غیب، نماز و انفاق

image: 
در آیه سوم سوره بقره، منظور از غیب، نماز و انفاق چیست؟

در آیه سوم سوره بقره، منظور از غیب، نماز و انفاق چیست؟
«الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ يُقِيمُونَ الصَّلَوةَ وَ مِمّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ»؛ (پرهيزكاران) كسانى هستند كه به غيب [آن چه از حس پوشيده و پنهان است‏] ايمان مى ‏آورند و نماز را بر پا مى‏ دارند و از تمام نعمت ها و مواهبى كه به آنان روزى داده‏ ايم، انفاق مى ‏كنند.(1) غيب: نهان، نهفته، هر آن چه از ديده يا از علم نهان است.(2) غیب، در مقابل شهود است، و عبارت است از هر آن چه که از درک و حواس آدمی بیرون است، لذا اعم است از خداوند، وحی، قیامت. البته از آن جا که در آیه بعدی به وحی و قیامت اشاره شده «وَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بما أُنزِلَ إِلَيْكَ وَ مَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ وَ بِالاخِرَةِ هُمْ يُوقِنُون‏»(3)، روشن می شود که مراد از غیب در این آیه عبارت از ایمان به خداوند است.(4) در روایتی آمده: "عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «هُدىً لِلْمُتَّقِينَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ‏» قَالَ: مَنْ أَقَرَّ بِقِيَامِ الْقَائِمِ (ع) أَنَّهُ حَق‏"؛ از امام صادق (علیه السلام) در تفسیر این فراز از آیه شریفه آمده: یعنی کسی که اقرار و ایمان به قیام قائم (علیه السلام) داشته باشد و آن را حق بداند.(5) نکته: اين معنا در روایات متعدد آمده، ولى روشن است که اين روايات همه از باب تطبيق كلى بر مصداق بارز آن هستند، بدون این که به آن مصداق محدود باشد. روايات فوق در حقيقت مى‏ خواهد وسعت معنى ايمان به غيب و شمول آن را حتى نسبت به امام غائب (علیه السلام) مجسم كند، حتى مى‏ توان گفت ايمان به غيب‏ معنى وسيعى دارد كه ممكن است با گذشت زمان حتى مصداق هاى تازه‏ اى پيدا كند.(6) ـ نماز، ارتباط با خدا «يُقِيمُونَ الصَّلَوة»؛ صفت ديگر متقين بر پاداشتن نماز است كه ارتباطى مستقيم با خداوند است و به وسيله آن انسان خاكى خود را با قدرت بى‏ پايان الهى متصل مى‏ كند و روح خود را پرورش مى‏ دهد، و همين ارتباط است كه نمازگزار را در برابر گناهان بيمه مى ‏كند و او را از ارتكاب معاصى باز مى‏ دارد: «إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ»(7) لفظ «اقامه» هم ناظر بر كيفيت نماز است و هم ناظر بر كميت آن. اقامه و برپاداشتن نماز وقتى محقق مى ‏شود كه هم با شرايط و آداب مخصوص خود و به صورت نمازى كامل و از روى اخلاص و قصد قربت انجام گيرد، و هم شخص بر آن مداومت داشته باشد. در چنين صورتى است كه نماز را اقامه كرده است. تاکید بر مداومت بر نماز: «الَّذِينَ هُمْ عَلى‏ صَلاتِهِمْ دائِمُونَ»(8) توصیه به محافظت بر نماز: «وَ الَّذِينَ هُمْ عَلى‏ صَلاتِهِمْ يُحافِظُونَ»(9) نکوهش غفلت کنندگان از نماز: «فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ»(10) ـ انفاق، ارتباط با انسان ها «وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ» قرآن نمى ‏گويد: "از اموالشان انفاق مى‏ كنند"، بلكه مى ‏گويد: "از آن چه به آن ها روزى داديم انفاق می کنند" و به اين ترتيب مساله "انفاق" را آن چنان تعميم مى‏ دهد كه تمام مواهب مادى و معنوى را در بر مى‏ گيرد. مردم پرهيزگار کسانی هستند كه نه تنها از اموال خود، بلكه از علم و عقل و دانش و نيروهاى جسمانى و مقام و موقعيت اجتماعى خود، و خلاصه از تمام سرمايه‏ هاى خويش به آن ها كه نياز دارند مى‏ بخشند، بى آن كه انتظار پاداشى داشته باشند. در حديثى از امام صادق (علیه السلام) مى‏ خوانيم كه در تفسير جمله «وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ» فرمودند: " أَيْ مِمَّا عَلَّمْنَاهُمْ يَبُثُّون‏"، یعنی معنای آن اين است از علوم و دانش هايى كه به آنها تعليم داده ‏ايم نشر مى‏ دهند، و به نيازمندان مى ‏آموزند.(11) بديهى است مفهوم اين سخن آن نيست كه انفاق مخصوص به علم است، بلكه چون غالبا نظرها در مساله انفاق متوجه انفاق مالى مى‏ شود، امام با ذكر اين نوع انفاق معنوى مى‏ خواهد گستردگى مفهوم انفاق را روشن سازد. ضمنا از اين جا به خوبى روشن مى ‏شود كه انفاق در آيه مورد بحث خصوص زكات واجب، يا اعم از زكات واجب و مستحبّ نيست، بلكه معنى وسيعى دارد كه هر گونه كمك بلاعوضى را در بر مى ‏گيرد.(12) ـ انفاق باعث گشایش و و سعت رزق «وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ»، تعبير جالبى است و مشتمل بر اين نكته كه آن چه شما انفاق و احسان مى‏ كنيد، همه از نعمت هايى است كه خداوند به شما داده است و در واقع شما امانتدار او هستيد و اگر از آن چه داريد احسان كنيد، در حقيقت مال خدا را در راه خدا انفاق كرده‏ ايد. در اين آیه سخن از انفاق از روزى است، ولى در آيه ديگرى حتى به كسانى كه روزى آن ها به تنگ افتاده و دستشان خالى است نيز دستور انفاق داده شده است: «وَ مَنْ قُدِرَ عَلَيْهِ رِزْقُهُ فَلْيُنْفِقْ مِمَّا آتاهُ اللَّهُ»؛ و كسى كه روزى او تنگ شده است، انفاق كند از آن چه خداوند به او داده است.(13) گويا انفاق در راه خدا خود باعث گشايش و وسعت در روزى است.(14) ـ استمرار در طريق ايمان و عمل‏ در آيات فوق در همه جا از فعل مضارع كه معمولا براى استمرار است، استفاده شده: «يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ»، «يُقِيمُونَ الصَّلاةَ»، «يُنفِقُون‏» و «يُوقِنُون‏». اين نشان مى‏ دهد پرهيزگاران و مؤمنان راستين كسانى هستند كه در برنامه‏ هاى‏ خود، ثبات و استمرار دارند، فراز و نشيب زندگى در روح و فكر آن ها اثر نمى‏ گذارد و خللى در برنامه‏ هاى سازنده آن ها ايجاد نمى ‏كند.(15) ـ پيام‏ ها: 1. اساسى‏ ترين اصل در جهان‏ بينى الهى آن است كه هستى، منحصر به محسوسات نيست. «يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ» 2. بعد از اصل ايمان، مهم‏ترين اصل عملى، اقامه‏ ى نماز و انفاق است. «يُؤْمِنُونَ» «يُقِيمُونَ» «يُنْفِقُونَ» در جامعه‏ الهى كه حركت و سير الى اللَّه دارد، اضطراب‏ ها و ناهنجارى‏ هاى روحى و روانى و كمبودهاى معنوى، با نماز تقويت و درمان مى‏ يابد، و خلأهاى اقتصادى و نابسامانى‏ هاى ناشى از آن، با انفاق پر و مرتفع مى‏ گردد.) 3. در انفاق نيز بايد ميانه‏ رو باشيم. «مِمَّا رَزَقْناهُمْ» «ممّا»، (مِن ما) است و يكى از معانى «مِن» بعض است. يعنى بعضى از آن چه روزى كرده‏ ايم نه همه را انفاق مى‏ كنند. 4. انفاق بايد از مال حلال باشد، چون خداوند رزق هر كس را از حلال مقدّر مى‏ كند. «رَزَقْناهُمْ» 5. با انفاق كردن مغرور نشويم. اگر باور كنيم كه همه نعمت‏ ها از خداست، بهتر مى‏ توانيم قسمتى از آن را انفاق كنيم. «مِمَّا رَزَقْناهُمْ».(16)

________

(1) بقره/ 3.

(2) قاموس قرآن، ج ‏5، ص 133.

(3) بقره/ 4.

(4) ترجمه الميزان، ج ‏1، ص 73.

(5) كمال الدين و تمام النعمة، صدوق، ج ‏1، ص 17.

(6) تفسير نمونه، ج ‏1، ص 73.

(7) عنكبوت/ 45.

(8) معارج/ 23.

(9) معارج/ 34.

(10) ماعون/ 5.

(11) بحار الأنوار، ج ‏64، ص 18؛ به نقل از معانی الاخبار و عیاشی.

(12) تفسير نمونه، ج ‏1، ص 74.

(13) طلاق/ 7.

(14) تفسیر كوثر، ج ‏1، ص 50.

(15) تفسير نمونه، ج ‏1، ص 78.

(16) ر.ک: تفسير نور، ج ‏1، ص 45.

برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمائید