فلسفه؛ علم الهی به مخلوقات
می خواستم نظر فلاسفه درباره علم الهی به مخلوقات را در مقایسه با هم توضیح دهید و روشن نمایید منشا اختلاف نظر آنها با هم در چه چیزی است؟
برای پاسخ به پرسش مذکور، توجه شما را به این نکات جلب می کنیم:
مقدمه
درباره علم خدا به خودش و علم خدا به مخلوقات بعد از خلقت، اختلاف نظری میان فلاسفه نیست: علم خدا به این امور حضوری و بی واسطه و تفصیلی است.
آنچه مایه اختلاف است، علم خدا به مخلوقات قبل از خلقت است؛ یعنی این که علم الهی به مخلوقات قبل از خلقت، از چه سنخی است؟ حضوری است یا حصولی؟ اجمالی است یا تفصیلی؟ ...
دیدگاه مشاء در باب علم الهی به مخلوقات قبل از خلقت
فلاسفه مشاء معتقدند که علم خدا به مخلوقات قبل از خلقت، از طریق صورت های معقولی است که خداوند از آنها نزد خودش دارد. این صورت های معقول، از ازل آفریده شده اند و در زمان مقتضی، خدا به آنها وجود عینی می دهد. این صورت های معقول، غیر از ذات الهی هستند اما نزد خدا حاضرند و نیازی به واسطه ندارند؛ یعنی علم خدا به این صورت های معقول، از طریق صورت های معقول دیگر نیست. اما علم خدا به این صورت های ذهنی قبل از خلقت، علمی اجمالی است؛ یعنی خداوند اجمالا می دانست که می تواند این صورت ها را بیافریند بی آن که از جزئیاتشان باخبر باشد.(1)
دیدگاه سهروردی در باب علم الهی به مخلوقات قبل از خلقت
اما سهروردی معتقد بود که علم خدا به مخلوقات قبل از خلقت، اجمالی است. در واقع، سهروردی همان سخن مشاء را مطرح می کند بی آن که از صورت های معقول استفاده نماید. مشاء معتقد بودند که علم الهی به مخلوقات قبل از خلقت، علم تفصیلی از طریق صورت های معقول است، اما علم الهی به صورت های معقول قبل از خلقت، علم اجمالی است و واسطه ای در کار نیست. سهروردی همین سخن اخیر را در مورد علم الهی به تمامی مخلوقات مطرح می کند و کلا صورت های معقول را از نظام فلسفی خودش حذف می کند.(2)
دیدگاه ملاصدرا در باب علم الهی به مخلوقات قبل از خلقت
اما در تفسیر ملاصدرا این دیدگاه مقبول افتاده است که در آثار وی دو نظر وجود دارد:
ملاصدرا در آثار متقدمش بر این باور است که فقط خدا علت فاعلی تمامی موجودات است و به همین جهت، واجد تمامی کمالات وجودی آنها است و چون به خودش علم حضوری دارد پس به مخلوقات قبل از خلقت در مرتبه ذات خودش علم دارد. این علم تفصیلی است اما بسیط است. اصطلاحا می گویند اجمالی در عین تفصیلی بودن است یعنی اگرچه تفصیلی است اما متکثر نیست بلکه بسیط است و عین وجود الهی است و مستلزم کثرت در ذات خدا نیست. از این منظر، علم الهی به موجودات قبل و بعد از خلقت، تفصیلی است (برخلاف نظر سهروردی و برخلاف نظر ابن سینا نسبت به صور معقول، که علم به آنها قبل از خلقت را اجمالی می دانستند بدین معنا که خدا دقیقا نمی داند چه چیزی خلق می شود ولی می داند می تواند چیزهایی را خلق کند). این علم اگرچه تفصیلی است اما بسیط است یعنی برخلاف علم الهی به مخلوقات بعد از خلقت، متکثر نیست و نسبت به هر وجود، علم مستقلی مطرح نمی شود بلکه یک علم بسیط است که همان علم ذات به خودش و کمالات وجودی خودش است و چون سایر کمالاتی که خداوند ایجاد می کند از این کمالات وجودی ذاتی ناشی می شود و رقیق شده آن است، پس علم الهی به مرتبه عالی کمالات (علم به خودش است) متضمن علم الهی به سایر مراتب پایین تر (علم به مخلوقات قبل از خلقت) است.
اما ملاصدرا در آثار متاخرش (حداقل به تفسیر برخی از شارحانش همچون استاد فیاضی) به این ایده سوق می یابد که خداوند به تمامی موجودات قبل از خلقت شان، علم حصولی تفصیلی دارد. این دیدگاه مشابه دیدگاه ابن سینا است با این تفاوت که تلقی دیگری از علم حصولی دارد یعنی علم حصولی به مخلوقات قبل از خلقت را از طریق صورت های معقول و متغایر از ذات نمی داند بلکه علم حصولی را همان حالت حکایتگری ذات از غیر می داند بی آن که صورت معقول واسطه شود.(3)
پی نوشت ها:
1. ابن سینا، الهیات شفاء، انتشارات آیت الله مرعشی، 1404 ق، صص384-393.
2. سهروردی، مجموعه مصنفات، موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، 1375، بخش حکمه الاشراق، ص150؛ همان، بخش التلویحات، ص41 و صص70-71؛ همان، بخش المطارحات، ص478 و صص486-488.
3. برای مطالعه بیشتر، رک: صدرالمتالهین، الشواهد الربوبیه، المرکز الجامعی للنشر، 1360، صص39-41؛ فیاضی، غلامرضا، علم پروردگار به آفریدگان پیش از آفرینش، تنظیم و نگارش حسین مظفری، معارف عقلی، شماره 10، صص9-22.
برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمایید