معصومین و تفسیر قرآن

image: 
 آیا تفسیر آیات قرآن در هر دوره امام معصوم، متفاوت است؟

در روایات تفسیری، بیان مختلف و متعدد دیده می شود که می تواند از عدم کهنگی آیات و ایجاد زمینه رشد افراد، حکایت داشته باشد. به نظر من اگر در زمان هر معصومی، تفاسیر متفاوت باشد، به مؤمنین کمک می کند تا از ظاهر و باطن آیات، بیشتر آگاه شده و رشد یابند. آیا تفسیر آیات قرآن در هر دوره امام معصوم، متفاوت است؟

در این زمینه و تفاسیر روایی که توسط معصومین (علیهم السلام) وارد شده است، دو مطلب عرض می شود: مطلب اول؛ (معارف عالیه قرآن، دارای مراتب متعدد است) همان طور که می دانید قرآن دارای ظهر و بطن (ظاهر و باطن) است: «إِنَّ الْقُرْآنَ لَهُ ظَهْرٌ وَ بَطْنٌ‏»(1) حتی هر بطنی دارای بطن های دیگر و هر ظهری دارای ظهرهای دیگر است: «إِنَّ لِلْقُرْآنِ بَطْناً وَ لِلْبَطْنِ بَطْنٌ وَ لَهُ ظَهْرٌ وَ لِلظَّهْرِ ظَهْر»(2) تفسیر این ظهر و بطن نیز در برخی روایات، چنین آمده است: «قَالَ ظَهْرُهُ [تَنْزِيلُهُ‏] وَ بَطْنُهُ تَأْوِيلُهُ وَ مِنْهُ مَا قَدْ مَضَى وَ مِنْهُ مَا لَمْ يَكُنْ يَجْرِي كَمَا تَجْرِي الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ كُلَّ مَا جَاءَ تَأْوِيلُ شَيْ‏ء يَكُونُ عَلَى الْأَمْوَاتِ كَمَا يَكُونُ عَلَى الْأَحْيَاءِ» امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: ظهر قرآن تنزيل آن و بطن آن تأويلش است. بخشی از آن در گذشته بروز يافته و بخشی از آن هنوز نيامده است. (قرآن) همانند خورشيد و ماه جريان می ‌يابد؛ هر زمان تأويل چيزی از آن فرا رسد، هم‌ چنان که بر گذشتگان جاری بوده است، بر آيندگان نيز جاری خواهد بود.(3) هم چنین در روایتی دیگر آمده: «اِنَّ القرآنَ ظاهِرُهُ اَنيقٌ و َباطِنُهُ عَميقٌ لا تَفنى عَجائِبُهُ و َلا تَنقَضى غَرائِبُهُ و َلا تُكشَفُ الظُّلُماتُ اِلاّ بِهِ»؛ براستى كه قرآن ظاهرش زيباست و باطنش عميق، عجايبش پايان ندارد، اسرار نهفته آن پايان نمى پذيرد و تاريكى هاى جهل جز بوسيله آن رفع نخواهد شد.(4) بنابر این؛ قرآن کریم دارای معارف بسیاری است که دسترسی به برخی آسان است، برخی به دقت و تامل زیاد نیازمند است و برخی نیز بدون مراجعه به مفسران حقیقی قرآن (اهلبیت علیهم السلام) قابل فهم نیست. به بیان دیگر، معارف والای قرآن کریم، حیثیات و مراتب مختلفی دارند که همه اش برای همه افراد، قابل دسترسی نیست و فهم آن نیازمند مراتب خاصی از کمال و معرفت است و هر کسی متناسب با ظرفیت وجود اش، به آن دسترسی دارد: «كِتَابُ اللَّهِ‏ عَلَى‏ أَرْبَعَةِ أَشْيَاءَ: عَلَى الْعِبَارَةِ وَ الْإِشَارَةِ وَ اللَّطَائِفِ وَ الْحَقَائِقِ؛ فَالْعِبَارَةُ لِلْعَوَامِّ وَ الْإِشَارَةُ لِلْخَوَاصِّ وَ اللَّطَائِفُ لِلْأَوْلِيَاءِ وَ الْحَقَائِقُ لِلْأَنْبِيَاءِ» کتاب خدا چهار بخش است: عبارات، اشارات، لطائف و حقائق. عبارات برای عوام، اشارات برای خواص، لطائف برای اولیای الهی و حقایق برای انبیاء است.(5) مطلب دوم؛ (قرآن برای همه انسان ها و همه دوران ها تازگی دارد) روایت اول: «عَنِ الرِّضَا عَنْ أَبِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع‏ إِنَّ رَجُلًا سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع مَا بَالُ الْقُرْآنِ لَا يَزْدَادُ عِنْدَ النَّشْرِ وَ الدِّرَاسَةِ إِلَّا غَضَاضَةً؟ فَقَالَ: لِأَنَّ اللَّهَ لَمْ يُنْزِلْهُ لِزَمَانٍ‏ دُونَ‏ زَمَانٍ‏ وَ لَا لِنَاسٍ دُونَ نَاسٍ فَهُوَ فِي كُلِّ زَمَانٍ جَدِيدٌ وَ عِنْدَ كُلِّ قَوْمٍ غَضٌّ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ.» امام رضا (علیه السلام) از پدر بزرگوارشان روایت مى کنند که مردى از امام صادق (علیه السلام) پرسید: چرا چنان است که قرآن هر چه بیشتر پخش شود و بیشتر مورد بحث قرار گیرد، تازه تر و شادابتر مى شود؟ امام صادق (علیه السلام) فرمودند: خداى متعال آن را مخصوص زمانى خاص غیر از زمان هاى دیگر، و برای مردمی غیر از مردم دیگر، قرار نداده است؛ به همین جهت است که در هر زمان، نو و جدید و در نزد هر قوم، تازه است تا روز قیامت.(6) روایت دوم: «ذَكَرَ الرِّضَا ع يَوْماً الْقُرْآنَ فَعَظَّمَ الْحُجَّةَ فِيهِ وَ الْآيَةَ وَ الْمُعْجِزَةَ فِي نَظْمِهِ قَالَ هُوَ حَبْلُ اللَّهِ الْمَتِينُ وَ عُرْوَتُهُ الْوُثْقَى وَ طَرِيقَتُهُ الْمُثْلَى الْمُؤَدِّي إِلَى الْجَنَّةِ وَ الْمُنْجِي مِنَ النَّارِ لَا يَخْلُقُ‏ عَلَى الْأَزْمِنَةِ وَ لَا يَغِثُ‏ عَلَى الْأَلْسِنَةِ لِأَنَّهُ لَمْ يُجْعَلْ لِزَمَانٍ‏ دُونَ‏ زَمَانٍ‏ بَلْ جُعِلَ دَلِيلَ الْبُرْهَانِ وَ الْحُجَّةَ عَلَى كُلِّ إِنْسَانٍ‏ "لا يَأْتِيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيد"» روزى حضرت رضا (علیه ‏السلام‌‌) قرآن را ذکر فرمود و حجت در آن و علامت و معجزه در نظم آن را بزرگ قرار داد و فرمود قرآن است ریسمان محکم خدا و قرآن است چنگ آویز مستحکم خدا و قرآن است راه برگزیدۀ خدا که می‏ کشاند بنده را به بهشت و نجات می ‏دهد وى را از آتش. که به مرور ازمنه کهنه نشود و به اختلاف السنه (زبان ها) فاسد نشود، زیرا که قرآن از براى زمانى بدون زمانى قرار داده نشده است، بلکه دلیل، برهان و حجت بر هر انسان قرار داده شده است؛ نه از پیش رویش باطل بدان راه یابد و نه از پس آن، نازل شده از جانب‌ خداوندی حکیم و ستودنی.(7) روایت سوم: «....، فَكَيْفَ كَانَ الْقُرْآنُ جَدِيداً أَبَداً؟ قَالَ: لِأَنَّهُ لَمْ يُجْعَلْ لِزَمَانٍ‏ دُونَ‏ زَمَانٍ‏ فَتُخْلِقَهُ الْأَيَّامُ وَ لَوْ كَانَ كَذَلِكَ لَفَنِيَ الْقُرْآنُ قَبْلَ فَنَاءِ الْعَالَمِ.» ابوحنیفه از امام صادق(علیه السلام) پرسید: چگونه قرآن هميشه تازه مى ‏ماند؟ حضرت فرمودند: بدان سبب كه براى زمانى و نه زمان ديگر نيامده، كه ايام آن را به وجود آورد، و اگر چنين مى ‏بود قرآن پيش از نابودى عالم، نابود مى ‏شد.(8) نتیجه: 1. قرآن کریم دارای معارف عالیه بسیار است. 2. قرآن در هر زمان و برای همه، قابل فهم است و با تأمل و تدبر می توان به تعالیم تازه و نو قرآنی دست یافت. 3. انسان ها به حسب ظرفیت وجودی و قابلیتی که دارند، می توانند به سطح و مرتبه ای از معارف قرآنی نائل شوند. 4. بدون تفسیر معصومین (علیهم السلام) که مفسران حقیقی قرآن هستند، نمی توان به مراتبی از معارف الهیه، نائل شد. 5. معصومین (علیهم السلام) در زمان خود، با توجه به حیثیات مختلف، ظرفیت مخاطبین، نیاز مخاطبین و... به تفسیر آیات قرآن، مبادرت فرموده اند. 6. در تفسیرهای متعدد و مختلف معصومین (علیهم السلام) از آیات قرآن، تضاد و تعارضی نیست زیرا معارف قرآن، متعدد و دارای مراتب است، از طرفی برخی از روایات تفسیری به معرفی و بیان مصادیق آیات اشاره دارند. لذا هر کدام از روایات، جهت و زاویه ای از زوایای کلام الهی را برای مخاطبین روشن می کند.

پی نوشت ها:

1. کلینی، کافی (ط ـ اسلامیه)، ج 1، ص 374.

2. مجلسی، بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج ‏89، ص 95.

3. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، محقق و ناشر: مؤسسة آل البيت عليهم السلام‏ ـ قم‏، 1409 ق‏، چاپ اول‏، ج 27، ص 196؛ بحرانی، تفسیر البرهان فی تفسیر القرآن، موسسة البعثة، قسم الدراسات الاسلامیه ـ قم، ج 1، ص 44.

4. شریف الرضی، نهج البلاغه، محقق: صبحی صالح، انتشارت: هجرت ـ قم، خطبه 18.

5. بحارالانوار (ط ـ بیروت)، ج 89، ص 103.

6. ابن بابويه، عيون أخبار الرضا عليه السلام‏، محقق/مصحح: لاجوردى، ‏ناشر: نشر جهان‏ ـ تهران، 1378 ق‏، چاپ اول، ج ‏2، ص 87؛ البرهان في تفسير القرآن، ج ‏1، ص 66.

7. عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج 2، ص 130؛ البرهان في تفسير القرآن، ج ‏1، ص 65.

8. البرهان في تفسير القرآن، ج ‏5، ص 749؛ بحار الأنوار (ط-بيروت)، ج ‏10، ص 209.

برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمائید