اولین تفسیر مدوّن
چرا اولین تفسیر قرآن بنام سعید بن جبیر نوشته شد؟ چرا حضرت علی (علیه السلام) اولین تفسیر قرآن را ننوشت؟ چرا خود رسول الله (صلی الله علیه و آله) هم کاتب وحی نبود؟
آن چه در کتب علوم قرآنی به عنوان اولین تفسیر مدوّن، ذکر شده است، فارغ از مفسر قرآن بودن پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و نیز فارغ از مصحف امام علی(علیه السلام) است که علاوه بر متن قرآن، تفسیر و... همه داشته است؛ یعنی در مفسر قرآن بودن پیامبر ـ ولو روایات تفسیری اندک ـ و نیز در وجود مصحف امام علی(علیه السلام)، کسی شک و شبهه ندارد؛ ولی وقتی صحبت از اولین تفسیر می شود، اولین اثر مدوّن و مکتوب شده و به عنوان خاص «تفسیر» است، لذا این که فرد دیگری با این عنوان معرفی شود، با جایگاه مفسر بودن حضرات معصومین، هیچ منافاتی ندارد. مطلب دیگر؛ پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) تمام تلاش و تمرکزشان روی نزول قرآن و تعلیم آن به مردم بوده است، هم چنین اهتمام ویژه ای بر کتابت و تدوین قرآن داشته اند، لذا فرصتی برای تفسیر و ... نداشته اند، البته با این حال روایات تفسیری اندکی از آن حضرت نقل شده است. در باره کتابت قرآن و این که چرا حضرت خودشان کتابت نمی کردند باید گفت حضرت به تصریح قرآن، امّی بوده یعنی مکتب نرفته و نزد کسی تعلیم ندیده اند: «الَّذينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَ الْأُمِّي...»(1) هم چنین: «وَ مٰا كُنْتَ تَتْلُوا مِنْ قَبْلِهِ مِنْ كِتٰابٍ وَ لاٰ تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ إِذاً لاَرْتٰابَ اَلْمُبْطِلُونَ»؛ تو هرگز پیش از این کتابی نمی خواندی، و با دست خود چیزی نمی نوشتی، مبادا کسانی که در صدد (تکذیب و) ابطال سخنان تو هستند، شک و تردید کنند!(2) لذا یکی از اعجاز قرآن، آورنده آن یعنی خود پیامبر(صلی الله علیه و آله) است که با این اوصاف، کلام و الفاظی با این حد از تعالی و والایی آورده اند، و این خود، دلیل بر این است که این قرآن از طرف خدای متعال است و از خود ایشان نیست. مطلب دیگر؛ در باره مصحف امام علی(علیه السلام) نیز باید گفت آن مصحف علاوه بر متن قرآن، دارای ناسخ و منسوخ، مطلق و مقید، مجمل و مفصل، عام و خاص، محکم و متشابه، تفسیر و تأویل، شأن نزول، شرح آیات مشکل و... بوده است؛ لذا خود آن مصحف، نوعی تفسیر قرآن هم بوده است زیرا مگر تفسیر چیزی غیر از این هاست؟! در بخشی از یک روایت طولانی از امیرالمؤمنین(علیه السلام) در این خصوص چنین روایت شده است: «...فَمَا نَزَلَتْ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص آيَةٌ مِنَ الْقُرْآنِ إِلَّا أَقْرَأَنِيهَا وَ أَمْلَاهَا عَلَيَّ فَكَتَبْتُهَا بِخَطِّي...»؛ ... هیچ آیه ای از قرآن بر پیامبر(صلی الله علیه و آله) نازل نشد مگر این که قرائت آن را به من آموخت و آن را بر من املا کرد و من آن را با خط خودم نوشتم و تأویل و تفسیر، ناسخ و منسوخ، محکم و متشابه و خاص و عام آن را به من تعلیم داد و از خدا خواست که فهم و حفظ آن را به من عطا فرماید. از زمانی که آن دعا را درباره من کرد هیچ آیه ای از کتاب خدا و هیچ علمی را که بر من املا کرد و آن را نوشتم، فراموش نکردم و هرچه را که خدا به او تعلیم داد از حلال و حرام و امر و نهی، گذشته و آینده و هر نوشته ای که پیش از وی بر هر کسی نازل شده بود، از طاعت و معصیت، همه را به من تعلیم فرمود و آن را حفظ کردم و حتی یک حرف از آن را فراموش نکردم. سپس دستش را بر سینه ام نهاد و از خدا خواست دلم را از علم و فهم و حکمت و نور پر کند. گفتم: ای پیامبر خدا! پدر و مادرم به فدایت، از آن زمانی که آن دعا را برای من کردی چیزی را فراموش نکردم و آن چه را ننوشتم نیز از من فوت نشد. آیا هنوز بر من بیم فراموشی داری؟ فرمود: نه، بر تو بیم فراموشی و نادانی ندارم.(3) در حدیث دیگر نیز از آن حضرت چنین روایت شده است: «مَا نَزَلَتْ عَلَی رَسوُلِ اللّهِ صَلّی اللّهُ عَلَیه وَآلِهِ و سَلَّمَ آیَةٌ مِنَ الْقُرآنِ اِلّا اَقْرَأْنِیهَا اَوْ اَمْلأَهَا عَلَیَّ فَاکْتُبَهَا بِخَطِّی وَعَلَّمَنِی تَأوِیلَهَا وَ تَفْسِیرَهَا وَ نَاسِخَهَا وَ مَنْسُوخَهَا وَ مُحْکَمَهَا وَ مُتَشَابِهَهَا وَ دَعَااللّهَ لِی اَنْ یُعَلِّمَنِی فَهْمَهَا وَحِفْظَهَا فَلَمْ اَنْسَی مِنْهُ حَرْفا وَاحِدا» آیه ای از قرآن بر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نازل نمی شد الا این که قرائت آن را به من یاد داد و آن را بر من املا کرد و من آن را با خط خود نوشتم و تأویل و تفسیر و ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه آن را به من تعلیم داد و از خدا خواست فهم و حفظ آن را به من یاد دهد، پس حتی یک حرف از آن را فراموش نکردم.(4) بنابر این: مصحف امام علی(علیه السلام) علاوه بر متن قرآن، خود تفسیر قرآن نیز هست؛ البته با کمال تاسف، از سوی خلفای وقت، پذیرفته نشد و این کتاب در دسترس نیست و همگان از آن محروم هستند. مطلب دیگر؛ دوران قبل از تدوین تفسیر را تفسیر شفاهی می گویند، یعنی گفتگوها و سؤال و جواب های تفسیری بین صحابه بوده ولی بطور شفاهی و غیر مکتوب؛ لذا تا سال 71 هجری شيوه تفسير شفاهى رواج داشت و پس از آن، دانشمندان به نگارش تفسير پرداختند. اما در باره نگارش و تدوين اولين تفسير قرآن و اين كه چه كسى و در چه تاريخى آن را تأليف نموده، بطور قطع نمی توان نظر داد و بین صاحب نظران اختلاف نظر وجود دارد. دیدگاه های مطرح در این زمینه عبارتند از: 1. ابن عباس (متوفاى 68 ق) 2. سعيد بن جبير (شهادت 94 يا 95 ق) 3. مجاهد بن جبر (متوفاى 104 ق) 4. فرّاء نحوى (متوفاى 207 ق) 5. عكرمه (متوفاى 105 ق) 6. ابن جريح (متوفاى 105 ق) لذا اندیشمندان علوم قرآنی تلاش کرده اند با توجه به شواهد و قرائن، ثابت کنند یکی از این افراد، اولین کسی است که بطور رسمی، به تدوین تفسیر قرآن، مبادرت ورزیده است. نتیجه: بحث اولین تفسیر مدوّن، با جایگاه تفسیری حضرات معصومین (علیهم السلام) منافاتی ندارد، زیرا کسی شک ندارد که اولین مفسر قرآن، خود پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) بود و پس از ایشان، حضرت علی(علیه السلام) که تعلیم دیده مکتب پیامبر بوده، بهترین مفسر قرآن بوده و مصحف امام علی(علیه السلام) نیز علاوه بر متن قرآن، حاوی مباحث تفسیری بوده است و حضرت آن را عرضه کردند ولی پذیرفته نشد. از طرفی تا سال 71 هجری، تفسیر شفاهی مرسوم بود ولی پس از آن، تفسیر مدوّن آغاز شد و در باره این که اولین تفسیر مدوّن توسط چه کسی تدوین شده است، بین صاحب نظران اختلاف است و چندین نفر در این زمینه، مطرح هستند.
پی نوشت ها:
1. اعراف: 7/ 157.
2. عنکبوت: 29/ 48.
3. کلینی، الكافي (ط - الإسلامية)، ج 1، ص 64، ح 1.
4. حسکانی، شواهد التنزيل لقواعد التفضيل، محقق: محمودى، ناشر: وزارة الثقافة و الإرشاد الإسلامي ـ مؤسسة الطبع و النشر ـ تهران، 1411 ه. ق، چاپ اول، ج 1، ص 48، ح 41.
برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمائید