اخلاق و وجدان گرایان

image: 
دیدگاه های وجدان گرایان پیرامون اخلاق چیست و اخلاق را چگونه توصیف می کنند؟

دیدگاه های وجدان گرایان پیرامون اخلاق چیست و اخلاق را چگونه توصیف می کنند؟ وجدان اخلاقی چیست؟ چطوری بوجود می آید؟ آیا وجدان اخلاقی اکتسابی است یا این که انسان با وجدان به دنیا می آید و در مسیر زندگی ممکن است با توجه به انحرافات جامعه این وجدان تقویت یا نابود شود؟ مدعای کلی این مکتب این است که معیار و منشا همه ارزش های اخلاقی، مطابق یا مخالفت آن ها با «وجدان اخلاقی» انسان است. هر چیزی که مورد پذیرش وجدان اخلاقی باشد خوب، و هر چیزی که با وجدان اخلاقی انسان ها ناسازگار باشد و موجب آزردگی و رنجش وجدان آنان شود، بد است.(1) بینان گذار و طراح اصلی این دیدگاه ژان ژاک روسو (1712-1778)، فیلسوف و متفکر برجسته فرانسوی، بود. وی معتقد است که انسان طبیعتا خوب آفریده شده است. و اگر مسیر طبیعی خودش را طی کند به گونه ای که اگر عوامل اجتماعی انسان را از سیر طبیعی زندگی اش منحرف نکند، هر انسانی به صورت طبیعی انسانی اخلاقی خواهد بود. و به ارزش ها و فضائل اخلاقی عمل خواهد کرد.(2) آن چه که ذکر کردیم، توضیح مکتبی به نام وجدان گرایی بود، اما ما این مکتب را قبول نداریم و با نقد این مکتب ممکن است سوالات شما جواب داده شود و به طور کلی، نوع سوال عوض گردد. ـ اما توضیحی درباره وجدان: بر خلاف تصور عامه، آن چه را که ما به عنوان وجدان اخلاقی می نامیم و خیلی هم برای آن قداست قائلیم، یک نیروی خاصی در وجود ما نیست. حقیقت مسأله این است که اگر وجدان را تحلیل کنیم خواهیم دید که وجدان اخلاقی در جهتی که مربوط به شناخت خوب و بد است، همان عقل است. شناخت، کار عقل است. اما این که انسان را پس از انجام کار، ستایش یا سرزنش می کند این هم یک تحلیل روان شناختی دیگری دارد. حقیقت مطلب این است که انسان یک ملکاتی دارد که در اثر کمک گرفتن ازعلم و عمل برای او حاصل می شوند. ارزش هایی را که شناخته است و در عمل نیز آن ها را به کار گرفته است، آرام آرام برای او ملکه شده اند؛ بنا بر این اگر انسان کاری را برخلاف آن ها انجام دهد، انسان ناراحت می شود. یعنی ملکاتی که، بر اساس شناخت ارزش ها، برای انسان حاصل شده اند اقتضا دارند که آن چه با آن ها مخالف باشد، طرد نمایند. علت ندامت پس از انجام کار بد این است که وقتی انسان می فهمد که کمالی را از دست داده و نقصی در انسانیتش پدید آمده است، این حالت ندامت برای او حاصل می شود. همان طور که در مراحل پایین تر این حالت رخ می دهد؛ مثلاً زمانی که انسان سرمایه ای را از دست می دهد، ناراحت می شود. در مسائل اخلاقی نیز وقتی فرد متوجه می شود که سرمایه معنوی عظیمی را از دست داده است ناراحت می شود. و خود را سرزنش می کند که چرا آن سرمایه را از دست داده است و چرا خود را از کمالی که برایش فراهم بود، محروم کرده است. همه این ها در صورتی است که آن ارزش ها را پذیرفته باشد و چنان ملکه ای نیز برای او به وجود آمده باشد؛ اما اگر ارزش های دیگری را برای خود تعریف کرده باشد، یعنی بنیان معرفتی و شناختی او از ابتدا خطا باشد و در محیطی رشد کرده باشد که ارزش های انحرافی را به او تعلیم داده باشند، در آن صورت هرگز وجدانش از برخی اموری که ما آن ها را گناهان بزرگی می دانیم آزرده نخواهد شد.(3)

ــــــــــــــــــــــــ

(1) نقد و بررسی مکاتب اخلاقی، محمد تقی مصباح یزدی، ص 229.

(2) امیل یا آموزش و پرورش، ژان ژاک روسو، ترجمه غلامحسین زیرک زاده، ص 5.

(3) شریفی، احمد حسین، (1384)- نقد و بررسی مکاتب اخلاقی، قم: مؤسسه آموزشی و پرورشی امام خمینی (رحمه الله)، مرکز انتشارات، 1384.

برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمائید

 

موضوع: