تفسير و تأویل

image: 
تفاوت تفسیر و تاویل در چیست؟

تفاوت تفسیر و تاویل در چیست؟
در تعريف «تفسير» گفته ‏اند: «التفسير، كشف القناع عن اللفظ المشكل»؛ تفسير، برگرفتن نقاب از چهره الفاظ مشكله است. تفسير آن گاه است كه هاله ‏اى از ابهام، لفظ را فرا گرفته، پوششى بر معنا افكنده‏ باشد. تا اين كه مفسر با ابزار و وسايلى كه در اختيار دارد در زدودن آن ابهام بكوشد . تفسير از ريشه‏ «فسر الأمر» به معناى آشكار نمودن است. ‏فسر، مطلق بيان و توضيح است، ولى فسّر دلالت دارد كه در تبيين و تفسير، نيروى ‏بيش‏ترى به كار افتاده و كار به آسانى انجام نگرفته، و گرنه ترجمه ‏اى بيش نيست.(1) در تعریف «تإویل» آمده: تأویل كه مصدر باب تفعيل است از ريشه «اول» به معناى رجوع و بازگشت است. اين واژه در اصطلاح، يكى از محورى ترين اصطلاحات تفسيرى و قرآنى است كه از ديرباز مورد توجه قرآن شناسان و مفسران بوده و در مورد آن سخنان متعددى مطرح شده است. لفظ تأویل هفده بار در قرآن مجيد به كار رفته است.(2) علامه طباطبائى (ره) مى گويد: مشهور در بين قدما اين بوده است كه تأویل را همان تفسير، و مراد از كلام مى دانسته اند؛ در حالى كه متأخران گفته اند: منظور از تأویل معناى مخالف با ظاهر لفظ است و اين عقيده چنان شايع گشته كه تأویل بعد از آن كه از جهت لغوى به معناى مطلق ارجاع يا مرجع بوده، حقيقت ثانوى در معناى مخالف با ظاهر لفظ گرديده است.(3) علامه پس از نقل اقوال گوناگون و رد همه آن ها چنين نتيجه مى گيرد: حق در تفسير تأویل اين است كه بگوييم: تأویل واقعيتى است كه مستند بيانات قرآن، اعم از حكم، حكمت يا موعظه قرار مى گيرد. تأویل براى همه آيات قرآن چه محكمات و چه متشابهات وجود دارد و از قبيل مفاهيم و معانى نيست كه الفاظ دلالت بر آن داشته باشند؛ بلكه تأویل از امور عينى است و فراتر از آن است كه قالب هاى الفاظ آن را فراگيرد. آن امور و حقايق عينى را فقط براى تقريب به اذهان ما به قيد الفاظ و كلمات و عبارات مقيد نموده است. اين الفاظ همانند مثل هايى هستند كه با آوردن آنها انسان به معناى مورد نظر نزديك مى شود. قرآن در تمام موارد استعمال لفظ تأویل، همان واقعيت عينى خارجى را در نظر گرفته است.(4) در مقابل نظريه علامه طباطبائى، آیت الله معرفت عقيده دارد كه تأویل اصطلاحى در دو معنا به كار رفته است: 1. توجيه متشابه؛ خواه اين متشابه، كلام متشابهى باشد، يا عملى كه به شبهه و ريب انجامد. اين قسم از تأویل مختص به آيات متشابه است. 2. معناى ثانوى كلام، كه از آن به بطن تعبير مى گردد؛ در مقابل معناى اولى كه از آن به ظهر تعبير مى شود. تأویل به اين معنا اختصاصى به آيات متشابه نداشته بر همه قرآن سايه مى گستراند. به عقيده آیت الله معرفت، اگر تأویل را عين خارجى بگيريم، مصداق را با تأویل خلط نموده ايم. استعمالات تأویل در قرآن در سه بخش قرار دارند: 1. تأویل رؤيا، كه منظور معناى ثانوى كلام، يعنى باطن است. 2. مآل و مرجع امر. 3. توجيه متشابه.(5) در ادامه مشروح بیانات آیت الله معرفت در معنای تاویل، آورده می شود: برای «تأویل» چند گونه معنا بیان شده است: معنای اول: «تأویل»، از ريشه‏ «اول» گرفته شده، لذا تأویل به معناى ارجاع دادن است. تأویل در موردى به كار مى ‏رود كه گفتار يا كردارى مايه شبهه گرديده، موجب حيرت ‏و سرگردانى شده باشد. لذا تأویل‏گر (كسى كه‏ راه تأویل صحيح را مى ‏داند) در جهت رفع شبهه اقدام نموده، ظاهر شبهه انگيز آن‏ گفتار يا كردار را به جایگاه اصلى خود (وجه صحيح آن) باز مى ‏گرداند. معنای دوم: تأویل معناى ديگرى نيز دارد كه هم آيات متشابهه و هم‏ آيات محكمه را شامل مى ‏شود. اين معناى تأویل به‏ «بطن قرآن» تعبير مى‏ شود و دلالت درونى قرآن را مى ‏رساند. معناى بطن در مقابل دلالت ظاهرى و برونى قرآن ‏كه از آن به‏ «ظهر قرآن‏» تعبير مى ‏شود، قرار گرفته و اين معناى باطنى براى تمامى ‏آيات وجود دارد. پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) مى ‏فرمايند: «ما فى القرآن آية إلا و لها ظهر و بطن»؛ در قرآن آيه ‏اى نيست مگر آن كه ظهر و بطن دارد.(6) از امام محمد باقر (عليه السلام) پرسيدند: مقصود از ظهر و بطن چيست؟ فرمودند: «ظهره تنزيله و بطنه تأویله، منه ما قد مضى، و منه ما لم يكن، يجرى كما تجرى الشمس و القمر...»(7) یعنی ظهر قرآن همان دلالت ‏ظاهرى قرآن است كه از قرائن، از جمله شان نزول آيه، به دست مى ‏آيد و جنبه‏ خصوصى دارد. ولى بطن قرآن، دلالت ‏باطنى آن است كه با قطع نظر از قرائن‏ موجود، برداشت ‏هاى كلى است كه از متن قرآن به دست مى ‏آيد و همه جانبه و جهان شمول است، لذا پيوسته مانند جريان آفتاب و ماه در جريان است. اين همان برداشت‏هاى كلى و همه جانبه است كه از متن قرآن، با دور داشتن ‏قرائن خصوصى به دست مى‏آيد، و قابل تطبيق در زمان و مكان‏هاى مختلف كه‏ مناسب آن است مى‏باشد. اگر چنين نبود هر آينه قرآن از استفاده دائمى ساقط مى‏گرديد. لذا همين برداشت‏هاى كلى و جهان شمول است كه تداوم قرآن را براى ‏هميشه تضمين كرده و آن را همواره زنده و جاويد نگاه داشته است. معنای سوم: براى تأویل معناى سومى آمده و آن تعبير رؤيا (تعبير خواب) است كه در سوره‏ يوسف به كار رفته. در آن جا كه دو نفر زندانى خواب خود را براى حضرت ‏يوسف بازگو كردند، آن گاه تقاضاى تعبير آن را نموده گفتند: «نَبِّئْنا بِتأویلهِ»،ما را به‏ تعبير آن آگاه ساز.(8) هم چنين است آيات ديگر آن سوره. معنای چهارم: معناى دیگری نيز در قرآن براى تأویل به كار رفته و آن عاقبت الأمر (پى آمد) است كه همان معناى لغوى تأویل مى‏باشد. در سوره اسراء مى‏خوانيم: «وَ أَوْفُوا الْكَيْلَ إِذا كِلْتُمْ وَ زِنُوا بِالْقِسْطاسِ الْمُسْتَقيمِ ذلِكَ خَيْرٌ وَ أَحْسَنُ تأویلاً»، پيمانه را سرشار نموده و با ميزان درست ‏بسنجيد كه اين بهتر و خوش فرجام‏تر است.‏(9) ابن تيميه، معناى ديگرى براى تأویل گفته كه آن را مى‏توان پنجمين معنا فرض‏ كرد. و آن وجود خارجى و وجود عينى هر چيزى است كه ابن تيميه آن را تأویل ‏وجود ذهنى و وجود لفظى و وجود خطى هر چيز مى‏داند، زيرا هر چيزى چهار مرحله وجودى دارد: در ذهن، در لفظ، در كتابت و در خارج كه وجود عينى هر چيزى است. آن گاه گويد: «اين وجود عينى، تأویل ديگر وجودها شناخته شده، و مآل هر وجود ذهنى و لفظى و كتبى، همان وجود خارجى و عينى او است.» البته آن چه را كه ابن تيميه تأویل ناميده ديگران به عنوان‏ مصداق عينى و خارجى ياد كرده‏اند. و اين يك تغيير در اسم است و در مورد اصطلاح نبايد مناقشه ‏كرد. علامه طباطبايى(ره) نيز تأویل را وجود عينى خارجى مى ‏داند، ولى نه به گونه ‏اى‏ كه ابن تيميه گفته و اشتباها نام مصداق را تأویل گذارده است. به نظر علامه، ملاكات‏ احكام و مصالح تكاليف و رهنمودهاى شرع، تأویل آن ‏ها مى ‏باشد، زيرا تمامى ‏احكام و تكاليف از آن ملاكات و مصالح واقعيه نشات گرفته‏ اند. پس مآلا همه آن ‏ها به او ارجاع مى ‏گردد و غرض و هدف، صرفا تحقق او است.(10)

_________

(1) معرفت، علوم قرآنی، نرم افزار علوم قرآنی نور (مشکات)، ص 274.

(2) جوان آراسته، درسنامه علوم قرآنى، نرم افزار علوم قرآنی نور (مشکات)، ص 464.

(3) الميزان في تفسير القرآن، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ج ‏3، ص 44.

(4) همان، ص 49.

(5) درسنامه علوم قرآنى، ص 466؛ ر.ک: التمهيد فی علوم القرآن، نرم افزار علوم قرآنی نور (مشکات)، ج 3، ص 28- 34.

(6) تفسیر عیاشی، تحقیق: رسولی محلاتی، مکتبة العلمیة الاسلامیه، ج 1، ص 11.

(7) صفار، بصائر الدرجات، ص 216.

(8) یوسف/ 36.

(9) اسراء/ 35.

(10) معرفت، علوم قرآنى، ص 274-276.