استیلای مرد بر زن

آیا مرد بودن بر زن بودن برتری دارد یا نه؟

از دید اسلام، جنس زن و مرد هیچ برتری و فضیلتی بر یکدیگر ندارند، و همان قدر که مردان توان رسیدن به کمال و قرب الهی، و علم و معنویت را دارند، زنان نیز دارند. اما تفاوت های روحی و جسمی که میان زن و مرد وجود دارد، باعث شده است که هر یک کارکرد خاصی در اجتماع داشته باشد و به همین جهت، برخی وظایف و محدودیت ها برای هر کدام ایجاد می شود.
به عنوان مثال به جهت حساسیت روحی و لطافت روانی زنان، آنان عهده دار تربیت فرزندان و اداره امور داخل خانه شده اند، و به جهت روحیه خشن و با انعطاف کمتر مردان، انان موظف شده اند عهده دار تامین نیازهای مالی و تامین امنیت خانواده و اجتماع باشند.
این مسئله، یک اصل اساسی در بررسی مسائل مربوط به جنس زن و مرد است؛ و بی توجهی، منشأ بسیاری از سوالات و ابهامات در زمینه نگاه دین به حقوق زن و مرد شده و می شود.
روایاتی که به مسئله استیلای مردان بر زنان پرداخته است، نیز به این نکته توجه می دهد که مردان به جهت خشونت رفتاری و لطافت روحی کمتر نسبت به زنان، ریاست خانواده را برعهده دارند. مرد وظایف زیادی را برعهده دارد، از جمله تامین هزینه های مسکن، خوراک، پوشاک، بهداشت و درمان، دفاع از خانواده در برابر حوادث و تعرض دیگران، و تنظیم روابط اجتماعی و خانوادگی اعضای خانواده در جهت رشد و تعالی معنوی و اخلاقی. دلیل این مسئله نیز اختلافات روحی و جسمی مردان نسبت به زنان است.
مردان از نظر توانایی و تحمل جسمی و قدرت مدیریت و سامان دهی امور کلان خانواده و قدرت تدبیر و برنامه ریزی، برای این مسئله شایستگی بیشتری دارد. چنان که تصمیم های مرد بیشتر عقلانی و با تامل است و برخلاف زنان، تصمیم گیری های او کمتر تحت تاثیر احساسات است.(1)
با توجه به این مسائل، مشخص می شود که خداوند متعال هر یک از زنان و مردان را به صورت خاصی آفریده است. یکی را ظریف و دیگری را با روحیه سخت کوش و خشن، تا هر یک بتواند نقش خود را در پیشرفت و تکامل مادی و معنوی خود و خانواده و اجتماع ایفا کنند.
مراد از برتری مرد بر زن و استیلایی که مطرح شده نیز همین است که وقتی روحیه زن با مدیریت کلان خانواده و اجتماع سازگار نیست، خداوند مردان را بر زنان برتری داد و یکی را رئیس دیگری قرار داد. و این نظام، نظامی احسن است که هر کس بر اساس شایستگی ای که دارد در جایگاه خود قرار می گیرد.
تصور کنیم مدل کنونی که در برخی کشورهای زن سالار ـ که فمینیسم بر آن ها و روابط اجتماعی شان حاکم است ـ اجرا شود، چه پیش می آید؛ یا همین خانواده قرار است ادامه بیابد ولی با تعویض نقش زن و مرد، ادامه آن غیر ممکن یا سخت خواهد شد.
در ابتدا، مطالبه حقوق در حد مشارکت در اجتماع و آزادی خواهد بود. زنان به جای مردان به تصمیم گیری اجتماعی وارد می شوند و نقش آنان در بازار کار و سرمایه را می گیرند. وقتی مسئولیت زن با مرد عوض می شود، زنان تحمل سختی های بازار کار و درگیری های آن را ندارند، قدرت آن را ندارند که بار مسئولیت تامین هزینه های خانواده را بر عهده بگیرند. اعتراض ها شروع می شود.
توان تصمیم گیری غیر قابل انعطاف در شرایط بحرانی اجتماعی را ندارند و درمواقعی که بین عقل و عاطفه تعارض ایجاد می شود، به سمت عاطفه و احساسات خود می روند. نظام خانواده از هم گسست می یابد.
وقتی قرار است زن نقش مادی و همسری خود را ایفا کند از نقش اجتماعی جدید خود می ماند، و اگر قرار باشد به نقش اجتماعی خود بپردازد از خانواده و نقش هایی که دیگر در توان مردان نیست (همانند تولید نسل و زایمان و تربیت فرزندان و ...) می مانند. در نهایت این اجتماع است که به مشکل می افتد. بنابراین، راه حل جدید این می شود که زنان و مردان از هم جدا شوند و مسئله طلاق رونق می یابد و در وهله بعد وقتی دوباره احساس تنهایی می کند و تجربه اشتباه بودن با جنس مخالف را داشته، به سمت جنس موافق تمایل می یابد. مشکلی که در حال حاضر، گریبان کشورهای غربی را گرفته است و راه بازگشتی نیز ندارند و هر روز بیشتر در این مشکلات فرو می روند.
نکته مهم: هر آن چه گفته شد، مربوط به بُعد مادی و دنیوی مسئله است، اما نباید از این مسئله غفلت شود که این دنیا دار گذر است و هر کس که به این دنیا وارد می شود، 60-70 سال زندگی می کند و بعد بر اساس کارهایی که کرده، در آن دنیا متنعم یا معذب می شود. مقام و موقعیت دنیا نیز هیچ ملازمه ای با سعادت یا بدبختی آن دنیا ندارد. این مسائل فقط و تنها مربوط به همین دنیاست. این روابط و این تقسیم کارها، چه دینی در کار باشد و برنامه ای ارائه بدهد و چه ندهد در اجتماع ها انجام می شود و مدل پیشنهادی ادیان نیز حداقل یک مدل در کنار سایر مدلها قابل ارزیابی است.
اما مسئله آن دنیا و سعادت و شقات آن دنیا، هیچ ربطی به این مسائل ندارد. اتفاقا کسی که رئیس است، مسئولیت و احتمال لغزش بیشتری دارد و بیشتر باید مراقب باشد. کسی که پول بیشتری دارد مسئولیت بیشتری نیز دارد.

_____________________
(1) ر.ک: محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج 4، ص343 (نرم افزار جامع التفاسیر).

لینک اصلی : http://www.askquran.ir/thread43507.html#post676325

موضوع: