نکاح شخص زناکار
در سوره ی نور آمده: «الزَّانِي لَا ينْكِحُ إِلَّا زَانِيةً أَوْ مُشْرِكَةً وَالزَّانِيةُ لَا ينْكِحُهَا إِلَّا زَانٍ أَوْ مُشْرِكٌ وَ حُرِّمَ ذَلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ» (النور، 3) مرد زنا کار جز با زن زناکار نکاح ( پیمان ازدواج) نمی کند!!!! مگر مرد زناکار به پیمان ازدواج اعتقادی دارد که آیه این چنین گفته است؟ اگر اعتقاد داشت که زنا نمی کرد!!! پس چون اعتقاد ندارد لزومی هم نداشت کلمه ی نکاح بکار برده شود؟
بررسی لغوی:نكاح به معنى زن گرفتن است كه همان عقد نكاح باشد؛ به معنى مقاربت و جماع نيز می آيد. مفردات راغب: نكاح در اصل براى عقد است سپس بطور استعاره به جماع گفته شده، محال است كه اوّل به جماع وضع شده سپس در عقد به استعاره باشد زيرا نام هاى جماع همه کنایه اند [و هيچ لفظى در برابر اين عمل وضع نشده] و عرب تصريح به آن را قبيح مي داند، و اين غير ممكن است كه با لفظ قبيح از غير قبيح تعبير آورند. (يعنى لفظى كه براى جماع وضع شده در عقد خواندن به كار برند). در مجمع البیان ذيل "وَ لا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ" (1) فرموده: نكاح لفظى است كه بر عقد و جماع گفته ميشود بقولى اصل آن جماع است آنگاه در اثر كثرت استعمال به عقد نكاح گفتهاند. فيومى در مصباح گويد: ابن فارس و غيره گفتهاند: نكاح بر وطى و عقد اطلاق مي شود. در صحاح گفته: «النّكاح: الوطء و قد يكون للعقد»؛ و در قاموس گويد: «النّكاح الوطى و العقد له» به نظر نگارنده (صاحب قاموس قرآن) قول راغب اصحّ است مگر آن كه بگوئيم: نكاح در جماع و عقد هر دو مجاز است و معناى اصلى آن مخالطه و يا انضمام و نظير آن است چنان كه در مصباح المنير آمده است. ناگفته نماند: تمام موارد آن (نکاح) در قرآن مجيد به معنى تزويج و ازدواج است، مگر "الزَّانِي لا يَنْكِحُ إِلَّا زانِيَةً أَوْ مُشْرِكَةً" (2) كه شايد به معنى جماع باشد. "الزَّانِي لا يَنْكِحُ إِلَّا زانِيَةً أَوْ مُشْرِكَةً ...": مراد از نكاح در آيه جماع است يعنى: مرد زانى زنا نمي كند مگر با زن زنا كار و يا با زن مشرك كه پستتر از زن زنا كار است، و زن زنا كار زنا نمي كند مگر با مرد زانى و يا با مشرك كه بدتر از مرد زنا كار است؛ ولى مؤمن اين كار را نمي كند كه زنا حرام است و مؤمن مرتكب آن نمي شود. (3) علامه طباطبایی (ره) در این زمینه می گوید: آيه شريفه در مقام بيان حكمى تشريعى تحريمى است، هر چند كه از ظاهر صدر آن بر مىآيد كه از مسالهاى خبر مىدهد، چون مراد از اين خبر تاكيد در نهى است، چون امر و نهى وقتى به صورت خبر بيان شود، امر و نهى مؤكد مىشود. و حاصل معناى آيه با كمك روايات وارده از طرق اهل بيت (ع) اين است كه: زناكار وقتى زناى او شهرت پيدا كرد، و حد بر او جارى شد، ولى خبرى از توبه كردنش نشد، ديگر حرام است كه با زن پاك و مسلمان ازدواج كند، بايد يا با زن زناكار ازدواج كند و يا با زن مشرك، و همچنين زن زناكار اگر زنايش شهرت يافت، و حد هم بر او جارى شد ولى توبهاش آشكار نگشت، ديگر حرام مىشود بر او ازدواج با مرد مسلمان و پاك، بايد با مردى مشرك، يا زناكار ازدواج كند. پس مراد از زانى و زانيه، زانى و زانيه حد خورده است، و هم چنين اطلاق زانى و زانيه ظهور در كسانى دارد كه هنوز به اين عمل شنيع خود ادامه مىدهند. لازم به ياد آورى است كه بسيارى از احكام به صورت "جمله خبريه" بيان شده است، و لازم نيست هميشه احكام الهى به صورت جمله "امر" و "نهى" باشد. (4)
__________
(1) بقره/221.
(2) نور/3.
(3) قاموس قرآن، ج7، ص 107.
(4) ترجمه المیزان، ج 15، ص 114.
برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمائید