تفاوت اهل کتاب با مشرکین
تفاوت اهل کتاب با مشرکین چیست و فرجام اهل کتاب چه می شود؟
برای پاسخ به مساله فوق باید به نکاتی توجه داشت: 1. اهل کتاب با مشرکین متفاوت اند. از این رو ازدواج با اهل کتاب (حداقل به صورت موقت) و خوردن غذای آن ها (با شرایط خاص) و برخی احکام دیگر با اهل کتاب جایز است در حالی که با مشرکین جایز نیست. لذا در قرآن کریم درباره تفکیک بین اهل ایمان و اهل کتاب و مشرکین می خوانیم: «إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ الَّذينَ هادُوا وَ الصَّابِئينَ وَ النَّصارى وَ الْمَجُوسَ وَ الَّذينَ أَشْرَكُوا إِنَّ اللَّهَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ»؛ كسانى كه ايمان آوردند و يهود و صابئان و نصارى و مجوس و مشركان خداوند در ميان آن ها روز قيامت داورى مى كند و حقّ را از باطل جدا مى سازد.(1) 2. همه اهل کتاب یکسان نیستند. لذا نمی توان برای همه آن ها اعم از یهودی و مسیحی و سایر ادیان دیگر حکم یکسانی در نظر گرفت. قرآن کریم نیز همه آن ها را یکسان نمی داند. لذا می فرماید: "اهل كتاب همه يكسان نيستند، و در برابر افراد تبهكار، كسانى در ميان آن ها يافت مى شوند كه در اطاعت خداوند و قيام بر ايمان ثابت قدمند و پيوسته در دل شب آيات خدا را تلاوت مى كنند، و در برابر عظمت پروردگار به سجده مى افتند، بخدا و روز رستاخيز ايمان دارند، و بوظيفه امر به معروف و نهى از منكر قيام مى كنند، و در كارهاى نيك بر يكديگر سبقت مى گيرند، و بالآخره آن ها از افراد صالح و با ايمان هستند".(2) و به اين ترتيب قرآن از اين كه نژاد يهود را به كلى محكوم كند، و يا خون آن ها را كثيف بشمرد، خوددارى كرده، و تنها روى اعمال آنها انگشت مى گذارد، و با تجليل و احترام از افرادى كه به اكثريت فاسد نپيوستند و در برابر ايمان و حق تسليم شدند به نيكى ياد مى كند، و اين روش اسلام است كه در هيچ مورد مبارزه او، رنگ نژادى و قبيله اى ندارد، و تنها بر محور عقائد و اعمال و رفتار افراد دور مى زند.(3) قرآن در بحث هايى كه پيرامون مذاهب ديگر مي كند، هيچگاه همه را به يك چشم نمى نگرد و رنگ ضديت با نژاد و جمعيتى به خود نمي گيرد، بلكه داورى او بر اساس برنامه هاى آنهاست، و لذا سهم اقليت هاى با ايمان و درستكارى را كه در ميان يك اكثريت گمراه هستند فراموش نميكند.(4) 3. اهل کتابِ قبل از نزول اسلام و قرآن، اگر به وظیفه ای که در کتب شان معین شده عمل کرده باشند اهل نجات اند. این مطلب در آیات 62 سوره بقره؛ 69 مائده و برخی آیات دیگر آمده است. لذا ذیل آیات مذکور در برخی از تفاسیر دو تفسیر مناسب تر دانسته شده است: الف) اگر يهود و نصارى و مانند آن ها به محتواى كتب خود عمل كنند مسلما به پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) ايمان مى آورند چرا كه بشارت ظهور او با ذكر صفات و علائم مختلف در اين كتب آسمانى آمده است. مثلا قرآن در آيه 68 سوره مائده مى گويد: «قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ لَسْتُمْ عَلى شَيْءٍ حَتَّى تُقِيمُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِيلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ:»؛ اى اهل كتاب شما ارزشى نخواهيد داشت مگر آن زمانى كه تورات و انجيل و آنچه را از سوى پروردگارتان بر شما نازل شده بر پا داريد (و از جمله به پيامبر اسلام (ص) كه بشارت ظهورش در كتب شما آمده است ايمان بياوريد). ب) آيه (62 سوره بقره) ناظر به سؤالى است كه براى بسيارى از مسلمانان در آغاز اسلام مطرح بوده، آن ها در فكر بودند كه اگر راه حق و نجات تنها اسلام است، پس تكليف نياكان و پدران ما چه مى شود؟، آيا آنها به خاطر عدم درك زمان پيامبر اسلام و ايمان نياوردن به او مجازات خواهند شد؟ در اين جا آيه فوق نازل گرديد و اعلام داشت هر كسى كه در عصر خود به پيامبر بر حق و كتاب آسمانى زمان خويش ايمان آورده و عمل صالح كرده است اهل نجات است، و جاى هيچگونه نگرانى نيست. بنابراين يهوديان مؤمن و صالح العمل قبل از ظهور مسيح، اهل نجاتند، همانگونه مسيحيان مؤمن قبل از ظهور پيامبر اسلام.(5) 4. قرآن کریم بین یهودی ها و مشرکین با مسیحی ها تفاوت قائل است. لذا می فرماید: مسلّما يهوديان و كسانى را كه شرك ورزيده اند دشمنترين مردم نسبت به مؤمنان خواهى يافت و قطعا كسانى را كه گفتند: «ما نصرانى هستيم» نزديكترين مردم در دوستى با مؤمنان خواهى يافت، زيرا برخى از آنان دانشمندان و رهبانانى اند كه تكبر نمى ورزند. و چون آنچه را به سوى اين پيامبر نازل شده، بشنوند، مىبينى بر اثر آن حقيقتى كه شناخته اند، اشك از چشم هايشان سرازير مى شود، مىگويند: «پروردگارا ما ايمان آورديم؛ پس ما را در زمره گواهان بنويس.»(6) 5. نکته دیگر اینکه کافر با مشرک فرق می کند. معنای شرک معنای عامی است که گستره آن زیاد است لذا بسیاری از مؤمنان را قرآن کریم مشرک می داند و می فرماید «وَ ما يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلاَّ وَ هُمْ مُشْرِكُونَ»(7) لذا ضمن اینکه کافر با مشرک در بسیاری از موارد در قرآن کریم یکسان قلمداد شده اند و حکم واحدی برای آن ها بیان شده است اما در مواردی نیز حکم کافر از مشرک جدا شده است مانند آیه فوق. لذا امکان جمع توحید و شرک در یک انسان وجود دارد، مانند آنچه درباره مسیحیان مطرح است یا درباره مسلمانان که در کنار خدا گاهی عوامل دیگری را بدون این که مجوزی از ناحیه خدا داشته باشند شریک خدا قرار می دهند. لذا شرک درجاتی دارد، از شرک حداقلی تا شرک حداکثری. شرک حداقلی با توحید قابل جمع است، اما شرک حداکثری همسان با کفر است. حاصل اینکه: تناقضی بین آیات مربوط به مشرکین و آیات مربوط به اهل کتاب وجود ندارد و هریک از آن ها احکام خاص خود را دارند.
________
(1) حج/ 22.
(2) آل عمران/ 113 و 114.
(3) ناصر، مکارم شیرازی و همکاران (1371ش) تفسیر نمونه، ج 3، ص 56. ناشر: دارالکتب الاسلامیه، 28 جلد.
(4) همان، 231 .
(5) همان، ج 1، ص 284.
(6) مائده/ 82 و 83.
(7) یوسف/ 106.
برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمائید