ابن سینا
از نظر درون دینی آیا حرفی از اینکه عالم مادی محدود است یا نامحدود زده شده؟ آیا با اطمینان می توان در این باره اظهار نظر کرد؟
بی نهایت بر دو قسم است، یکی بی نهایت بالفعل است به این معنا که یک موجود در یک آن، بی نهایت و نامتناهی باشد، بی نهایت بودن به این معنا منحصر در خداوند است، یعنی حتی اگر همه موجودات مادی را با هم جمع کنیم باز هم نامتناهی نخواهند بود.
می خواستم نظر فلاسفه درباره علم الهی به مخلوقات را در مقایسه با هم توضیح دهید و روشن نمایید منشا اختلاف نظر آنها با هم در چه چیزی است؟
برای پاسخ به پرسش مذکور، توجه شما را به این نکات جلب می کنیم:
مقدمه
درباره علم خدا به خودش و علم خدا به مخلوقات بعد از خلقت، اختلاف نظری میان فلاسفه نیست: علم خدا به این امور حضوری و بی واسطه و تفصیلی است.
آنچه مایه اختلاف است، علم خدا به مخلوقات قبل از خلقت است؛ یعنی این که علم الهی به مخلوقات قبل از خلقت، از چه سنخی است؟ حضوری است یا حصولی؟ اجمالی است یا تفصیلی؟ ...
علم حضوری تا چه حدی در کتب فلسفی سابق ما وجود داشته است؟ آیا این یک نظر جدید است که علم را برای حل مشکلات معرفتی، حضوری می داند یا این که یک نظر قدیمی است؟ به هر حال، تاریخچه ای درباره اصل وجود علم حضوری و کاربردش در فلسفه اسلامی می خواستم.
برای پاسخ به پرسش مذکور، توجه شما را به این نکات جلب می کنیم:
نظر ابن سینا درباره علم خدا به موجودات چه چیزی است؟ چه نقدی به آن وارد است؟ مثلا علم بر اساس صورت های معقول، بساطت خدا را حفظ می کند؟
علم خدا به موجودات، به دو صورت قبل از خلقت و بعد از خلقت تقسیم می شود. به نظر ابن سینا، علم خدا به موجودات قبل از خلقت حصولی است اما بعداز خلقت حضوری است. در این راستا، فلاسفه مسلمان نظرات دیگری ارائه کرده اند که بررسی آنها در این نوشتار نمی گنجد. در ادامه، به نقد و بررسی دیدگاه ابن سینا می پردازیم.