حجیت معرفت شناختی قرآن
یک بحث اساسی در علم معرفت شناسی وجود دارد و آن حجیت معرفت شناختی است یعنی یک منبع معرفت مثل عقل یا حس چقدر به لحاظ علمی اعتبار دارد به راستی قرآن چقدر اعتبار علمی دارد در واقع چند سوال مطرح است 1.به لحاظ تاریخی آیا این قرآن همان قرآنی است که به پیامبر نازل شده است 2. صورت تعارض قرآن با عقل قطعی چه کنیم 3.آیا برای عصمت قرآن دلیل محکم و قانع کننده ای داریم
پاسخ سؤال اول و سوم شما، با آسمانی بودن قرآن داده خواهد شد، یعنی اگر ثابت شد قرآن از طرف خدا نازل شده است چندین نکته ثابت خواهد شد، من جمله پاسخ دو سؤال شما، یعنی عدم انحراف قرآن ثابت شده (یعنی قرآن کنونی با قرآن عصر پیامبر تفاوتی ندارد) و وقتی عدم انحراف قرآن ثابت شود، عصمت آن نیز ثابت شده است، چراکه وقتی یک متن مقدسی در طول 14 قرن از گزند حوادث و دست جاعلین و غیره در امان بماند مشخص است دست قدر قدرتی پشت سر اوست، قدرتی که بیشتر از قدرت زمینیان است، قدرتی آسمانی، و وقتی قدرتی آسمانی حامی قرآن شد، آن متن نیز آسمانی است، این یعنی عصمت. برای اثبات آسمانی بودن قرآن مباحث گوناگونی مطرح است که اکثر آنها در همین سایت بحث شده است، با مراجعه به انجمن قرآن و اثبات اعجاز، مقصود حاصل خواهد شد پاسخ به سؤال دوم شما: تضاد عقل و قرآن چند نکته را مد نظر داشته باشید، بحثی اگر بود بفرمائید. 1- حجت دو نوع داریم: ظاهری و باطنی. ظاهری آن انبیاء و ائمه و وحی است باطنی عقل قطعی است(1)، دقت کنید عقل قطعی غیر عقل ظنی است، عقل قطعی مبتنی بر روش دقیق استدلال و برهان است، بسیاری از مطالبی که انسان به آن اطمینان دارد و نام آن را عقلیات میگذارد ظنی است نه قطعی است، این نکته ایست که توجه به آن لازم است. 2- قاعده معروفی در فقه و اصول مطرح است به نام ملازمه(2) که می گویند کل ما حکم به الشرع حکم به العقل و کل ما حکم به العقل حکم به الشرع، امکان ندارد این دو در تعارض باشند، اگر جائی شرع صحبتی نکرد عقل ضرورتی تشخیص داد حکم قطعی میکند مثل قوانین راهنمائی رانندگی یا لزوم ترک استعمال مواد مخدر، این دو در زمان صدور آیات و روایات موضوعی نداشت. 3- شما یک آیه در قرآن یافت نمیکنید که از مردم بخواهد اعتقادات را کورکورانه بپذیرند، بلکه تقلید آباء و اجداد را بشدت نکوهش نموده است.(3) قرآن کریم بیش از 300 بار مردم را دعوت به تفکر و به کار گیری عقل کرده است. آیا امکان دارد خداوند کریم مردم را دعوت به عقل کند آنوقت احکامی در قرآن صادر نماید که در تضاد با عقل باشد؟ قطعا خیر! 4-استدلالهای قرآنی متناسب با عقل بشر نازل شده است، لذا معیارهای کلی برای عبادات ذکر شده و در مقابل از ذکر جزئیات فلسفه عبادات پرهیز شده است زیرا عقل بشر مُدرَک کلیات است نه جزئیات، یعنی فقط کلیات مسائل را درک می کند. مثلا درباره نماز به خاصیت ضد فحشاء و منکر بودنش اشاره شده است، زیرا عقل این فلسفه را درک می کند، اما درباره اینکه چرا باید نماز صبح دو رکعت باشد، حمد و سوره داشته باشد، و... هیچ توضیحی داده نشده چراکه معیار آن برای عقل مشخص نیست، لذا تعبدا پذیرفته می شود. 5- حقیقت یکی بیش نیست امکان ندارد دو شئ متضاد حقیقت باشند، بالاخره یا قانون علت و معلول در عالم وجود دارد یا ندارد، امکان ندارد هم وجود داشته باشد هم نداشته باشد، حقائق عقلانی با حقائق وحیانی امکان تضاد ندارد، بله اگر دلیل عقلی قطعی با دلیل ظنی قرآنی در تضاد بود دلیل عقلی قطعی ترجیح دارد. موفق باشید. ـــــــــــــ (1) متن عربی روایت امام کاظم علیه السلام: إن لله على الناس حجتين : حجة ظاهرة ، وحجة باطنة ، فأما الظاهرة فالرسل والأنبياء والأئمة ( عليهم السلام ) ، وأما الباطنة فالعقول، بحار الانوار ج 1 ص 137. (2) علماء در کتب فقهی و اصولی خود به این قاعده استدلال می کنند، مثلا شهید مطهری می گوید: در فنّ «اصول فقه» قاعدهاى است كه به «قاعده ملازمه» يعنى ملازمه حكم عقل و شرع معروف است. اين قاعده با اين عبارت بيان مىشود: كلّ ما حكم به العقل حكم به الشّرع، و كلّ ما حكم به الشّرع حكم به العقل.مجموعه آثار شهید مطهری ج 1 ص 56. (3)موارد فراوان است مثلا وقتی حضرت ابراهیم دعوت به توحید می کند بت پرستان در جواب او چنین می گویند قَالُواْ وَجَدْنَا ءَابَاءَنَا لهََا عَابِدِينَ(انبیاء 53) گفتند: «ما پدران خود را ديديم كه آنها را عبادت مىكنند.» و حضرت ابراهیم در جواب فرمود:قَالَ لَقَدْ كُنتُمْ أَنتُمْ وَ ءَابَاؤُكُمْ فىِ ضَلَالٍ مُّبِينٍ(انبیاء 54)گفت: «مسلّماً هم شما و هم پدرانتان، در گمراهى آشكارى بوده ايد!»
برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمائید