جایگاه موعظه

image: 
در مورد موعظه و جایگاه آن در تعالیم اسلامی توضیح بفرمایید.

در مورد موعظه و جایگاه آن در تعالیم اسلامی توضیح بفرمایید.

«موعظه» یعنى استفاده کردن از عواطف انسان‌ ها؛ چرا که موعظه، و اندرز بیشتر جنبه عاطفى دارد که با تحریک آن می‌ توان توده‌ هاى عظیم مردم را به طرف حق متوجه ساخت. موعظه دعوت به نيكى توأم با خيرخواهى و رقت قلب است، و از کاربردترین و عمیق ترین روش ها برای ارشاد و هدایت است.
خداوند به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید: «ادْعُ إِلَىٰ سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ ۖ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ (1) با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگار دعوت نما و با آن ها به روشی که نیکوتر است استدلال و مناظره کن.»
و نیز در قرآن آمده است: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَشِفَاءٌ لِمَا فِي الصُّدُورِ وَ هُدًى وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ (2) اى مردم! براى شما از جانب پروردگارتان موعظه‌ اى آمد و شفایى براى آن بیمارى که در دل دارید و راهنمایى و رحمتى براى مؤمنان»

موعظه یکی از راه های انتقال سخن و گویا یکی از نیازهای وجود ما آدمیان است. گاه بر وجود آدمیان از غوغای زندگی غبارهایی می نشیند و حاجتمند است تا سخنی بشنود و غبار از روح و دل بزداید در این هنگام چیزی که بسیار نافع و مفید است موعظه است.
موعظه، فطرت انسان را بیدار می‌ کند و در دل می‌ نشیند و از دلیل و برهان و امر و نهى‌ بیشتر تأثیر دارد. پند و انذار‌پذیرى‌ استعدادى‌ است که در جان انسان نهاده شده و براى‌ قبول تربیت آماده‌ اش ساخته است. ممکن است کسى‌ از تعلیم دیگران بی‌ نیاز باشد، امّا هیچ‌ کس نیست که از موعظه بی‌ نیاز باشد. حتى‌ دانشمندان و افراد صالح نیز گاه گاه به موعظه نیازمند می‌ شوند..
در حقیقت موعظه زنگ بیدار باش آدمی از خواب غفلت و سپس به حرکت واداشتن او به سوی اهداف متعالی فردی و اجتماعی است. امام علی (علیه السلام) فرمود: «الْمَوَاعِظُ صِقَالُ‏ النُّفُوسِ‏ وَ جِلَاءُ الْقُلُوب‏ (3) موعظه، نفوس انسان‌ ها را صاف و نورانى‌ و جلاء دهنده قلوب است»
هم چنین آن حضرت، در سفارش به فرزند گرامی‌ اش امام حسن (علیه السلام) می‌ فرماید: «أَحْيِ قَلْبَكَ بِالْمَوْعِظَةِ (4) دلت را با پند و اندرز زنده بدار»

مرحوم «علّامه طباطبایی» (رحمة الله علیه) درباره نقش موعظه در تربيت، مى نويسد:
«قرآن در اولين برخورد با مؤمنين، آنان را مى يابد كه دچار غفلت شده، باطن آنان به ظلمت هاى شك و ريب، تاريك شده و دل هايشان را به انواع رذايل و صفات و حالات خبيثه بيمار ساخته؛ ازاين رو، با مواعظ حسنه اندرز مى دهد تا از غفلت بيدار شوند و از هر نيت فاسد و عمل زشت نهى كرده و به سوى خير و سعادت وادارشان مى سازد.
و در مرحله دوم، پاك سازى باطن آنان از هر صفت خبيث و زشت است و به طور دايم آفاتى را از عقل آنان و بيمارى هايى را از دل آنان، يكى پس از ديگرى زايل مى سازد، تا جايى كه به كلى رذايل باطنى انسان هاى مؤمن را برطرف كند.
در مرحله سوم، به سوى معارف حقه و اخلاق كريمه و اعمال صالح راهنمايى مى كند، آن هم دلالتى با لطف و مهربانى؛ به اين معنا كه در دلالتش درجات را رعايت مى كند، به گونه اى كه دست آدمى را گرفته پا به پا مى برد و او را منزل به منزل نزديك مى كند تا در آخر به سرمنزل مقربين رسانيده، به فوز مخصوص به مخلصين رستگار سازد.
و در مرحله چهارم، جامه رحمت بر آنان پوشانيده، در دار كرامت منزلشان مى دهد و به انبيا و صديقين و شهدا و صالحين ملحق نموده، تا در زمره بندگان مقرب خود در اعلى عليين جاى دهد.(5)
بزرگان علماء به وعظ کردن اهمیت می‌ دادند و یکی از وظایف الهی خودشان را در راه تربیت مردم و انجام‌ رسالتی که بر عهده‌ شان بوده است، همین می‌ دانستند که کنند.

کسی که می خواهد نصیحت کند و پند و اندرز دهد، باید شرایطی را رعایت نماید:
الف: داشتن حسن نیت
واعظ باید حسن نیت خود را به مخاطب ثابت کند و اعتقاد عینی و عملی او این باشد که هیچ قصد توهین و تحقیری در آنچه می گوید نیست.
ب: قصد اصلاح
واعظ باید وقتی بر این مسند می نشیند برای اصلاح و سازندگی سخن بگوید.
ج: عامل بودن
کسي که مي خواهد پند و اندرز بدهد بايد خودش عامل باشد و علاوه بر تذکر زباني، از نظر رفتار و کردار هم اهل عمل باشد.
باور و عمل واعظ به محتواى موعظه يكى از شرايط پذيرش اندرز است. امام صادق (عليه السلام) فرمود: «إنّ العالم إذا لم يَعمَل بعلمِه زلّت مَوعظتُه عن القلوب كما يَزِلّ المطرُ عن الصفا (6) چنان چه عالم به علم خود عمل نكند، موعظه‏ اش از قلوب زائل مى‌ ‏شود؛ چنان‏ كه باران از جاى‌ صاف مى‌ ‏لغزد.»
د: مدارا نمودن
موعظه بايد با كمال نرمى‌ و مدارا و به صورت خيرخواهى‌ و دل سوزى‌ انجام بگيرد، يعنى‌ از خشونت و ملامت و اظهار برترى‌ بايد جداً اجتناب نمود. رعايت ادب گفتارى و پرهيز از تندى و خشونت در گفتار، از آداب دعوت به خدا و زمينه ساز پذيرش نصيحت است؛ همان گونه كه خداى تعالى به موسى و هارون درباره نحوه سخن گفتن با فرعون براى دعوت به بندگى خدا مى فرمايد:
«فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَينا لَعَلَّهُ يتَذَكَّرُ أَوْ يخْشى (7) به نرمى با او سخن بگوييد، شايد متذكر شود و از خدا بترسد.»
خداى تعالى سبب قبول رسالت رسول اكرم (صلى الله عليه و آله) و حمايت از وى را مهربانى وى با مردم بيان كرده است و مى فرمايد: «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ ۖ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ (8) [ای پیامبر!] پس به مهر و رحمتی از سوی خدا با آنان نرم خوی شدی، و اگر درشت خوی و سخت دل بودی از پیرامونت پراکنده می شدند.»
در نتیجه نحوه ادا و آهنگ سخن در ذهن مخاطب موثر است و می تواند آرامش دهد یا وسواس و دلهره ایجاد کند. پس باید به آهنگ سخن توجه کرد، زیرا اگر بتوانیم از افتان و خیزان بودن سخن استفاده لازم را ببریم، بسیاری از مقاصدمان حاصل می شود و بر دل ها تاثیر می گذارد.

بنابراين، پند و موعظه را مى‌ ‏توان يكى‌ از روش‏ هاى‌ مؤثر و سودمند تربيتى‌ دانست كه اوليا و مربيان مى‌ ‏توانند در بعضى‌ موارد از آن استفاده نمايند. ليكن مشروط به اين‏ كه آداب پند دادن را بدانند تا موعظه آنان موعظه حسنه باشد و میزان وعظ پذیری افزایش یابد.(9)

پی نوشت ها:
1. نحل /125.
2. یونس/57.
3. تمیمی آمدی، عبد الواحد بن محمد، غرر الحکم و درر الکلم، قم، دار الکتاب الإسلامی، چاپ دوم، 1410ق، ص 72.
4. شريف الرضي، محمد بن حسين‏، نهج البلاغة (للصبحي صالح)، هجرت‏، قم، ‏1414، ص392.
5. طباطبائى،محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، چاپ پنجم، قم، جامعه مدرسين، 1417ق، ج 10، ص 80.
6. كلينى، محمد بن يعقوب‏، كافي (ط- دار الحديث)، 329ق، دارالحدیث، قم، 1429ق،ج1، ص109.
7. طه/44.
8. آل عمران/ 159.
9. برای اطلاع بیشتر ر.ک تفسیر سوره لقمان، انصاری، محمد علی، مشهد، انتشارات بیان هدایت نور، صص81-83.

برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمایید

 

 

موضوع: