عقل و دانش
منظور امام علی (علیه السلام) از دانش و عقل در حدیث چیست؟ «هر که دانشش بیشتر از عقلش باشد، آن دانش وبال گردنش می شود.» (میزان الحکمه ج ۸ ص۱۱۱)
منظور از علم مطلق علم به معنای دانش است، مگر این که در آیه یا حدیث قید خاصی به آن خورده باشد و در بیانی علم خاصی موضوع بحث باشد، مثل علم توحید، علم حدیث، علم فقه یا ...؛ در این روایت هم منظور حضرت، مطلق علم یعنی داشتن معلومات صرف می باشد.
اما مراد از «عقل» چنانچه از روايات استفاده مى شود همان قوه تشخيص و ادراک و واداركننده انسان به نيكى و صلاح و بازدارنده او از شر و فساد مي باشد. چنانچه در روايت بعد عقل وسيله پرستش خدا و بدست آوردن بهشت معرفى شده است پس عاقل كامل كسى است كه آن اثر در او باشد.
امام صادق(علیه السلام): «قُلْتُ لَهُ مَا اَلْعَقْلُ قَالَ مَا عُبِدَ بِهِ اَلرَّحْمَنُ وَ اُكْتُسِبَ بِهِ اَلْجِنَانُ قَالَ قُلْتُ فَالَّذِي كَانَ فِي مُعَاوِيَةَ فَقَالَ تِلْكَ اَلنَّكْرَاءُ تِلْكَ اَلشَّيْطَنَةُ وَ هِيَ شَبِيهَةٌ بِالْعَقْلِ وَ لَيْسَتْ بِالْعَقْلِ»؛ شخصي از امام ششم (عليه السلام) پرسيد عقل چيست؟ فرمود چيزيست كه بوسيله آن خدا پرستش شود و بهشت بدست آيد آن شخص گويد: گفتم پس آنچه معاويه داشت چه بود؟ فرمود: آن نيرنگست، آن شيطنت است، آن نمايش عقل را دارد ولي عقل نيست.(1)
لذا با توجه به این نکاتی که عرض شد، مفهوم روایت اینطور می باشد که اگر کسی علم و دانش زیادی داشته باشد ولی از حیث عقل آنچه او را در مسیر پرستش و کسب بهشت رهنماست ضعیف باشد، یعنی در این مسیر نباشد، آن دانش وبال گردنش می شود.
به فرموده امام على (عليه السلام): «العَقلُ لَم يَجنِ عَلى صاحِبِهِ قَطُّ وَالعِلمُ مِن غَيرِ عَقلٍ يَجنى عَلى صاحِبِهِ»؛ خرد، هرگز، بر صاحبش جنايت نمى ورزد؛ امّا دانشِ بدون خرد، بر صاحب خويش جفا مى كند.(2)
«مَن زادَ عِلمُهُ عَلى عَقلِهِ كانَ وَبالاً عَلَيهِ»؛ هر كه دانش وى بر خردش افزون شود ، دانش، بارى بر او خواهد بود.(3)
امروز، علم در اثر جدا شدن از عقل، به جاى آن كه عامل آرامش، آسايش، رشد و تكامل مادّى و معنوى جامعه بشر باشد، موجب ناامنى، اضطراب، فساد و انحطاط مادّى و معنوى انسان ها گرديده است؛ چرا كه در جهان امروز، علم به صورت ابزارى براى رسيدن به مطامع سياسى و اقتصادى و لذايذ مادّىِ جمعى رفاه طلب و مستكبر و بى عقل در آمده كه با استفاده از اين ابزار كارآمد، بيش از هر زمان ديگر ، توده هاى مردم را به انحراف و استضعاف مى كشند.
تا زمانى كه علم در كنار عقل قرار نگيرد و عقل به موازات علم، رشد نكند، جامعه بشر روى آرامش و آسايش را نخواهد ديد.
پی نوشت ها:
1. الکافي، شیخ کلینی، دار الكتب الإسلامية، تهران، 1407 ق، چاپ: چهارم، ج 1، ص 11.
2. شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، مكتبة آية الله المرعشي النجفي، قم، 1404 ق، چاپ اول، ج20، ص 323.
3. غرر الحكم و درر الكلم، تميمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، دار الكتاب الإسلامي، قم، 1410 ق، چاپ دوم، ص 625.
برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمائید