عرفان اهلبیتی
عرفان اهل بیتی چیست و چه شاخصه هایی دارد؟
عرفان اهل بیت (علیهم السلام) برگرفته از منبع وحی است، و از مکاتب دیگر تاثیر نپذیرفته است، و منشا معرفت حق، که مولفه اساسی عرفان اهل بیتی است؛ اشراق و تابش انوار الهی در دل عارف است.
عرفان اهل بیت (علیهم السلام) عرفانی شریعت محور است و در روش ریاضت به عرفان جهله از صوفیه شباهت ندارد. در مکتب اهل بیت (علیهم السلام) ریاضت مشروع و مطابق شریعت اسلامی وجود دارد، و هیچ عملی که بر خلاف موازین شرعی اسلام باشد، در آن وجود ندارد.
اهل بیت (علیهم السلام) با آن که در بالاترین مرتبه عرفان بوده اند، هیچ گاه خود را از عبادت و پیروی از احکام شرعی بی نیاز نمی دانستند، و هر چه بر مراتب قرب آن ها افزوده می شد، بندگی و اظهار عبودیت آن ها نیز افزایش می یافت.
در عرفان اهل بیتی، عارف چنان با حضرت حق ارتباط و اتصال پیدا می کند، که اتصال او از اتصال پرتو خورشید به خورشید شدیدتر و نیرومندتر است، و روح آدمی متخلق به اخلاق الله و متادب به آداب الله شده، به مرحله ای از کمال می رسد، که اتصال به روح الله بیش از اتصال شعاع خورشید به آن می شود.
در روایتی از امام صادق (علیه السلام) آمده است: «... إِنَ رُوحَ الْمُؤْمِنِ لَأَشَدُّ اتِّصَالًا بِرُوحِ اللَّهِ مِنِ اتِّصَالِ شُعَاعِ الشَّمْسِ بِهَا (1) روح مومن به روح الهی متصل تر از شعاع خورشید به خورشید است.»
عرفان اهل بیتی شاخصه هایی هم دارد که برخی از آنها به اجمال بررسی می شود.
الف:شریعت محوری و التزام عملی به شریعت اسلام
عرفان اهل بیتی از رهگذر بندگی و عبودیت در چارچوب شریعت شکل می گیرد و همه اعمال سالک بر اساس موازین شریعت اسلامی صورت می پذیرد، و عمل به شریعت در همه مراحل سلوک لازم و قطعی است، و سالک هرگز از آن بی نیاز نمی شود.
سلوک عرفانی بدون التزام به شریعت نتیجه بخش نیست؛ از این رو شریعت گروی برای همه اصحاب سیر و سلوک لازم است؛ زیرا عرفان بدون شریعت عرفان نیست، بلکه سراب است و موجب ضلالت و فساد می شود و فرجامی جز ندامت ندارد.
ب:اعتدال و میانه روی
یکی از شاخصه های عرفان عملی اهل بیت (علیهم السلام) بر خلاف عرفان های جهله صوفیه، رعایت اعتدال و پرهیز از افراط و تفریط است؛ زیرا افراط و تفریط کار جاهلان است .میانه روی و اعتدال در کار و رفتار موجب می شود که پایان عمل ستوده باشد.
اسلام آیین اعتدال و متانت است، لذا در همه امور به ویژه عبادت خدای متعال باید رفق و مدارا سرلوحه رفتار عبادی باشد. حضرت علی (علیه السلام) در وصیت نامه اخلاقی خود به فرزندش امام حسن (علیه السلام) بر اموری از جمله اعتدال در عمل چنین تاکید می فرماید:
«أُوصِيكَ يَا بُنَيَّ بِالصَّلَاةِ عِنْدَ وَقْتِهَا وَ الزَّكَاةِ فِي أَهْلِهَا عِنْدَ مَحَلِّهَا وَ الصَّمْتِ عِنْدَ الشُّبْهَةِ وَ الِاقْتِصَادِ فِي الْعَمَلِ وَ الْعَدْلِ فِي الرِّضَا وَ الْغَضَب
(2) پسر جانم تو را به گزاردن نماز در وقت خود و پرداخت زکات به اهلش هنگامی که وقت آن فرا رسد و خاموشی در برابر امور تردید آمیز و اشتباه برانگیز و میانه روی در عمل و رعایت عدالت در خشنودی و خشم سفارش می کنم.»
ج: عقلانیت و خردورزی
دیگر شاخصه های عرفان عملی اهل بیت (علیهم السلام)، عقلانیت و خردورزی است. در مکتب اهل بیت (علیهم السلام) عقلانیت، خاستگاه خوبی هاست و تقوا و دوام تفکر با یکدیگر همراه اند و هر دو سفارش شده اند. قرآن و سیره پیامبر اعظم و ائمه اطهار (علیهم السلام) مشحون از مدح عقل و نیز گفتار و رفتار و کردار عاقلانه است. از این دیدگاه عقلانیت و تفکر پدر هر خیر و مادر آن شمرده شده است. امام مجتبی (علیه االسلام) می فرماید:
«أُوصِيكُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ إِدَامَةِ التَّفَكُّرِ فَإِنَّ التَّفَكُّرَ أَبُو كُلِّ خَيْرٍ وَ أُمُّه (3) شما را به تقوا و ادامه تفکر توصیه می کنم؛ زیرا تفکر پدر هر خیر و مادر آن است.»
د: سیاست و بصیرت اجتماعی سالک
یکی از شاخصه های عرفان اهل بیتی سیاست و بصیرت اجتماعی است.
عرفان عملی اهل بیت (علیهم السلام) نه تنها با سیاست ورزی در تضاد و چالش نیست، بلکه سیاست در دل آن نهفته است و عرفان به سیاست نیز جهت خدایی و الهی می دهد و رهبری جامعه در حقیقت سامان دهی و نظام بخشی امت در راستای اهداف عالی الهی است. سیاست در عرفان اهل بیت (علیهم السلام) ابزار دستیابی به تعالی و تکامل معنوی است، و ورود به عرصه جامعه و حتی تشکیل حکومت، نه تنها به معنای گسستن از حق و معنویت نیست، بلکه تصدی حکومت به انگیزه الهی از بزرگ ترین موجبات قرب به حضرت حق است. آنچه مانع وصول به حق است، سیاسی کاری و شیطنت و مکر و خدعه در حوزه سیاست و قدرت است.
پی نوشت ها:
1. الكافي(ط- الإسلامية)، كلينى، محمد بن يعقوب، 329ق، محقق: غفاری علی اکبر، آخوندی محمد، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1407، ج2، ص166.
2. الامالی، محمدبن محمد مفید، انتشارات کتابخانه اسلامیه، 1362، ص221.
3. مجموعة ورّام، ورام بن أبي فراس، مسعود بن عيسى، 605ق، مکتب فقیه، قم، 1410ق، ج1، ص52.
برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمایید