کنیز در قرآن
با توجه به آیه 6 سوره مؤمنون، چگونه کنیزانی که اسیر مؤمنان می شدند حتی بدون عقد برای آن ها حلال بودند؟ به نظر من این عدالت نیست.
«إِلاَّ عَلى أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومينَ»؛ تنها آميزش جنسى با همسران و كنيزانشان دارند، كه در بهره گيرى از آنان ملامت نمى شوند.(1) در این زمینه چند مطلب عرض می شود: مطلب اول: یکی از احکام ملک یمین همین است که نیازی به خواندن صیغه ازدواج نیست و بدون آن هم رابطه بین مولا و کنیز، رابطه ای حلال است. حکم آن نیز در این آیه و آیات مشابه آن(2)، تشریع شده است. کنیز مانند سایر اموال و دارایی های صاحبش است، و مولا اختیاردار و مالک کنیز است و نیازی به قرارداد ازدواج بین آن ها نیست زیرا کنیز تا موقعی که مالکش بخواهد، در اختیار او بوده و جزو اموالش و دارایی هایش محسوب می شود. مطلب دوم: اسلام مبدع و آورنده برده داری نیست بلکه موضوع عبد و کنیز، در آن زمان کاملا عادی و متعارف بوده و نمی شده یکمرتبه آن را تعطیل نمود. اسلام با بیان احکام برده داری و توصیه های بسیار در آزادسازی آن ها ـ حتی در ادای کفارات ـ و تشریع احکامی که سرانجام به آزاد شدن برده منتهی شود، مسیر برچیدن برده داری را طی نموده است. به بیان دیگر؛ اسلام بر رسوم و آداب عرب وارد شده و خودش این رسم ها را تاسیس نکرده است. برداشتن رسوم و آداب هم به یکباره ممکن نیست و تالی فاسد دارد لذا ابتدا آنها را تعدیل و به تدریج علی القاعده کرده است. بطور کلی اسلام اکثرا شیوه اصلاحی داشته و کمتر انقلابی و ضربتی بوده است. برده داری در آن زمان، به نوعی مثل مالکیت خصوصیتی در این زمان بوده است و برای آن زمان، برده داری و داشتن کنیز و عبد، امری کاملا عادی بوده، لذا غیر انسانی و عجیب و غریب نبوده، و به همین خاطر هم برداشتن آن به یکباره، تالی فاسد داشته است. شما به تاریخ آن زمان مراجعه کنید. خرید و فروش برده و بازار برده فروشی و ...، همگی حکایت از این دارد که برده داری و درآمد از این راه، یکی از ارکان اقتصادی در جامعه آن زمان بوده است. مطلب سوم: اگر منظورتان در نوع ایجاد ملکیت است که چرا زنی که اسیر شده، به ملکیت در می آید باید گفت: 1. این موضوع ناظر به جنگ با کفار است. 2. اسیر گرفتن (کنیز) در جنگ، نیاز به اجازه معصوم دارد و بدون آن جایز و مشروع نیست. 3. با زن کافری که اسیر شده چگونه باید برخورد کرد؟ ـ يا بايد به محيط كفر بازگشت داده شود، که این بر خلاف اصول تربيتى اسلام است. ـ یا در همان محیط اسلام، آزاد باشد، که این عادلانه نبوده و لازمه اش این است که هر مجرمی اطمینان داشته باشد که مجازات نمی شود. ـ یا باید کشته شود، که این ظالمانه است. ـ يا باید اسیر بماند و برای همیشه بدون شوهر بماند، که این هم ظالمانه است. ـ و يا رابطه او با شوهر سابقش قطع شود و از نو ازدواج ديگرى نمايد. که اسلام این را مناسب تر دانسته و انتخاب کرده است. با این انتخاب، او در جایگاه کنیز، به زندگی ادامه داده و اجازه ازدواج هم دارد. افزون بر این که زندگی در کنار مسلمانان باعث آشنایی او با اسلام می شود و فرزندی هم اگر از او متولد شود مسلمان است. لذا چنین حکمی با فضای موجود آن زمان منافات نداشته، و با توجه به موارد مجازات، این حکم مناسب ترین راه برخورد با زن کافری است که در جنگ با اسارت درآمده است. مطلب چهارم: اسلام هیچ گاه اجازه نداده است كه مسلمانان با زنان شوهردار حتى از ملل و مذاهب ديگر ازدواج كنند. زن کافر، اگر اسلام بیاورد، رابطه اش با شوهر کافرش (در صورت ادامه بر کفر) قطع می گردد، و در رديف زنان بدون شوهر قرار خواهد گرفت. لذا با اسلام آوردن، خود به خود، او طلاق داده می شود و پس از گذراندن دوران عده، می تواند مجددا ازدواج کند. اسارت نیز همین حکم را دارد. زن کافری كه در جنگ به اسارت مسلمانان در مى آيد، اسلام، اسارت او را بمنزله "طلاق" از شوهر سابقش تلقى كرده، و اجازه مى دهد بعد از تمام شدن عده او، با او ازدواج شود و يا همچون يک كنيز با آنان رفتار شود.(3) لازم به ذکر است، موضوع اسیر گرفتن و کنیز، مختص به جنگ است. کافری که به جنگ با مسلمانان اقدام کرده، با کافری که چنین نکرده فرق دارند. چنین کافری باید مجازات شود لذا يا بايد او به محيط كفر بازگشت داده شود، که این بر خلاف اصول تربيتى اسلام است، و یا در همان محیط اسلام، آزاد باشد، که این عادلانه نبوده و لازمه اش این است که هر مجرمی اطمینان داشته باشد که مجازات نمی شود. نکته: در انتها به مواردی از احکام دینی در مقابله با برده داری اشاره می شود: ـ معصوم فقط حق دارد اجازه دهد که برده بگیرید. ـ برده گرفتن فقط در جنگ است، آن هم جنگ با کفار. ـ آزاد کردن برده مستحب است و در ادای کفاره مانند کفاره روزه، یکی از موارد کفاره، آزاد کردن برده است. ـ خرید و فروش برده مکروه است. ـ حتی قدم زدن در بازار برده فروشان، کراهت دارد. ـ به هر نحوی اگر قسمتی از برده، آزاد شد دیگر نمی توان تمام آن را بَرده نمود، بلکه به تدریج مابقی آن می تواند آزاد شود تا او کاملا حُرّ و آزاد شود. و ... .
_______
(1) مؤمنون/ 6؛ معارج/ 30.
(2) نساء/ 24.
(3) ر.ک: تفسير نمونه، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ج 3، ص 332.
برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمائید