اوائل بعثت و خانه «ارقم»
پرسش:
جریان خانه ارقم در اوایل بعثت چه بود؟ نظر «علامه سید جعفر مرتضی» در این باره چیست؟
پاسخ:
«ارقم» خود یکی از مسلمانان صدر اسلام است. پدر او «ابی ارقم» از قبیله «بنی مخزوم» تیره ای از قریش است.(۱) بنابراین به او ارقم بن ابی ارقم می گویند.
برخی او را هفتمین(۲) و برخی هشتمین مسلمان می دانند.(۳)
بیشترین شهرت ارقم بدان سبب است که خانه وی در مکه بر دامنه «کوه صفا» محل تجمع مسلمانان نخستین بود و هم در آن جا پیامبر(صلی الله علیه وآله) مردم را به اسلام دعوت می کرد.(۴) و گفته اند که گروه بسیاری در همین خانه به اسلام گرویدند. (۵)
همان طورکه عرض شد خانه ارقم در دامنه کوه صفا در نزدیکی مکه قرار داشت. پیامبر(صلی الله علیه وآله) در اوایل بعثت، به خانه ارقم رفت و از آن جا به دعوت پرداخت.(۶)
در آن جا پیامبر(صلی الله علیه وآله) و مسلمانان مخفیانه خدا را عبادت می کردند.(۷)
و از آن جا که تعدادشان اندک بود و ترس از مشرکان داشتند، به صورت مخفیانه حضور پیدا می کردند تا این که تعداد آن ها به چهل مرد رسید، از آن جا خارج شده و دین خود را آشکار کردند.(۸)
داستان از این قرار بود، هنگامی که شمار مسلمانان به سی نفر رسید و برخی از آن ها برای انجام فرایض به کوه ها و دره های اطراف مکه می رفتند گروهی از مشرکین کمین آنان می نشستند و به آزار و اذیت آنان می پرداختند چنان که گاهی اوقات برخوردهای فردی بین دو طرف روی می داد.
ایشان علت اجتماع مسلمانان در خانه ارقم را وقوع این حوادث جزئی عنوان می کنند. زیرا خانه ارقم در دامنه کوه صفا بود و پیامبر(صلی الله علیه وآله) می توانستند آن جا را مرکز دعوت و اجتماع یاران خود قرار دهند تا از چشم مشرکان به دور باشند و به عبادت و اقامه شعائر دینی خود بپردازند.
این اقامت یک ماه طول کشید و هنگامی که تعداد مسلمانان به چهل نفر رسید از آن جا خارج شدند.(۹)
عمده مطلبی که «علامه سید جعفر مرتضی» گوشزد می نمایند: اهمیت خانه ارقم است. به نظر ایشان خانه ارقم این اندازه اهمیت نداشته که مورخان به آن پرداخته اند؛ زیرا امثال «ابن اسحاق» و «بلاذری» هیچ اشاره ای به این جریان نکرده اند و «واقدی» است که ابتدا این جریان را مطرح می کند.
بنابر نظر علامه سید جعفر، برخی آن را بزرگ نمایی کرده و حتی خانه ارقم را دارالاسلام نام نهاده اند، اما این بزرگ نمایی در مقابل «شِعب ابی طالب» است تا با مبالغه در مورد خانه ارقم داستان شِعب را تحت الشعاع قرار دهند و این جریان را مهمترین جریان ۱۳ سال بعثت معرفی کنند تا اذهان از جریان شِعب منحرف شود.(۱۰)
پی نوشت ها:
۱. ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، بیروت،دار صادر، ج۳، ص۲۴۲.
۲. همان.
۳. ابن هشام، عبدالملک، السیرة النبویه، به کوشش مصطفی سقا و دیگران، قاهره، ۱۳۵۵ق، ج۱، ص۲۷۰ـ۲۶۹.
۴. ابن سعد، پیشین.
۵. ابن حزم، علی، جمهرة انساب العرب، قاهره، ۱۹۸۲م، ص۱۴۳؛ ابن عبدالبر، یوسف، الاستیعاب، قاهره، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۰م، ج۱، ص۱۳۳
۶. ابنسعد کاتب واقدی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، تحقیق: محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، ۱۴۱۰ق، ج۳، ص۱۸۳-۱۸۴.
۷. صالحی دمشقی، محمد بن یوسف، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، ۱۴۱۴ق، ج۲، ص۳۱۹.
۸. ابن قانع بغدادی، عبدالباقی، معجم الصحابة، محقق: خلیل ابراهیم قوتلای، بیروت، دارالفکر، ۱۴۲۴ق، ج۲، ص۴۴۹.
۹. علامه سید جعفر عاملی، الصحیح من سیره النبی الاعظم، ترجمه محمد سپهری، ج۱، ص۴۲۴
۱۰. همان، ص۴۲۵
برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمایید