عفیف بودن

image: 
لطفا در مورد عفت، انواع آن و آثاری که در دنیا و آخرت در اثر داشتن عفت نصیبمان می شود توضیحاتی بفرمایید.

لطفا در مورد عفت، انواع آن و آثاری که در دنیا و آخرت در اثر داشتن عفت نصیبمان می شود توضیحاتی بفرمایید.

عفت در اخلاق اسلامی یک معنای کلی دارد و به معنای پاک نگه داشتنِ روح انسانی، از هر آلاینده ای است. عفت مایه ی پاکی و طهارت روحی است و در روایت به رأس تمام خوبیها تعبیر شده است. امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرموده اند: «العِفَّةُ رَأسُ كُلِّ خَيرٍ»؛ عفّت رأس همه خوبيها است. (۱)

انواع عفت را می توان عفت دست، زبان، چشم، شکم، دامن و ... دانست. اما برترین و مهمترین نوع عفت که در آیات و روایات بسیار به آن اشاره شده، عفت شکم و پرهیز از خوردن مال حرام، و نیز عفت ورزیدن و پرهیز از گناهان جنسی است. رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «أحَبُّ العَفافِ إلَى اللّه ِ تَعالى عَفافُ البَطنِ والفَرجِ»؛ محبوب ترين عفّت نزد خداوند متعال، عفّتِ شكم و عفت در مسائل جنسی است. (۲)

عفیف بودن، ضمن اینکه تاثیر بسزایی در سلامت رفتار انسان در جامعه دارد، پیش زمینه ی سعادت و کمال معنوی انسان هم هست. امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرموده اند: «العَفافُ يَصُونَ النفسَ و يُنَزِّهُها عنِ الدَّنايا؛ خويشتندارى نفْس را از پستيها مصون و پاك نگه مى دارد.» (۳)

انسان با عفت پیشه کردن و کنترلِ خواسته ها و تمایلاتش، به نعمات حلال خداوند اکتفا کرده و از زیاده خواهی پرهیز می کند؛ و انسانی که به حدود الهی اش قانع شود،‌ اصولا به خاطر دست نیافتن به آرزوهای دور و دراز، دچار غصه و اندوه نمی شود. ضمن اینکه عفت پیشه کردن و پرهیز از گناه، باعث قرب الهی شده و انسان را در مسیر سعادت، در حد شهادت فی سبیل الله جلو می برد. امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرموده اند: «ما المُجاهِدُ الشَّهيدُ في سَبيلِ اللّهِ بِأعظَمَ أجرا مِمَّن قَدَرَ فعَفَّ؛ لَكادَ العَفيفُ أن يَكونَ مَلَكا مِنَ المَلائكَةِ»؛ كسى كه در راه خدا جهاد كند و شهيد شود اجرش بزرگتر از كسى نيست كه بتواند گناه كند و عفّت ورزد . انسان پاكدامن نزديك است كه فرشته اى از فرشتگان خدا شود. (۴)

پی نوشت ها:
۱. محمدی ری شهری، محمد؛ میزان الحکمه، مترجم شیخی، حمیدرضا؛ انتشارات دارالحدیث، قم ۱۳۸۹، ج ۷، ص ۴۵۰
۲. محمدی ری شهری، محمد، حکمت نامه پیامبر اعظم، موسسه علمی دارالحدیث، قم ۱۳۸۶، ج ۸،‌ ص ۲۷۰
۳. میزان الحکمه، پیشین، ج ۸،‌ ص ۲۷۰؛ ج ۵،‌ ص ۵۳۷
۴. همان، ج ۷،‌ ص ۴۵۰

برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمایید

 

 

موضوع: