قرآن مبین
منظور از مبین بودن قرآن با توجه به آیه 15مائده چیست؟ آیا مبین بودن قرآن برای همه یکسان است یا فقط برای قشر خاصی قرآن، مبین توصیف شده است؟
«قَدْ جَاءَكُم مِّنَ اللَّهِ نُورٌ وَ كِتَابٌ مُّبِينٌ»؛ از طرف خدا، نور و كتاب آشكارى به سوى شما آمد.(1) مبیّن، از نظر لغوی به معنای وضوح و آشکار و روشن است.(2) می تواند هم معنای لازم داشته باشد (آن چه خود مبيَّن و روشن و واضح است)، و هم معنای متعدی (آن چه بيانگر و روشنگر است). بنابر این؛ قرآن هم مبيّن و قابل فهم است و هم بيانگر و گوياى معانى و مقاصد خويش. مطلب دیگر این که قرآن ثبوتا (در مقام ثبوت) روشن است و همه حقایق در قرآن هست. اما اثباتا (در مقام اثبات) فقط برای معصوم است که تمام آن کاملا روشن است، و برای ما این گونه نیست و ما به قدر متیقن آن می توانیم اخذ کنیم و برای بیش تر از آن باید به معصوم مراجعه نمود. به بیان دیگر؛ قرآن هم در مقام ثبوت و هم در مقام اثبات، مبین است، منتهی احاطه کامل و تمام به آن، مربوط به معصوم است. یعنی این گونه نیست که فقط برای معصوم مبین باشد بلکه برای ما هم کتاب مبین هست، ولی به نحو کامل و تمام آن، در مورد معصوم است. پس قرآن کریم برای همه، کتاب مبین است. هر کس با مراجعه به قرآن، متناسب با فهم خود، فایده و راهنمایی می برد ولی این معنایش این هم نیست که همه با مراجعه به قرآن، همه مراد آن را می فهمند. لذا این گونه نیست که بگوییم بدون اهلبیت هیچ فهمی از قرآن نداریم، و این گونه هم نیست که بگوییم همه مراد قرآن را خودمان می فهمیم. به این روایت زیبا توجه نمایید: «أن کتاب الله علی أربعة أشیاء: علی العبارة والاشارة واللطائف والحقایق؛ فالعبارة للعوام، والاشارة للخواص، واللطائف للاولیاء، والحقایق للانبیاء»؛ به درستی که کتاب خداوند مشتمل بر چهار چیز است: عبارات و اشارات و لطائف و حقایق. عبارات آن برای عوام، اشارات آن برای خواص، لطائف آن برای اولیاء، و حقایق آن برای انبیاء است.(3) ممکن است پرسیده شود چرا قرآن از همان اول، هدف و منظورش را واضح بیان نکرده تا شبهه ایجاد نشود و دیگر نیازی به این همه تفسیر نداشته باشد؟ در جواب باید گفت از آن جا که همه حقایق در قرآن آمده است و قرآن دارای ظهر و بطن های مختلف، و نیز دارای تفسیر و تاویل است و تاویل هم نامحدود است، و از طرفی ما محدودیم و اتفاقات و نیازها نامحدود و بی نهایت، و نمی توان در موارد محدود، چیزهای نامحدود را گنجاند؛ می ماند این که متکلم (خداوند) به گونه ای تکلم کند که فقط انسان کامل، تمام آن را بفهمد و وظیفه او نیز تبیین برای دیگران باشد. بنا بر این، قرآن همه چیز را بیان فرموده و همه چیز در قرآن هست ولی این همه چیز را همه کس نمی تواند بفهمد بلکه انسان کامل (معصوم) می فهمد، و دیگران نیز به نسبت به ظرفیت وجودی خود، بهره می برند. لذا مبین بودن قرآن، برای همگان است، ولی مبین بودن به نحو تمام و کمال، مربوط به انسان کامل است. به بیان دیگر، قرآن در مقام ثبوت، هیچ ابهامی ندارد و همه چیز در آن بیان شده و شبهه ای در آن نیست، و اگر ابهامی دارد در مقام اثبات و نسبت به ما است، و الا در مقام اثبات و برای انسان کامل هم هیچ ابهامی ندارد. لازم به ذکر است اگر چه اکنون دسترسی مستقیم به معصوم، وجود ندارد ولی روایات تفسیری بسیاری از ایشان موجود است که در فهم مراد الهی، در دسترس هستند و ضرورت ها را کفایت می کنند. در بین کتب تفسیری، کتب متعددی داریم که با گرایش و رویکرد روایی و حدیثی تدوین شده اند که ناظر به روایات تفسیری وارد شده از معصومین بوده و شیعه و سنی آن ها را نقل کرده اند. لذا مراجعه به معصوم، فقط مراجعه حضوری نیست و از طریق نقل احادیث و روایات نیز می توان به بیانات تفسیری ایشان دسترسی داشت. و علم تحدیث و رجال نیز آنقدر از دقت و استحکام برخوردار است که بتواند احادیث صحیح را از غیر صحیح تشخیص دهد. لذا این گونه نیست که ما با مراجعه به قرآن، چیزی نفهمیم. هر کس با مراجعه به قرآن، متناسب با فهم خود، فایده و راهنمایی می برد ولی این معنایش این هم نیست که همه با مراجعه به قرآن، همه مراد آن را می فهمند. به بیان دیگر، این گونه نیست که بگوییم بدون اهلبیت هیچ فهمی از قرآن نداریم، و این گونه هم نیست که بگوییم همه مراد قرآن را خودمان می فهمیم. نکته: قرآن مبیّن است برای همه، ولی مراتب دارد و همه به یک اندازه نمی فهمند. فهم کامل آن را انسان کامل دارد، و انسان های عادی به آن فهم نمی رسند لذاست که باید آن مراتب دیگر کلام الهی برای آن ها توسط انسان کامل، تبیین و تفسیر شود. لذا مبیّن و آشکار بودن قرآن نیز، با توجه به مخاطبش متفاوت می شود. همه قرآن، برای انسان کامل، مبین و آشکار است، و نسبت به انسان های دیگر، با توجه به مراتب فهم آن ها، مبین و آشکار است. از اینرو مبیّن بودن قرآن، به معنای فهم همه چیز قرآن برای همه کس نیست. فراموش نشود بيان و مبيّن بودن قرآن به معناى انكار لايه هاى عميق معارف آن نيست. البته این که کلامی دارای لایه های متعدد و عمیق باشد، به معنای چند پهلو بودن (دارای ابهام و نارسا بودن) نیست. قرآن در رساندن مقصود خویش، تمام است. البته این بدین معنا نیست که پس همه باید همه قرآن و لایه های معارف آن را بفهمند. هر گروه به حسب ظرفیت وجودی خویش می تواند به سطحی از معارف قرآن دست یابد.
________
(1) مائده/ 15.
(2) قرشی، قاموس قرآن، ج 1، ص 255.
(3) عوالی اللئالی، ج 4، ص 105.
برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمائید