دعا و توجه
از کجا بفهمم خدا صدای مرا می شنود؟ همیشه شاکر خداوند بوده ام، اما چرا جوابی نمی گیرم؟ اینکه گفته می شود وقتی در مجلس عزاداری امام حسین هستی، به این معناست که اول او به تو توجه کرده، یا ارتباطی با یکی از ائمه برقرار می کنیم، اول او توجه کرده، آیا آیه یا روایتی در این مورد هست؟
مطمئن باشید که خداوند همواره صدای شما را می شنود. حتی پیش از آنکه به زبان بیاورید. «وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ»؛ و ما انسان را آفريده ايم و مى دانيم كه نفس او چه وسوسه اى به او مى كند و ما از شاهرگ [او] به او نزديكتريم.(1) همین که در شادی ها و خوشی ها شاکر بوده اید، این یعنی لطف و عنایت خداوند. یعنی رب العالمین به شما نظر دارد و رحمتی که بر شما گسترانده، اینچنین شما را شاکر و ذاکر او قرار داده. خود دعا کردن و توجه کردن به پروردگار، نوعی اجابت است. اول باید خداوند به شما نظر کند، تا شما بتوانید به سمت او رفته و او را بخوانید. پس همین که موفق به دعا و ذکر هستید، یعنی توجه خداوند به شما و شنیدن صدایتان توسط او. اما عدم استجابت دعا (به همان شکلی که ما درخواست می کنیم)، دلائل زیادی می تواند داشته باشد. یکی از اولین و ساده ترین دلائل اینست که این خواسته به صلاح ما نیست. به رب العالمین اعتماد کنید. ما در دنیای مادی هستیم و همه چیز را با دید کوتاه و ناچیز خود می بینیم. اما پروردگار حکیم و مهربان، ناظر کل شی است و قطعا بهتر از ما به مصلحتمان توجه دارد. شما که احتمالا نمی خواهید به چیزی برسید که به صلاحتان نیست؟! شاید برای خیلی ها پیش آمده که برای خواسته ای دعا می کنند و گاهی نعوذبالله از خداوند گله مند شده که چرا اینهمه دعا مورد اجابت واقع نشد؛ اما بعد از مدتی متوجه می شوند که اگر این دعا در آن زمان اجابت می شد، چه مصیبتی بود!! بنابراین اگر ما به خداوند به عنوان "اقدر القادرین" و "ارحم الراحمین" و "احکم الحاکمین" معتقدیم، بهتر است که به او اعتماد و توکل داشته باشیم. همانطور که دستور فرموده، به وظایف خودمان عمل کنیم و مابقی را به او سپرده و راضی به رضایتش باشیم. قطعا این برای بنده بهتر است. و اما اثرات مجلس امام حسین (علیه السلام): روایات و آیات در این مورد فراوان است. اصولا طبق صریح قرآن، هرچه خیر و نیکی است از جانب خدای متعال به انسان می رسد. «مَا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَمَا أَصَابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ...»؛ هر چه از خوبيها به تو مى رسد از جانب خداست و آنچه از بدى به تو مى رسد از خود توست...(2) هر عمل صالحی که از انسان صادر شود، او را در مسیر سعادت و کمال هدایت کرده و سیرش به سمت قرب الی الله را سرعت می بخشد. اعمال صالح اعم از دعا، توبه، ذکر، شرکت در مجالس سوگواری یا شادی اهل بیت و امثال اینها، تماما در همین راستا بوده و برای انسان خیر و نیکی ست. طبق صریح این آیه، تمام خیرها هم از جانب خداوند است. امیرالمومنین علی (علیه السلام) میفرمایند: «اذا احب الله عبداً الهمه حسن العبادۀ»؛ وقتی خدا بندهای را دوست دارد به او خوب عبادت کردن را میآموزد.(3) برخی مفسران واژه «یُسْر» را که در سوره لیل آمده، به زمینه های توفیق و آسان شدن راه اطاعت خدا؛ و «عُسْر» را سلب توفیق و پیچیدگى راه طاعت، تفسیر کرده اند.(4) «فَاَمَّا مَنْ اَعْطى وَ اتَّقى * وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنى * فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرى * وَ اَمَّا مَنْ بَخِلَ وَ اسْتَغْنى * وَ کَذَّبَ بِالْحُسْنى * فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْعُسْرى»؛ امّا آن کس که [در راه خدا] انفاق کند و پرهیزگارى پیش گیرد، و جزاى نیک [الهى] را تصدیق کند، ما او را در مسیر آسانى قرار مى دهیم، امّا کسى که بخل ورزد و [از این راه] بى نیازى طلبد، و پاداش نیک [الهى] را انکار کند، بزودى او را در مسیر دشوارى قرار مى دهیم.(5) در فرازهای زیادی از ادعیه ماثوره، اهل بیت (علیهم السلام) توفیق عبادت و بندگی را از خداوند سبحان درخواست نموده اند. در قرآن نیز از زبان حضرت شعیب (علیه السلام) آمده است: «وَ مَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ»؛ توفیق من تنها از جانب خداوند است.(6) علامه طباطبائی (رحمه الله علیه) در تفسیر المیزان، توبه و بازگشت بندگان به سوی خداوند را از این حیث بررسی کرده و فرموده: «خداى تعالى چون بر اين علم داشت، و مى دانست كه نزديك شدنِ بشر به منزلگاه كرامت، و استقرارش در مستقرِ سعادت، موقوف بر اين است كه از آنچه او را به خطرهاى نامبرده مى افكند منصرف شود، و اگر هم مبتلا بدان شده، از آن دل بر كند، و بسوى پروردگارش رجوع كند، به همين جهت باب توبه را فتح نمود؛ توبه از كفر و شرك و توبه از فروعات آن، كه همان گناهان باشد. پس توبه به معناى رجوع به خداى سبحان، و دلزده شدن از لوث گناه و تاريكى و دورى از خدا و شقاوت، مشروط بر اين است كه قبلا انسان به وسيله ايمان آوردن به خدا و روز جزا خود را در مستقر دار كرامت و در مسير تنعم به اقسام نعمت اطاعتها و قربتها قرار داده باشد؛ و به عبارتى ديگر موقوف بر اين است كه قبلا از شرك و از هر گناهى توبه كرده باشد، هم چنان كه فرمود: «وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعاً أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»؛ هان! اى مؤمنين، همگى به سوى خدا توبه بريد، تا شايد رستگار گرديد.(7) پس رجوع به خداى تعالى احتياج به عبوديت و مسكنت به درگاه خدا دارد، كه اين محقق نمى شود مگر به توفيق و اعانت او، كه همين توفيق توبه او و برگشتش به سوى بنده گنهكارش است كه قبل از توبه عبد، شامل حال عبد مى شود، و سپس توبه عبد محقق مى گردد؛ هم چنان كه در قرآن كريمش فرمود: «ثُمَّ تابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا»؛ سپس به سوى آنان برگشت تا ايشان نيز به سويش برگردند.(8) و همچنين برگشتن بنده به سوى خدا وقتى سودمند است كه خداى تعالى اين توبه و برگشت را قبول كند كه اين خود توبه دوم خداى تعالى است، كه بعد از توبه عبد صورت مى گيرد هم چنان كه فرمود: «فَأُولئِكَ يَتُوبُ اللَّهُ عَلَيْهِمْ ...»؛ اينانند كه خداى تعالى به سويشان بر مى گردد...(9).(10)
_________
(1) ق/ 16.
(2) نساء/ 79.
(3) غررالحکم؛ ماده عبد به نقل از سایت حوزه.
(4) مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن، ج 2، ص 380.
(5) لیل/ 5_10.
(6) هود/ 88.
(7) نور/ 31.
(8) توبه/ 118.
(9) نساء/ 17.
(10) ترجمه تفسیر المیزان، ج 4، ص 386.
برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمائید