نسخ در قرآن

image: 
کلام خدا در درستی و عدالت کامل است، هیچ کسی نیست که بتواند کلام خدا را عوض کند(مانند: انعام/34 و 115؛ یونس/64)، اما به چه دليل بعدا تصمیم می گیرد که بعضی از آیات را با آیات "بهتر" عوض کند(مانند: بقره/106؛ نحل/101)؟

کلام خدا در درستی و عدالت کامل است، هیچ کسی نیست که بتواند کلام خدا را عوض کند(مانند: انعام/34 و 115؛ یونس/64)، اما به چه دليل بعدا تصمیم می گیرد که بعضی از آیات را با آیات "بهتر" عوض کند(مانند: بقره/106؛ نحل/101)؟
در ابتدا دو مقدمه عرض کنم: 1- آن این که تعارض حقیقی میان آیات قرآن وجود ندارد، چرا كه سخن خداست، و در سخن خدا تعارض معنی ندارد، بلكه بعضی گویای بر بعض دیگر است و بعضی دلیل و شاهد بر بعضی دیگر می‌باشد. بنابر این، آن چه از تعارض در آیات به نظر قاصر ما می‌آید، تعارض ابتدایی و ظاهری است،‌ كه یا اساساً توهمی بیش نبوده است ... و یا از ظواهر دو دسته آیات ناشی می‌شود كه میان آنها جمع عرفی ـ با توجه به خصوصیات قرآن ـ وجود دارد كه دارای محكم و متشابه، مطلق و مقید، عام و خاص، مجمل و مبین، ناسخ و منسوخ، حاكم و محكوم، وارد و مورود و غیره می‌باشد و باید محكم اصل قرار گیرد و ظواهر متشابه، متناسب با معانی لغوی و كاربرد عرفی و وجوه مختلف كاربرد در قرآن و محتوای آیه محكم معنی شود. در موارد دیگر نیز دلیل مقید، خاص، مبین، ناسخ، حاكم، وارد و غیره اصل قرار می‌گیرد و آیات مقابل آنها، در پرتو اصلشان معنی می‌گردد، كه شمول دلیلِ مطلق و عام، محدود؛ شمول محكوم، محدود یا توسعه؛ ابهام مجمل، مرتفع؛ زمان عمل به منسوخ، منتفی؛ و زمان عمل به مورود، مقید به عدم تحقق موضوع دلیل وارد می‌گردد. مثال: 1- آیه (إِلى‏ رَبِّها ناظِرَة) در سوره قیامت متشابه است كه در پرتو آیه محكم (لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصار) در سوره انعام معنی می‌شود كه مقصود یا نظر به رحمت خداست و یا رؤیت قلبی (نه بصری) را نظر دارد.(1) 2- خدا مي ‏فرمايد: «وَ اتْلُ مَا أُوحِىَ إِلَيْك مِن كتَابِ رَبِّك لا مُبَدِّلَ لِكلِمَتِهِ وَ لَن تجِدَ مِن دُونِهِ مُلْتَحَداً»؛ آنچه از كتاب پرودگارت وحی شده تلاوت كن. هيچ چيز سخنان او را دگرگون نمی‏ سازد، و ملجأ و پناه گاهی جز او نمی ‏يابی.(2) طبق اين آيه هيچ كس نمی ‏تواند آيات الهی و احكام آسمانی را تغيير دهد و مطابق با معنای «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُون» می ‏باشد كه دلالت دارد خدا با قدرت لا يزال خويش از كتاب آسمانی (قرآن) حراست می‏ كند و هيچ حادثه و عاملی نمی ‏تواند قرآن را تغيير دهد. تغيير پذيری خاصيت دانسته‏ ها و فهم ناقص بشری است كه روز به روز مسير تكامل را می‏ پيمايد، ولی گذر زمان و حوادث نمی ‏توانند آيات الهی را تغيير دهند. آيا خدا كه وحی نازل نموده است نيز نمی ‏تواند برخی از احكام خويش را تغيير دهد، البته طبق مصلحت و علتی كه خود آگاهی دارد؟ مسلّماً جواب مثبت است. خداوند می ‏تواند حكمی را كه قبلاً بوده، تغيير دهد. بعد از بيان اين دو مقدمه به سؤال می ‏پردازيم كه سه مسئله طرح شده است: نسخ، تخصيص و تبديل. در مورد تخصيص هيچ گونه شكی نيست كه امری ممكن بلكه واقع شده است. آيات عام توسط آيات ديگر قرآن و يا توسط روايات قطعی تخصيص خورده است. مثالی واضح اين كه قرآن روزه را بر مسلمانان واجب نموده است و كلام حق ظهور در اطلاق دارد، ولی در مواردی يقين به تخصيص داريم، به طور مثال مسافر يا كسی كه روزه برايش باعث دشواری شديد است. پس تخصيص يقيناً واقع شده است و سرّش اين است كه تخصيص، تبديل كلام الهی نمی‏ باشد. با آمدن مخصِصّ می ‏فهميم كه ظاهر كلام (مطلق)، مراد خداوند نمی‏ باشد و خاص منظور مولا می ‏باشد، پس هيچ گونه تبديلی در كلام الهی صورت نگرفته است. ـ نسخ: در مورد نسخ و تبدیل، سخن بسيار است. نسخ برداشته شدن حكمی از احكام ثابت دينی در اثر سپری شدن وقت و مدت آن را گويند.(3) اصل امكان نسخ امری معقول و صحيح به نظر می ‏رسد و كسی امكان آن را نفی ننموده است. به طور مثال احكامی كه در شرايع سابق بوده، توسط دين اسلام نسخ شده است. آيا احكامی كه در قرآن وارد شده، به وسيله آيات و يا روايات نسخ شده است؟ در جواب باید گفت سه قسم نسخ وجود دارد: 1- نسخ در تلاوت، نه در حكم: آياتی هست كه در قرآن نيست، ولی حكم آن ميان مسلمانان جاری است. اين قسم يقيناً باطل است. 2- نسخ در تلاوت و حكم: هم تلاوت ساقط شده و ديگر در قرآن نيست و هم حكمش نسخ شده است. اين گونه نيز باطل است. 3- نسخ در حكم، نه تلاوت: بدين معنا كه هنوز تلاوت می‏ شود، ولی حكم آن ساقط شده است. اكثر دانشمندان و مفسران اين نوع نسخ را پذيرفته‏ اند. لذا بعضی آیات به وسیله بعضی آیات دیگر تفسیر می شود و تخصیص می خورند که مشکلی ندارد و در اینجا آیات دسته دوم دلالت بر نسخ می کنند.(4)

____________

(1) تدبر در قرآن، ولی الله نقی پور، ص 311، انتشارات اسوه، 1374؛ البیان فی تفسیر القرآن، آیت الله خویی، انتشارات دانشگاه آزاد، 1375، ترجمه از محمد صادق نجمی، ج 1، ص 150.

(2) كهف/ 36.

(3) و (4) ر.ک: آيت الله خوئي، البيان فی تفسیر القرآن، بحث نسخ.

برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمائید