نسخ و سوالاتي چند

image: 
ایات نسخ شده قران کدام ها هستند؟

ایات نسخ شده قران کدام ها هستند؟ آیات ناسخشان را هم بیان کنید آن ایاتی که نسخ تلاوت شدند هم بیاورید. کدام ایات و احکام ناسخشان در خود قران هست؟ کدام ناسخش در قرآن نیست؟( مثل سنگسار) ارتباطی بین متشابهات قرآن و ناسخ و منسوخ هست؟ پیوستگی قران با وجود تناقض ناسخ و منسوخ و متشابهات حل شدنی است؟؟ یا باید با چیزی خارج قران جوابشان داده بشود مثل سنت پیامبر در این صورت قران کامل نیست و پیوستگی درونی ندارد پس تدبر در قران به ما نشان میدهد که در قران پیوستگی نیست و تناقض و ناسخ و منسوخ هست و ادعای قران که میگويد در قران اختلاف نیست، غلط از اب در می ايد. یعنی باید قبول کنیم اختلاف هست و فقط با چیزی خارج از قران مثل سنت یا رفتار پیامبر توجیه میشود و نسخ ایاتش نشان داده میشود
اقسام سه گانه نسخ: 1. نسخ در تلاوت، نه در حكم: آياتي بوده که تلاوت آن نسخ شده و اکنون در قرآن نيست، ولي حكم آن ميان مسلمانان جاري است. اين قسم يقيناً باطل است. 2. نسخ در تلاوت و حكم: یعنی هم تلاوت آیه ساقط شده و ديگر در قرآن نيست و هم حكمش نسخ شده است. اين گونه نيز باطل است. 3. نسخ در حكم، نه تلاوت: بدين معنا كه هنوز تلاوت مي‏شود و آیه در قرآن هست، ولي حكم آن ساقط شده است. شيعه و محققان اهل سنت تنها قسم سوم را صحيح مى دانند. اين قسم، تنها قسمى است كه نسخ در آن واقع شده است. آياتى از قرآن مجيد كه نسخ گرديده اند، نسخ فقط در ناحيه حكم آنها واقع شده است؛ اما لفظ آيه و تلاوت هم چنان در قرآن محفوظ مانده است. آيات ناسخ و منسوخ: با ضابطه مند شدن اصطلاح نسخ، دايره نواسخ قرآن محدود و محدودتر گرديده و نظر محققان متاخر خط بطلانى بر نظريه طرفداران فراوانى نسخ كشيده است به گونه اى كه: پيشينيان تا حدود پانصد آيه را منسوخ مى دانستند.(1) مصطفى زيد در كتاب خود، موارد ادعايى نسخ را نزد متقدمان اين گونه گزارش مى كند: ابوعبدالله، محمدبن حزم 214 مورد؛ ابوجعفر نحاس 134 مورد؛ ابن سلامه 213 مورد، و ابن جوزى 247 مورد را از مصاديق نسخ دانسته اند. (2) سيوطى در الاتقان ضمن رد طرفداران كثرت نسخ، در يك بررسى در مورد آيات نسخ، از ابتدا تا انتهاى قرآن موارد معدودى را ذكر نموده است كه عبارتند از: سوره بقره شش آيه، آل عمران يك آيه، نساء دو آيه، مائده سه آيه، انفال سه آيه، نور دوآيه، احزاب يك آيه، مجادله يك آيه، ممتحنه يك آيه، مزمل يك آيه. مجموعه آيات منسوخ نزد سيوطى، 21 آيه است كه در منسوخ بودن يك مورد هم ترديد مى نمايد. زرقانى نيز به پيروى از سيوطى همين آيات را مورد بررسى قرار داده است.(3) دكتر صبحى صالح پس از بيان اين مطلب كه محققان، آيات منسوخ قرآن را اندك مى دانند، به نظر سيوطى اشاره نموده مى گويد: اگر بررسى نماييم، درمى يابيم آياتى كه پذيراى نسخند افزون بر ده آيه نخواهند بود. (4) آية الله محمدهادى معرفت در بررسى هاى خود، تنها هشت آيه را منسوخ مى داند، كه عبارتند از: آيه نجوا، آيه عدد مقاتلان، آيه امتاع، آيه جزاى فاحشه، آيه توارث به ايمان، آيات صفح، آيات معاهده و آيات تدريجى بودن تشريع قتال.(5) آية الله خوئى، جز يك مصداق براى نسخ قائل نيست و آن آيه نجوا است(6). (7) چه چیز می تواند ناسخ آیه باشد؟ 1. نسخ قرآن به قرآن. در این مورد بحثى وجود ندارد که صحیح است و واقع هم شده است. 2. نسخ قرآن به خبر واحد. چنين نسخى ممكن نيست؛ چون يكى از شرايط دليل ناسخ، همسنگ بودن با دليل منسوخ است. 3. نسخ قرآن به سنت قطعی، مانند خبر متواتر. در این مورد دانشمندان اختلاف نظر دارند. بعضى قائل به جواز، و برخى ديگر قائل به منع شده اند. تجويزكنندگان نيز خود به دو گروه تقسيم شده اند: آنان كه قائل به وقوع چنين نسخى هستند، و آنان كه مى گويند جايز است ولى واقع نشده است. قائلان به جواز چنين استدلال كرده اند كه نسخ قرآن به سنت، نه بالذات و نه بالغير، محال نيست. ذاتا كه روشن است. استحاله بالغير نيز ندارد چون، همان گونه كه قرآن وحى الهى است، سنت نيز وحى از جانب خداست. خداوند خود فرموده است: "وما ينطق عن الهوى ان هو الا وحى يوحى". (8) زرقانى به دنبال اين بحث چنين نتيجه گيرى مى كند: نسخ قرآن به سنت مانع عقلى و شرعى ندارد؛ منتها چنين نسخى واقع نشده است و دليل كسانى كه قائل به وقوعند تمام نيست. (9) آية الله خوئى در اين مورد معتقدند: حكم ثابت به وسيله قرآن، با سنت متواتر يا با اجماع قطعى، كه كاشف از صدور نسخ از معصوم باشد، نسخ مى گردد. اين نوع نسخ، اشكال عقلى و نقلى ندارد. بنابراين اگر در موردى ثابت شد، قبول مى كنيم؛ و الا ملتزم به نسخ نخواهيم شد. (10) بنابر نظر مشهور، سنت متواتر و قطعی می تواند ناسخ آیه باشد، ولی با خبر واحد و امثال آن نمی توان آیه ای از قرآن را نسخ نمود. البته مرحوم علامه طباطبایی(ره) در این زمینه می گویند: اصلا نسخ قرآن به وسيله حديث معنا ندارد.(11) برخی شبهات منكران نسخ: شبهه اول: وجود آيات منسوخ در قرآن كريم، چه بسا سبب اشتباه مكلفان گردد؛ چرا كه ممكن است در برخورد با آن آيات به گمان آن كه آيه اى محكم است، به آن عمل نموده يا به مفاد آن ملتزم گردند. اين امر اغرا به جهل، و از خداوند قبيح است. پاسخ: از آن جا كه مصلحت هايى وجود داشته است كه تشريع سابق با تشريع لاحق، نسخ گردد و مكلفان خود مى دانند كه در قرآن ناسخ و منسوخ، عام و خاص، مطلق و مقيد و محكم و متشابه وجود دارد، شتاب در اخذ يك آيه و عمل به آن پيش از آن كه نوع و حقيقت آن شناخته شود، بر كسى روا نيست. به همين دليل است كه على(ع) در برخورد با آن قاضى از او مى پرسند: آيا تو كه فتوا مى دهى، ناسخ قرآن را از منسوخ آن مى شناسى؟ شبهه دوم: التزام به وجود آيات ناسخ و منسوخ در قرآن كريم، مستلزم وجود تنافى ميان آيات قرآن كريم است و اين امر با قول خداوند منافات دارد كه مى فرمايد: "افلا يتدبرون القرآن ولو كان من عند غير الله لوجدوا فيه اختلافا كثيرا"؛ آيا در [معانى] قرآن نمى انديشند؟ اگر از جانب غير خدا بود، قطعا در آن اختلاف بسيارى مى يافتند. پاسخ: اختلافى كه در اين آيه نفى مى گردد، اختلاف حقيقى و واقعى است؛ اما اختلاف آن گونه كه در ناسخ و منسوخ وجود دارد، منافاتى با مفاد آيه ندارد. منطقيان براى تناقض هشت وحدت را شرط دانسته اند كه از جمله آنها وحدت زمان، ملاك و شرط است؛ در صورتى كه هريك از اين ها تغيير كند، ديگر تنافى و تناقضى وجود نخواهد داشت. در ناسخ و منسوخ، تفاوت زمانى و از همه مهم تر تفاوت در ملاك حكم وجود دارد كه با تعمق در آن روشن خواهد گرديد كه تنافى ميان آنها، ظاهرى است. شبهه سوم: چه فايده اى بر وجود و ثبت آياتى كه نسخ گرديده اند، مترتب است؟ آياتى كه ديگر به حكم آنها عمل نمى شود، آيا هدف فقط، قراءت آنهاست كه قاريان و مسلمانان در طول زمان آن را قراءت نمايند، بدون آن كه به مفاد آن عمل نمايند؟ پاسخ: اگر ثمره نزول آيات قرآن كريم تنها در حكم تشريعى آنها بود، اين اشكال صحيح به نظر مى رسيد. اما بايد دانست كه تشريع يكى از اهدافى است كه در نزول قرآن مد نظر بوده است. بسيارى از آيات قرآن، اساسا حكم تشريعى را در بر ندارند. قرآن شناسان بر اين باورند كه آيات الاحكام از پانصد آيه تجاوز نمى كنند. آن چه هدف اساسى از نزول آيات بوده هدايتگرى آن است. اگر در مواردى حكم تشريعى آيات برداشته شده است، بعد اعجاز و تحدى آن، هم چنان به قوت و ثبات اولى خود برقرار است. شبهه چهارم: "نسخ‏" در تشريعيات مانند "بدا" در تكوينيات، به مفهوم واقعى آن برخداوند مستحيل است، زيرا نسخ و بدا هر دو مفهومى يك سان دارند و آن‏ "پيدايش رأی جدید و ديدگاه نوين‏" كه از قبل پيش بينى نشده است. سپس با برخورد با موانع، تغيير رأى داده و تشريع يا تكوين جديدى را آغاز مى‏كند. اين معنا مستلزم‏ جهل سابق است و با علم ازلى خداوندى منافات دارد. پاسخ: نسخ و بدا هر دو بر حسب ظاهرچنين مى‏نمايند. اما در علم ازلى الهى همين تغيير فعلى پيش بينى شده بوده است، و فقط بر مردم پوشيده بوده و در موقع خود روشن مى‏گردد، و مردم چنين ‏مى‏پنداشته‏اند كه تغيير رأيى حاصل گشته است. مثلا تكليفى كه سابقا به گونه مطلق ‏تشريع گرديده، بر حسب ظاهر(اطلاق زمانى) گمان استمرار و تداوم مى‏رفت، كه‏خداوند در وقت‏ خود روشن ساخت كه از اول مقيد بوده و اجل زمانى داشته كه برمردم پوشيده بوده است و اكنون آشكار گشت. هم چنين- در مورد بدا- تغييراتى كه ‏در تكوينيات داده مى‏شود، همه از قبل پيش بينى شده بوده، و در وقت‏ خود روشن‏مى‏گردد. لذا نسخ و بدا، هر دو ظاهرى‏اند نه حقيقى. إحكام و تشابه (محکم و متشابه) إحكام در قرآن به سه معنا به كار رفته: 1. استوار بودن گفتار يا كردارى كه راه خلل و شبهه در آن بسته باشد. در مقابل‏ آن، متشابه قرار دارد، گفتارى نارسا يا كردارى شبهه انگيز. 2.پايدار و ثابت ‏بودن، در مقابل ناپايدار. احكام ثابته در شريعت را محكم‏ گويند، در مقابل احكام منسوخه. چنان چه در باب ناسخ و منسوخ اصطلاح‏ "إحكام‏" به كار مى‏رود و بر آيات غير منسوخه ‏"محكمه" گفته مى‏شود. 3. اتقان و دقت در عمل يا گفتار، كه بر اساسى متين و مستحكم استوار بوده‏ باشد، آن را محكم يا مستحكم گويند. چنان چه در سوره هود آمده: "كتاب احكمت ‏آياته ثم فصلت من لدن حكيم خبير"؛ آيات قرآنى تماما حساب شده و با كمال دقت وبر پايه‏اى مستحكم استوار گرديده، آن گاه در بخش‏هاى گوناگون بر پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله‏ نازل گرديده است. إحكام، به معناى نخست صرفا در مقابل آيات متشابهه‏ به كار رفته؛ به معناى دوم، مخصوص آيات غير منسوخه است؛ و به معناى سوم تمامى آيات قرآن را در بر مى‏گيرد. نسخ مشروط اين گونه نسخ شايد براى برخى تازگى داشته باشد. ولى با تأمل در بسيارى از آياتى كه منسوخ شمرده شده‏اند، مى‏توان دريافت كه نسخ آن‏ها نسخ مطلق نبوده، بلكه به شرايط خاص همان دوران بستگى داشته است. به اين معنا كه با تغيير آن‏ شرايط و بهبود وضع، حكم سابق منسوخ گرديده و حكمى متناسب با شرايط جديد تشريع گرديده است و اگر احيانا همان شرايط زمانى و مكانى پيش آيد، آيات‏مربوطه از نو قوت گرفته و قابل اجرا است. روشن‏ترين شاهد براى نسخ مشروط آيات صفح (عفو و گذشت) و چشم پوشى از آزار مشركان و معاندان اسلام است. مسلمانان صدر اسلام به ويژه در مكه دستور يافتند تا در مقابل آزار مشركان خويشتن‏دارى كنند و صبر و بردبارى از خود نشان دهند، زيرا آنان در مكه در موضع ضعف قرار داشتند و در صورت مقابله به مثل، امكان ‏نابودى آنان مى‏رفت. هم چنين در رويارويى با يهود مدينه ابتدا دستور گذشت آمد، ولى در عين حال ‏مشخص نموده كه اين گذشت موقت است "فاعفوا و اصفحوا حتى يأتي الله بأمره"، پس‏ عفو كنيد و در گذريد، تا خدا فرمان خويش را بياورد.(12) ولى پس از قدرت يافتن ‏اسلام و توسعه يافتن توطئه‏هاى يهود پيرامون مدينه دستور جنگ با آنان صادر گشت. اين گونه آيات را با عنوان‏ "نسخ مشروط‏" مطرح ساختيم، بدين جهت كه آيات منسوخه مربوط به شرايط خاص زمانى و مكانى خويش است و چنان چه در رقعه ‏مكانى يا برهه زمانى آن گونه شرايط پيش آيد، آيات صفح قوت يافته و حاكم خواهد بود. (13)

_________

(1) الفوز الكبير فى اصول التفسير.

(2) رساله ناسخ و منسوخ در قرآن و ديدگاه علامه، ص 106 و 107.

(3) ر.ك: الاتقان، ج 2، ص 708 - 712؛ مناهل العرفان، ج 2، ص 256 – 270.

(4) مباحث فى علوم القرآن، ص 273 و 274.

(5) ر.ك: التمهيد، ج 2، ص 300 – 31.

(6) البيان، ص 373 – 380.

(7) ر.ک: درسنامه علوم قرآنی، جوان آراسته.

(8) الاتقان، ج 2، ص 701؛ مناهل العرفان، ج 2، ص 237.

(9) مناهل العرفان، ج 2، ص 244.

(10) البيان، ص 286.

(11) ترجمه تفسیر المیزان، ج 15، ص 16.

(12) بقره، 109.

(13) ر.ک: استاد معرفت، علوم قرآنی.

برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمائید