زن موجود درجه دو نسبت به مرد ؟!

اسلام زن را موجود درجه دو نسبت به مرد می بیندخداوند فقط قصد داشت انسان را بيافريند . بعد بخاطر تنهايي و نيازهاي مرد مجبور شد از دنده ادم يا از باقي مانده گل ادم حوا را بيافريند به همين دليل مرد موحود درجه يک و زن موجود درجه دو محسوب مي شود .
ايا واقعا اسلام چنين ديدگاهي نسبت به زن دارد ؟

اولا باید بین انسان با شخص حضرت آدم تمایز قرار داد. اینها یکی نیستند و آنچه که در آیات مربوط به خلقت انسان آمده به ادله ی صریح ، نوع انسان است نه شخص حضرت آدم

ثانیا انسان به معنی خودش ، یعنی نفس مجردی که بالقوه آینه ی تمام نمای صفات الهی است. این انسان وقتی به جهان ماده تنزل می کند ، به شکل های مختلف از جمله : زشت و زیبا ، سفید یا سیاه ، بلند قد یا کوتاه قد ، قوی یا ضعیف ، چاق یا لاغر و مرد یا زن ظاهر می شود و زندگی می کند.
پس از اين مقدمه در پاسخ به بخشي از سوال كه فلسفه ي خلقت زن را تنهايي و نياز مرد عنوان كرده است يا وي را خلق شده از دنده چپ مرد ميداند با مطالعه ي آيه و روايت مربوطه پاسخ اين سوال روشن مي شود :
هُوَ الَّذِی خَلَقَکُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَهٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِیَسْکُنَ إِلَیْهَا ، می فرماید او کسی است که شما انسان ها را از نفسی واحد آفرید و قرار داد از جنس خود آن نفس واحد ، زوج آن را برای اینکه به واسطه آن سکون و آرامش یابد.
نکته ی اول اشاره به اینکه ضمیر کم در خلقکم اشاره به کل انسانها دارد و می گوید نفس همه ی انسان ها اعم از زن و مرد را واحد آفرید.همان که عرض شد که نفس واحد و مشترک است بین مرد و زن.

نکته ی دوم اینکه گفته : و جعل منها زوجها ، در منها دقت کنید ، یعنی زوج انسان یعنی چه مرد برای زن و چه زن برای مرد به عنوان زوج و همسرش ، نفس هر کدام قرار داده شده از همان نفس دیگری و در واقع اشاره به هم سنخ بودن و یکی بودن نفوس زن و شوهر دارد. در کلمه ی مِن خیلی دقت کنید. اگر سنخیت و یکی بودن در کار نبود می فرمود : و جعل لها زوجها : زوجش را برای آن قرار داد برای آرامش ولی نگفته لها ، فرموده منها یعنی این از آن بوده و یکی است.

نکته ی سوم اینکه کلمه ی زوجها آورده و زوج مشترک است برای مرد و زن ، پس منظور این نیست که شما مرد ها را از نفس واحد آفریدیم و از خود ان نفس ، زوج یعنی زن آنها را قرار دادیم ، نخیر می گوید شما انسان ها را از نفس واحد آفریدیم و زوجی از همان نفس واحد که هم سنخ اوست برایش قرار دادیم. و نگویید ضمیر ها در کلمه ی زوج مونث است پس منظور از زوجها زن است ، آن ضمیر به تبع ضمیر منها برمیگرده به نفس واحدة و چون این کلمه مونث است ، ضمیر من و زوج هم مونث امده است و این به معنی این نیست که منظورش زن ها و خانم ها هستند.
لذا اصلا مرد یا زن بودن ربطی به انسانیت انسان ندارد که حال بخواهد موجب تمایز حقوق در خلقت و زندگی شود. انسان بودن یک حقیقت مشترک بین همه ی افراد بشر است و بالقوه دارای استعداد های مشترک معنوی (خلیفة اللهی). و این مطلب از متون صریح دینی از جمله خود قرآن کریم و عقل اثبات می شود.
در روایتی که مرحوم شیخ صدوق، در«علل الشرایع» و «من لا یحضره الفقیه» نقل کرده است، آمده است که زرارة بن اعین، ازامام صادق علیه السلام سؤال کرد، نزد مامردمی هستند که می گویند: «خداوند حوّا را ازبخش نهایی ضلع چپ آدم آفرید» امام علیه السلام فرمود: «خداوند از چنین نسبتی منزه است و برتر از آن است... آیا کسی می تواندبگوید که خداوند توان آن را نداشت که همسرآدم را از غیر دنده او خلق کند، تا بهانه بدست عیب جویان دهد که بگویند، بعضی از اجزای آدم، با بعضی دیگر نکاح نمود» سپس فرمود: «خداوند بعد از آفرینش آدم، حوّا را به صورت تازه و نو پدید آورد…» 1

بنابر اين خدایی که آدم ابوالبشر را آفرید،برای تکمیل و تکثیر نسل انسانی، از همان نوع و گوهر، انسانی دیگر آفرید که هر یک برای دیگری آرامش روحی به ارمغان می آورد.

از مجموع مباحث مطرح شده درباره خلقت زن و مرد، دو نکته اساسی روشن شد:
1. زن و مرد هر دو از ماهیّت واحدانسانی برخوردارند و سرشت و طینت آنان یکی است.
2. زن از جزء و عضوی از اعضای مردآفریده نشده است؛ بلکه از همان طینت وسرشتی که مرد (آدم) آفریده شد، او را نیزخدا خلق کرده است.
در خصوص مسائل ديگري چون ارث و ديه و انتخاب همسر يا تعدد زوجات و شهود و ... كه ميان زن و مرد مشهود است نيز بايد اجمالا عرض كنيم كه بازگشت همه ي اين موارد به تفاوت ساختار زن و مرد ، تفاوت تكاليف و وظايف و يا شرايط و اقتضاءات زمان و مكان است و تبعيض و يا تحقير محسوب نميشود و بحثي مجزا در جايگاه خويش مي طلبد .

1- علل الشرایع، ص 17 ، باب 17 ، ح 1 ، الفقیه، ج 3، ص 239،حدیث 1133.
لينك بحث اصلي :
http://www.askquran.ir/showthread.php?t=24499&page=3

موضوع: