ثمرات معرفت نفس

image: 
فضائل و ثمرات معرفت نفس را بيان نماييد.

پرسش:
فضائل و ثمرات معرفت نفس را بيان نماييد.

پاسخ:
معرفت نفس در روایات دینی و بیان حکما و عرفای اسلامی جایگاه ویژه و دارای ابعاد و آثار مختلفی است. برخی از این آثار درکتاب «غرر الحکم و درر الکلم» که در آن سخنان امیرالمومنین(علیه السلام) جمع آوری شده است، آمده است.
حضرت در یکی از این بیانات فرموده است:
«من‏ عرف‏ نفسه‏ فقد انته إلى غاية كلّ معرفة و علم؛ کسی که خودش را بشناسد به نهایت هر معرفت و علمی دست پیدا کرده است.»(1)
نفس از این جهت که محل کسب معرفت و علم است، احاطه و علم نسبت به آن به علم نسبت به معلوم منتهی می شود.
در شرح این جمله آمده است:
«هر كه بشناسد نفس خود را پس به تحقيق كه برسد به نهايت هر معرفتى و علمى، چنان كه مكرّر مذكور شد كه معرفت نفس خود و احوال او چنان كه بايد مبدأ معرفت أكثر احوال مبدأ و معاد می ‏تواند شد، چنان كه از دلائل حكما و متكلّمين ظاهر می ‏شود، و مراد به «معرفت و علم» مطلق ادراک و دانش است، و تأكيدست، يا مراد به «معرفت» ادراک بسايط است، و به «علم» ادراک مركّبات، يا به «معرفت» علم تصوّرى و به «علم» علم تصديقى، يا به «معرفت» ادراك جزئى و به «علم» ادراک كلّى، چنان كه هر يک از اين ها اصطلاح شده، و بر هر تقدير مراد به «معرفت و علم» در اين جا هر معرفت و علمي است كه در دين ضرور باشد، و اگر نه ظاهرست كه بسيارى از معارف و علوم باشد كه معرفت نفس باعث انتهاى به آن ها نشود.»(2)
«من‏ عرف‏ نفسه‏ كان لغيره أعرف‏؛ هر کس خود را شناخت دیگران را بهتر خواهد شناخت.»(3)
«هر كه بشناسد نفس خود را پس او از براى غير او شناسنده‏ تر است، مراد به «شناختن نفس خود» شناختن قدر و پايه نفس خودست يا عيوب و بدی هاى او، و اين كه آن دشوارترست از شناختن غير خود و قدر و پايه او، يا عيوب و بدی هاى او، زيرا كه غالب اين است كه آدمى متوجّه نفس خود نمی شود و از قدر و پايه خود تجاوز می كند و به عيوب و بدی هاى خود نمی ‏رسد و تجسّس و تفحصّ أحوال ديگران می كند و به مرتبه هر كس و عيوب و بدی هاى او شناسا می گردد، و غرض اين است كه كسى كه خواهد كه معرفت او كامل باشد بايد كه خود را بشناسد، خود را كه شناخت ديگران را بهتر خواهد شناخت.»(4)

پی نوشت ها:
1. عبدالواحد بن محمد، تمیمی آمدی(550 ق)، تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، قم، دفتر تبلیغات، ص650.
2. آمدي، شرح غررالحكم، جمال الدين خوانساري، محمد، انتشارات دانشگاه تهران، ج‏5، ص405.
3. تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص636.
4. شرح غررالحكم، ج‏5، ص363.

برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمایید

 

 

موضوع: