
«قَوْلُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ مَا لِي لَا أَرَى مِنْهُمْ سِيمَاءَ الشِّيعَةِ قِيلَ وَ مَا سِيمَاءُ الشِّيعَةِ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ قَالَ خُمُصُ الْبُطُونِ مِنَ الطَّوَى يُبْسُ الشِّفَاةِ مِنَ الظَّمَإِ عُمْشُ الْعُيُونِ مِنَ الْبُكَاء»؛ گروهی را به امام علی (علیه السلام) معرفی کرده که اینان شیعیان شما هستند. امام فرمودند ولی نشانه شیعه بودن (شیعه واقعی) را در آن ها نمی بینم. پرسیدند نشانه شیعه بودن چیست؟ امام فرمودند: شکم هایى که از گرسنگی به تنشان چسبیده است، لب هایى که از تشنگی خشکیده است و چشم هایی که از گریه آشفته است.(6)
برداشت چهارم؛ تذکر به فقر آخرتی
در میان مؤمنان و شیعیان، افراد ثروتمند هم بوده اند، لذا این کلام امام (علیه السلام) ناظر به فقر مادی و دنیوی نیست بلکه موعظه و تذکر است به شیعیان و محبین اهلبیت که به فقر در آخرت، توجه داشته باشید و از هم اکنون با تلاش و جدیت در راه بندگی و عبادت خداوند، آن فقر آخرتی را جبران کنید.
به بیان دیگر؛ تقوا و عمل صالح در این دنیا، جلباب و پوششی است برای فقر در آخرت.
برداشت پنجم؛ سختی و فشار زمانه
تاریخ نشان داده که همیشه دوستان و پیروان پیامبر (صلی الله علیه و آله) و اهلبیت (علیهم السلام) از طرف حکومت ها (مثل بنی امیه و بنی عباس) در سختی و فشار بوده اند، مثل شعب ابی طالب، مثل رفتاری که با ابوذر کردند و او را به ربذه تبعید کردند، سب و دشنام به امام علی (علیه السلام) در منابر و خطبه ها، سختگیری و ایراد گرفتن بر شیعیان و یاران امام، و...؛ کما این که همیشه طرفداران حق، از طرف اهل باطل، مورد هجمه قرار گرفته و در فشار بوده اند.
لذا پیام این فرمایش امام، ناظر به تحمل این سختی ها و فشارهاست.
مطالعه بیشتر:
شرح نهج البلاغه، ابن میثم بحرانی، ذیل حکمت 112
منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة، هاشمی خویى، ج 21 ، ص 170
پیام امام، آیت الله مکارم شیرازی، ج 12، ص 664 - 666
پی نوشت ها:
1. شریف الرضی، نهج البلاغه، ترجمه دشتی، انتشارت: مشهور ـ قم، حکمت 112.
2. کلینی، الكافي، محقق/مصحح: غفاری و آخوندی، انتشارات دارالکتب اسلامیه ـ تهران، 1407ق، چاپ چهارم، ج 2، ص 252، ح 1.
3. همان، ح 2.
4. نهج البلاغه، پیشین، حکمت 111.
5. ابن أبي جمهور، عوالي اللئالي العزيزية في الأحاديث الدينية، محقق/مصحح: عراقى، ناشر: دار سيد الشهداء للنشر ـ قم، 1405 ق، چاپ اول، ج 1، ص 39.
6. علم الهدى، على بن حسين، أمالي المرتضى، محقق/مصحح: ابراهيم، محمد ابوالفضل، ناشر: دار الفكر العربي ـ قاهره، 1998م، چاپ اول، ج 1، ص 18؛ ابن شهر آشوب مازندرانى، مناقب آل أبي طالب (عليهم السلام)، ناشر: علامه ـ قم، 1379ق، چاپ اول، ج 2، ص 120.
برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمایید