قرآن و شق القمر
از کجا می دانیم قرآن وقتی می فرماید «اقترب السّاعة و انشق القمر»، منظورش این نیست که شق القمر در روز قیامت رخ خواهد داد؟
«اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انْشَقَ الْقَمَرُ * وَ إِنْ يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَ يَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ»؛ قيامت نزديک شد و ماه از هم شكافت. و هر گاه نشانه و معجزه اى را ببينند روى گردانده، مى گويند: اين سحرى مستمر است.(1)
فارغ از روایات بسیاری که در این زمینه هست، آیه دوم، قرینه و شاهد است بر این که مراد از «انْشَقَ الْقَمَرُ»، شکافتن ماه در روز قیامت نیست و به معجزه شق القمر در زمان پیامبر(صلی الله علیه و آله) اشاره دارد؛ زیرا در آیه دوم می فرماید مشرکان آن را انکار کرده و سحر دانسته اند، در حالی که اگر ناظر به قیامت باشد، آن جا دیگر جای انکار و سحر نامیدن نیست.
بیان مفسران
سياق آن آيه [آیه دوم] روشن ترين شاهد است بر اين كه منظور از «آية» معجزه به قول مطلق است، كه شامل دو نيم كردن قمر هم مى شود، يعنى حتى اگر دو نيم شدن قمر را هم ببينند مى گويند سحرى است پشت سرهم.
و معلوم است كه روز قيامت روز پرده پوشى نيست، روزى است كه همه حقايق ظهور مى كند، و در آن روز همه در به در دنبال معرفت مى گردند تا به آن پناهنده شوند، و معنا ندارد در چنين روزى هم بعد از ديدن شق القمر باز بگويند اين سحرى است مستمر.
پس هيچ چاره اى نيست جز اين كه بگوييم شق القمر آيت و معجزه اى بوده كه واقع شده تا مردم را به سوى حق و صدق دلالت كند، و چنين چيزى را ممكن است انكار كنند و بگويند سحر است.(2)
تعبير به «مستمر» اشاره به اين است كه آن ها معجزات مكررى از پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) ديده بودند كه شق القمر ادامه آن بود، آن ها همه را بر تداوم سحر حمل مى كردند، و آن را "سحرى مستمر" مى پنداشتند، هر چند اين تهمت بهانه اى بود براى عدم تسليم در مقابل حق.(3)
«اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ» نشان مى دهد كه ميان شكافته شدن ماه و نزديكى قيامت، ارتباطى وجود دارد و شايد منظور قرب معنوى باشد، يعنى شكافتن ماه، نزديكى قيامت را در اذهان روشن نمود. به عبارت ديگر: شكافتن ماه آمدن قيامت را اثبات كرد و مردم دانستند: چنين چيزها، شدنى است.(4)
پی نوشت ها:
1. قمر: 54/ 1 و 2.
2. طباطبایی، محمد حسین، تفسير الميزان، ترجمه موسوی همدانی، انتشارات: جامعه مدرسین، دفتر انتشارات اسلامی ـ قم، ج 19، ص 89.
3. مکارم شیرازی و همکاران، تفسير نمونه، انتشارات: دار الکتب الاسلامیه ـ تهران، ج 23، ص 10.
4. قرشی، تفسیر احسن الحدیث، انتشارات: بنیاد بعثت، مرکز چاپ و نشر ـ تهران، ج 10، ص 435.
برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمایید