بازگشت به دنيا از نظر قرآن

image: 
قـرآن كـريـم كدام بازگشت به دنيا را نفى مى كند ؟

قـرآن كـريـم كدام بازگشت به دنيا را نفى مى كند ؟ و آيا نفى اين بازگشت، منافاتى با اعتقاد به رجعت دارد ؟ چرا ؟
براي پاسخ به پرسش حضرت عالي لازم است نكاتي را به عرض برسانم : انسان موجودي است مرکب از بدن و نفس(روح). و تا انسان در عالم مادّه است بين بدن مادّي او و نفسش اتحاد برقرار است و به واسطه ی همين اتّحاد وجودي، نفس به واسطه بدن و در اثر حرکت جوهري آن و در اثر اعمال اختياري خودِ نفس که از طريق بدن انجام مي دهد، رشد مي کند و مرگ يعني قطع شدن ارتباط بين بدن مادي و نفس . بعد از اينکه نفس از بدن مادي جدا شد(موت تحقّق يافت)، نفس در عالم برزخ با بدني برزخي که اصطلاحاً آن را« بدن مثالي» مي گويند به حيات خود ادامه مي دهد. بدن مثالي، موجودي غيرمادي و در واقع باطن بدن مادي است. اين بدن در زمان حيات دنيوي متّحد با بدن مادي است و قوام بدن مادي به همين بدن است و در واقع تدبير نفس بر بدن به واسطه ی همين بدن مثالي است. به عقيده ملاصدرا و تابعين او انسان بدن لطيفتر از بدن مثالي نيز دارد که آن را بدن اخروي مي گويند و انسان در آخرت با آن بدن محشور مي شود. رابطه اين سه بدن طولي است يا به عبارتي رابطه ظهور و بطون است. بدن اخروي يا جسم اخروي انسان از آن جهت که جميع کمالات بدن برزخي و دنيوي را داراست عین آن دو است ولی از آن جهت که اين دو بدن همه کمالات بدن اخروي را ندارند،‌ غير آن هستند. به قول ملاصدرا جسم اخروي همان جسم برزخي و دنيوي است حقيقتا و غير آنهاست رقيقتاً.(محمد شجاعي، معاد يا بازگشت به سوي خدا) بنابراين معاد جسماني از ديدگاه حکماي صدرايي با جسم لطيف اخروي است نه با جسم مادي دنيوي و به عبارت ديگر معاد، جسماني است نه مادي. ـــ ماده غير از جسم است جسم بدون ماده مي تواند باشد ولي ماده بدون جسم نمي تواند باشد، توجه: ماده و جسم در اصطلاح فلسفه غير از اصطلاح علم فيزيک است ـــ جسم اخروي از هر حيث مثل بدن مادي است ولي مجرد از ماده است. در مقابل اين ديدگاه، ديدگاه اکثر متکلمين است که معتقدند جسم اخروي همان جسم مادي و عنصري است.(معاد از دیدگاه امام خمینی ؛ ص 234 – 247) جهت مطالعه بيشتر به كتاب زير رجوع کنيد: رجعت از ديدگاه عقل، قرآن، حديث؛ حسن طارمي با اين بيان روشن مي شود كه قرآن كريم بازگشت از عالم آخرت و عالم مثال (برزخ) به عالم ماده را نفي مي كند يعني كسي كه به فعليت رسيده بازگشت به عالم ماده كه عالم قوه است ممكن پذير نيست . و اين سخن با رجعت منافاتي ندارد چون بسيار كمي از انسان ها با اجل حتمي از دنيا مي روند و معمولا افراد با اجل معلق از دنيا مي روند چنين افرادي چون به فعليت نرسيده اند فلذا امكان بازگشت آن ها به دنيا ( عالم ماده و قوه) وجود دارد ولي كساني كه به فعليت رسيده اند امكان بازگشت وجود ندارد . در قرآن کريم شواهد فراواني وجود دارد که اصل بازگشت مردگان را به دنيا تأييد مي کند مثل رجعت اصحاب کهف، رجعت مردگاني که بدست حضرت عيسي(ع) زنده مي شدند و نيز رجعت گروهي از بني اسرائيل که به قهر الهي و توسط رعد و برق مردند و دوباره زنده شدند و نيز جريان زنده شدن حضرت عزير و زنده شدن پرندگاني که حضرت ابراهيم آنها را سر بريد و قطعه، قطعه کرد. از نظر فلسفي نيز بازگشت روح به بدن، ممکن است، البته به اين شرط که شخص با اجل حتمي نمرده باشد و کمتر انساني است که با اجل حتمي بمیرد.

برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمائید