من زیاد تنبل بازی در می آورم، چکار کنم که برای همیشه این خصلت بد از وجودم برود؟
پرسش :
من زیاد تنبل بازی در می آورم، چکار کنم که برای همیشه این خصلت بد از وجودم برود؟
پاسخ :
حساسیت و دغدغه خاطر شما نسبت به چنین موضوع حساسی را درک نموده و از شما تشکر می کنیم که راه مشاوره را در این زمینه برگزیدید؛ لذا ما نیز سعی خواهیم کرد با در اختیار قرار دادن اطلاعات لازم، کمک مناسبی به شما ارائه گردد.
عواملی در ایجاد این حالت در انسان به چشم می خورد که در این مکاتبه به چند نمونه آن اشاره می کنیم:
1- پیروى از هواى نفس: پیروى از هوی و هوس و تمایلات نفسانى و خواهش هاى دل، مانع بزرگى در راه وصول به سعادت جاوید است و سستی و تنبلی را برای انسان به ارمغان خواهد آورد. تمایلات نفسانى همانند دودهاى غلیظ، خانه دل را تیره و تار مى سازند و اینچنین دلى لایق تابش انوار پاک معنوى نمى باشد. هواها و هوسها دایما قلب را آشفته و مضطرب مى سازند و آن را به این طرف و آن طرف مى کشانند و فرصت خلوت با خدا و انس با او را به قلب نمى دهند. فردى که شبانه روز به دنبال برآوردن خواسته هاى دلش مى باشد، چه وقت مى تواند از دنیا هجرت کند و از افق طبیعت و ماده به بارگاه قدس ربوبى پر بکشد؟
2- ضعف اراده: سستى اراده وعدم قدرت بر تصمیم گیرى از موانع بزرگ راه است که انسان را از شروع در عمل باز مى دارد. ضعف اراده خود از پى نبردن به ارزش مقصد والا و سعادت ابدى انسان سرچشمه مى گیرد. اگر انسان به عظمت مقصد و اهمیت سعادت خود پى ببرد، به طور جدى وارد عمل مى شود و یأس و ناامیدى و سستى را از خویش دور مى سازد.
3- پرخورى و شکم پرستى: انسان با شکم انباشته از غذا نمى تواند حال عبادت و دعا داشته باشد و طعم مناجات را بچشد. پرخورى باعث قساوت قلب و تحریک شهوت مى گردد. کم خورى و گرسنگى بهترین کمک براى کنترل نفس و شکستن عادت هاى آن مى باشد. زیاده روى در غذا باعث تنبلى و کسالت روح و مریضى بدن و بى رغبتى به عبادت و سخت دل و غفلت از یاد خدا مى گردد و صفاى روح و نورانیت و حال خوش معنوى را از انسان مى گیرد.
بنابراین درمان این حالت فراتر از تلقین است و باید آستین همت را بالا زد تا به نتیجه رسید.