روایات و توصیف آسمان ها

image: 
چه توصیفاتی در روایات درباره آسمانها آمده است؟

چه توصیفاتی در روایات درباره آسمانها آمده است؟

در ارتباط با آفرینش آسمانها و اوصاف آن در کتب روایی مطالب مهم و دقیقی وجود دارد که بخش عمده این روایات از امیرالمومنین (علیه السلام) نقل شده است. در نوشتار پیش رو به ذکر این روایات که در کتاب « دانشنامه امیرالمومنین (علیه السلام)» گرد آوری شده است می پردازیم. 1) الإمام عليّ (عليه السلام‏) مِن خُطبَةٍ لَهُ يَصِفُ فيها خَلقَ العالَمِ: ثُمَّ أنشَأَ سُبحانَهُ فَتقَ الأَجواءِ وشَقَّ الأَرجاءِ وسَكائِكَ‏ الهَواءِ. فَأَجرى فيها ماءً مُتَلاطِماً تَيّارُهُ، مُتَراكِماً زَخّارُهُ‏. حَمَلَهُ عَلى مَتنِ الرّيحِ العاصِفَةِ، وَالزَّعزَعِ‏ القاصِفَةِ، فَأَمَرَها بِرَدِّهِ، وسَلَّطَها عَلى شَدِّهِ، وقَرَنَها إلى حَدِّهِ. الهَواءُ مِن تَحتِها فَتيقٌ، وَالماءُ مِن فَوقِها دَفيقٌ‏. ثُمَّ أنشَأَ سُبحانَهُ ريحا اعتَقَمَ مَهَبَّها و أدامَ مُرَبَّها. و أعصَفَ مَجراها و أبعَدَ مَنشَأَها. فَأَمَرَها بِتَصفيقِ الماءِ الزُّخّارِ، وإثارَةِ مَوجِ البِحارِ. فَمَخَضَتهُ‏ مَخضَ السِّقاءِ، وعَصَفَت بِهِ عَصفَها بِالفَضاءِ. تَرُدُّ أوَلَّهُ إلى آخِرِهِ، وساجِيَهُ‏ إلى مائِرِهِ‏. حَتّى عَبَّ عُبابُهُ، ورَمى بِالزَّبَدِ رُكامُهُ، فَرَفَعَهُ في هَواءٍ مُنفَتِقٍ، وجَوٍّ مُنفَهِقٍ‏. فَسَوّى مِنهُ سَبعَ سَماواتٍ جَعَلَ سُفلاهُنَّ مَوجا مَكفوفا وعُلياهُنَّ سَقفا مَحفوظا. وسَمَكا مَرفوعا، بِغَيرِ عَمَدٍ يَدعَمُها، ولا دِسارٍ يَنظِمُها. ثُمَّ زَيَّنَها بِزينَةٍ الكَواكِبِ، وضِياءِ الثَّواقِبِ، و أجرى فيها سِراجا مُستَطيرا، وقَمَرا مُنيرا: في فَلَكٍ دائِرٍ، وسَقفٍ سائِرٍ، ورَقيمٍ مائِرٍ.(1) امام على (عليه السلام)‏ در سخنرانى‏ اش كه در آن، آفرينش جهان را توصيف مى‏كند می فرماید: آن‏گاه، خداى سبحان، فضاهاى شكافته و كرانه‏ هاى باز و هواى بين جَو را آفريد، و در آنها آبى را كه موج‏هاى آن در هم مى‏ شكست و بر هم مى‏ آمد، جارى ساخت، و آن آب را بر بادى شديد و پُر وزش، سوار كرد و به باد، فرمان داد تا آب را باز گرداند، و باد را بر بستن آب، مأمور كرد و در مرز آن، نگه داشت. هوا از زير باد، شكافته شد و آب، بر بالاى آن، روان گشت. آن‏گاه، خداى عز و جل، بادى را كه وزش آن عقيم بود، ايجاد كرد، و وزش آن را مداوم و سخت، و سرچشمه آن را دور ساخت. آن‏گاه، فرمان داد كه آب خروشنده را بگردانَد و موج دريا را به خروش آورَد. باد، آب را چون مشكِ سقّا بجنبانْد و در فضا به وزش درآورْد و آغاز آن را به پايانش، و آرامِ آن را به متلاطمِ آن برگردانْد، تا آن كه موج‏ها بلند شد و كف‏ها به رو آمد. آن‏گاه، كف‏ها را در هواى‏ باز و فضاى گسترده، بالا آورد و از آنها، هفت آسمان را پديدار ساخت، چنان كه در قسمت زيرين آسمان‏ها، موجى بازداشته نهاد، و در قسمت بالاى آنها سقفى محفوظ و پوششى بلند قرار داد، بدون ستونى كه آن را نگه دارد و ميخى كه آن را به نظم كشد.آن‏گاه، آسمان‏ها را به كوكب‏ هاى زيبا و نور ستارگان بياراست، و در آنها، چراغى فروزان و ماهى درخشان در فلكى چرخان و سقفى راه‏پيما و پُر ستاره، روان ساخت. 2) عنه (عليه السلام‏) مِن خُطبَةٍ لَهُ في صِفَةِ السَّماءِ: ونَظَمَ بِلا تَعليقٍ رهواتِ‏ فُرَجِها، ولاحَمَ صُدوعَ انفِراجِها، ووَشَّجَ بَينَها وبَينَ أزواجِها، وذَلَّلَ لِلهابِطينَ بِأَمرِهِ وَالصّاعِدينَ بِأَعمالِ خَلقِهِ حُزونَةَ مِعراجِها، وناداها بَعدَ إذ هِيَ دُخانٌ‏، فَالتَحَمَت عُرى‏ أشراجِها، وفَتَقَ بَعدَ الِارتِتاقِ صَوامِتَ أبوابِها، و أقام رَصَداً مِنَ الشُّهُبِ الثَّواقِب عَلى نِقابها، و أمسَكَها من أن تَمورَ في خَرقِ الهَواءِ بِأَيدِهِ‏، و أمَرَها أن تَقِفَ مُستَسلِمَةً لِأَمرِهِ، وجَعَلَ شَمسَها آيَةً مُبصِرَةً لِنَهارِها، وقَمَرَها آيَةً مَمحُوَّةً مِن لَيلِها، و أجراهُما في مَناقِلِ مَجراهُما. وقَدَّرَ سَيرَهُما في مَدارِجَ دَرجِهِما؛ لِيُمَيِّزَ بَينَ اللَّيلِ وَالنَّهارِ بِهِما، ولِيُعلَمَ عَدَدُ السِّنينَ وَالحِسابُ بِمَقاديرِهِما. ثُمَّ عَلَّقَ في جَوِّها فَلَكَها، وناطَ بِها زينَتَها من خَفِيّاتِ درارِيِّها ومَصابيحِ كَواكِبِها، ورَمى مُستَرقِي السَّمعِ بِثَواقِبِ شُهُبِها و أجراها عَلى أذلالِ‏ تَسخيرِها مِن ثَباتِ ثابِتِها ومَسيرِ سائِرِها وهُبوطِها وصُعودِها ونُحوسِها وسُعودِها.(2) امام على (عليه السلام)‏ در سخنرانى‏ اش در وصف آسمان می فرماید: بدون در آويختن، قسمت‏ هاى بازِ آسمان را نظم داد، و شكاف‏ هاى گشوده‏ اش را بر هم آورد، و بين آنها و همگون‏ هاى آنها را پيوند داد، و براى فرشتگانى كه فرمان او را فرو مى‏ آورند و اعمال بندگان را بالا مى‏ برند، دشوارى‏هاى رفتن به بالاى آسمان را نرم ساخت.به هنگامى كه آسمانْ دود متراكم بود،(3) آن را فرا خوانْد و دستگيره‏ هاى آسمان به هم‏ پيوند خورد، و پس از بسته شدن درهاى آن، آن را گشود، و از شهاب‏ هاى روشن، نگهبانانى بر گذرگاه ‏هاى آن نهاد، و به قدرت خود، از لرزش آن در فضاى شكافته، نگاهش داشت. و به آسمانْ فرمان داد كه به فرمان او گردن نهد و بِايستد، و خورشيدِ آن را نشانى قرار داد كه روزش را روشن سازد، و ماه را نشانى كه تاريكىِ شب را از بين ببرَد، و آن دو را در منزلگاه‏ هايشان روان ساخت، و حركت آن دو را در خانه‏ هاى معيّن، قرار داد تا به آن دو، شب و روز، از هم تميّز پيدا كنند و شمار سال‏ها و حساب‏ها با جابه‏ جا شدن آن دو، دانسته شود.آن‏گاه، در فضاى هر آسمان، فلكِ آن را بياويخت، و از دُرهاى تابنده و ستارگان درخشان، آن را آذين بست، و با شهاب‏ هاى تيز، به گوشْ ايستادگان را برانْد، و ستارگان را به گونه‏ هاى گوناگون، روان ساخت: ثابت‏ها را ثابت، روندگان را روان، و نيز بالا رونده‏ ها، و فرود آينده ‏ها، و نحس‏ها و سعدهاى آنها را. 3) عنه (عليه السلام)‏ من خُطبَةٍ لَهُ فِي التَّوحيدِ ويَذكُرُ فيها خَلقَ السَّماواتِ: فَمِن شَواهِدِ خَلقِهِ خَلقُ السَّماواتِ مُوَطَّداتِ بِلا عَمَدٍ، قائِماتٍ بِلا سَنَدٍ. دَعاهُنَّ فَأَجَبنَ طائِعاتٍ مُذعِناتٍ، غَيرَ مُتَلَكِّئاتٍ ولا مُبطِئاتٍ. ولَولا إقرارُهُنَّ لَهُ بِالرُّبوبِيَّةِ وإذعانُهُنَّ بِالطَّواعِيَةِ لَما جَعَلَهُنَّ مَوضِعا لِعَرشِهِ، ولا مَسكَنا لِمَلائِكَتِهِ، ولا مَصعَدا لِلكَلِمِ الطَّيِّبِ وَالعَمَلِ الصّالِحِ مِن خَلقِهِ. جَعَلَ نُجومَها أعلاما يَستَدِلُّ بِهَا الحَيرانُ في مُختَلِفِ فِجاجِ الأَقطارِ. لَم يَمنَع ضَوءَ نورِهَا ادلِهمامُ سُجُفِ اللَّيلِ المُظلِمِ، ولَا استَطاعَت جَلابيبُ سَوادِ الحَنادِسِ‏ أن تَرُدَّ ما شاعَ فِي السَّماواتِ مِن تَلَألُوَ نورِ القَمَرِ.(4) امام على (عليه السلام)‏ در سخنرانى‏ اى درباره توحيد كه در آن، آفرينش آسمان‏ها را شرح مى‏دهد: از جمله گواهان بر خلقت او، آفرينش آسمان‏هاى پابرجاى بدون ستون و برپاى بدون تكيه ‏گاه است. آنها را فرا خوانْد و آنها، سر به فرمان و گردن‏ نهاده و بى‏ هيچ درنگ و سستى، پاسخ دادند، و اگر اقرار آنها به پروردگارى او و گردن نهادنشان بر اطاعت او نبود، آنها را جايگاه عرش خود، محلّ سكونت فرشتگانش، و جايگاه بالا رفتن سخن پاك و عمل شايسته بندگانش قرار نمى‏ داد. ستارگان آسمان را نشانه ‏هايى قرار داد تا گم گشتگان، در رفت و آمد در وادى‏ها، بِدانها راه جويند. پرده‏ هاى شب تاريك، مانع نور آنها نشدند، و پوشش‏ هاى تيره سياه، نتوانستند درخشش نور ماه را كه در آسمان‏ها گسترده است، برگردانند. 4) عنه (عليه السلام‏) مُخاطِبا اللّهَ عَزَّ وجَلَّ فَمَن فَرَّغَ قَلبَهُ و أعمَلَ فِكرَهُ؛ لِيَعلَمَ كَيفَ أقَمتَ عَرشَك، وكَيفَ ذَرَأتَ خَلقَكَ، وكَيفَ عَلَّقتَ فِي الهَواءِ سَماواتِكَ، وكَيفَ مَدَدتَ عَلى‏ مَورِ الماءِ أرضَكَ، رَجَعَ طَرفُهُ حَسيراً، وعَقلُهُ مَبهوراً، وسَمعُهُ والِهاً، وفِكرُهُ حائِرا.(5) امام على (عليه السلام)‏ خطاب به خداى عز و جل: هر كس دل خويش را فارغ كند و انديشه ‏اش را به كار گيرد، تا بداند چگونه عرشت را به پا داشته‏ اى و آفريده‏ هايت را آفريده‏ اى و آسمان‏ هايت را در فضا آويخته‏ اى، و چه‏ سان، زمينت را بر جنبش آب، گسترده ‏اى؛ نگاهش درمانده، و خِردش سرگشته، شنوايى ‏اش آشفته، و فكرش سرگردان مى‏گردد. 5) عنه (عليه السلام): الحَمدُ للّهِ الَّذي ... خَلَقَ الخَلقَ عَلى غَيرِ أصلٍ، وَابتَدَأَهُم عَلى غَيرِ مِثالٍ، وقَهَرَ العِبادَ بِغَيرِ أعوانٍ، ورَفَعَ السَّماءَ بِغَيرِ عَمَدٍ، وبَسَطَ الأَرضَ عَلَى الهَواءِ بِغَيرِ أركانٍ.(6) امام على (عليه السلام): سپاسْ خدايى را كه... آفريده را از هيچ آفريد، و بدون نمونه، آنها را ايجاد كرد، و بدون كمك‏ كار، بندگان را مقهور ساخت، آسمان را بدون ستون برپا داشت، و زمين را بدون پايه‏ هايى در فضا گسترانْد. 6) الإمام الرضا عن آبائه (عليهم السلام): كانَ عَلِيُّ بنُ أبي طالبٍ عليه السلام بِالكوفَةِ فِي الجامِعِ، إذ قامَ إلَيهِ رَجُلٌ مِن أهلِ الشّامِ فَقالَ: يا أميرَ المُؤمِنينَ، إنّي أسأَلُكَ عن أشياءَ. فَقالَ سَل تَفَقُّها ولا تَسأَل تَعَنُّتا. فَأَحدَقَ النّاسُ بِأَبصارِهِم فَقالَ: أخبِرني عَن أوَّلِ ما خَلَقَ اللّهُ تَعالى؟ فَقالَ( عليه السلام): خَلَقَ النّورَ. قالَ: فَمِمَّ خُلِقَتِ السَّماواتُ؟ قالَ عليه السلام: مِن بُخارِ الماءِ. قالَ: فَمِمَّ خُلِقَتِ الأَرضُ؟ قالَ عليه السلام: مِن زَبَدِ الماءِ. قالِ: فَمِمَّ خُلِقَتِ الجِبالُ؟ قالَ: مِنَ الأَمواجِ.(7) امام رضا (عليه السلام‏) به نقل از پدرانش: على (عليه السلام) در مسجد جامع كوفه بود كه يكى از مردم شام برخاست و گفت: اى امير مؤمنان! چند چيز از تو مى‏پرسم. على (عليه السلام) فرمود: «براى فهميدن بپرس، نه براى خطا گرفتن و آزار دادن». مردم به آن شامى چشم دوختند و او پرسيد: اوّلين چيزى كه خداى تعالى آفريد، چه بود؟ فرمود: «نور را آفريد». پرسيد: آسمان‏ها از چه آفريده شده ‏اند؟ فرمود: «از بخار آب». پرسيد: زمين از چه آفريده شده است؟ فرمود: «از كف روى آب». پرسيد: كوه ‏ها از چه آفريده شده‏ اند؟ فرمود: «از موج‏ها». 7) كنز العمّال عن حَبَّةَ العُرَنِيّ: سَمِعتُ عَلِيّا (عليه السلام) يَحلِفُ ذاتَ يَومٍ: وَالَّذي خَلَقَ السَّماءَ مِن دُخانٍ وماءٍ.(8) كنز العمّال‏ به نقل از حَبّه عُرَنى: روزى شنيدم كه على (عليه السلام) چنين سوگند ياد مى‏كرد: «سوگند به آن كه آسمان را از دود و آب آفريد!». 8) الإمام عليّ (عليه السلام‏) في جَوابِ رَجُلٍ مِن أهلِ الشّامِ فيما سَأَلَهُ عَنِ السَّماءِ الدُّنيا مِمّا هِيَ؟ قالَ: مِن مَوجٍ مَكفوفٍ.(9) امام على (عليه السلام)‏ در پاسخ يكى از مردم شام كه پرسيده بود: آسمان دنيا، از چه آفريده شده است؟: از توده موج [آفريده شده است‏].(10)

پی نوشت ها:

1. شریف الرضی، محمد بن حسین(1414ق) نهج البلاغه للصبحی صالح خطبه 1.

2. شریف الرضی، محمد بن حسین( 1414ق) نهج البلاغة (للصبحی صالح) الخطبة 91. عن مسعدة بن صدقة عن الإمام الصادق عليه السلام، بحار الأنوار: ج 57، ص 108، ح 90.

3. امروزه دانشمندانِ نجوم بر اين باورند كه پيدايش اين جهان، نتيجه انفجار بزرگى بود كه از آن، دودى متشكّل از ذرّه‏ هاى لطيف به وجود آمد و در پى آن، آرامش و تاريكىِ قيرگونى فراگير شد. آن‏گاه ذرّات، شروع به گِرد آمدن در جاهاى مشخّص كردند و جِرم را به وجود آوردند. چندى نگذشت كه عمليات اتمى شروع شد و اجرام ياد شده را به ستارگانى نورانى تبديل نمود. و در كلام امام (عليه السلام) كه فرمود:« فالتحمت عُرى أشراجها؛ و آسمان، اجرام خود را به هم پيوند داد»، تشبيه ستارگان كهكشان‏ها به حلقه‏ هاى مرتبط به يكديگر توسّط قدرت جاذبه، و تأثيرهاى متقابل بين آنهاست. و پس از پيدايش، ستارگان سوزان در گردش، شروع به پرتاب نمودن گداخته‏ هايى كردند كه سيّاراتى نظير زمين، از آنها شكل گرفتند و اين، چيزى است كه امام (عليه السلام) از آن به اين جمله تعبير كرده است:« و فتق بعد الإرتتاق؛ پس از بسته شدن، آن را گشود»( تصنيف نهج البلاغة: ص 779).

4 . شریف الرضی محمد بن حسین(1414ق) نهج البلاغة(للصبحی صالح: الخطبة 182 عن نوف البكالي، بحار الأنوار: ج 77، ص 308 ح 13.

5 . شریف الرضی محمد بن حسین(1414ق) نهج البلاغة(للصبحی صالح) الخطبة 160 و راجع المعيار و الموازنة: ص 257 و جواهر المطالب: ج 1، ص 333 و ص 351.

6. الدروع الواقية: ص 182. به نقل از دانش نامه امیرالمومنین (علیه السلام).

7. ابن بابویه، محمد بن علی( 1378ش) عيون أخبار الرضا عليه السلام: ج 1 ص 241 ح 1 عن أحمد بن عامر الطائي، علل الشرائع: ص 593، ح 44 عن عبد اللّه بن أحمد بن عامر الطائي.

8. الهندی، ابن حسام الدین (بی تا) كنز العمّال: ج 6 ص 170 ح 15235 نقلًا عن ابن أبي حاتم، الدرّ المنثور: ج 1، ص 110 عن حبّة العوفي؛ بحار الأنوار: ج 58، ص 104، ح 35.

9. ابن بابویه، محمد بن علی(1385ش) علل الشرائع: ص 593 ح 44 عن عبد اللّه بن أحمد بن عامر الطائي، عيون أخبار الرضا عليه السلام: ج 1 ص 241 ح 1 عن أحمد بن عامر الطائي وكلاهما عن الإمام الرضا عن آبائه (عليهم السلام)، بحار الأنوار: ج 10، ص 76، ح 1.

10. محمدى رى‏شهرى، محمد،(1389ش) دانش نامه امير المؤمنين «عليه السلام» بر پايه قرآن، حديث و تاريخ، 14جلد، موسسه علمى فرهنگى دار الحديث، سازمان چاپ و نشر - قم - ايران، چاپ: 3، ج‏11، ص154.

برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمائید