پذیرش قربانی هابیل

image: 
دلیل خداوند برای پذیرش قربانی هابیل نسبت به قابیل چه بود؟

دلیل خداوند برای پذیرش قربانی هابیل نسبت به قابیل چه بود؟ در روایات آمده که دلیل اصلی قتل هابیل، نپذیرفتن قربانی قابیل بوده است.

«وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبا قُرْباناً فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِما وَ لَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ قالَ لَأَقْتُلَنَّكَ قالَ إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقين»؛ و داستان دو فرزند آدم را بحقّ بر آنها بخوان: هنگامى كه هر كدام، كارى براى تقرّب (به پروردگار) انجام دادند؛ امّا از يكى پذيرفته شد، و از ديگرى پذيرفته نشد؛ (برادرى كه عملش مردود شده بود، به برادر ديگر) گفت: «به خدا سوگند تو را خواهم كشت!» (برادر ديگر) گفت: (من چه گناهى دارم؟ زيرا) خدا، تنها از پرهيزگاران مى پذيرد.(1)

طبق صریح قرآن کریم، دلیل پذیرش قربانی هابیل، تقوا و پرهیزگاری او بوده است؛ برخلاف قابیل که علاوه بر نداشتن تقوا، تحت تاثیر صفت رذیله تکبر و حسادت قرار گرفته و از روی حسد، دست به قتل برادر می زند.

به این دو روایت توجه فرمایید:
«وَ كَانَ هَابِيلُ صَاحِبَ غَنَمٍ، وَ كَانَ قَابِيلُ صَاحِبَ زَرْعٍ، فَقَرَّبَ هَابِيلُ كَبْشاً مِنْ أَفَاضِلِ غَنَمِهِ، وَ قَرَّبَ قَابِيلُ مِنْ زَرْعِهِ مَا لَمْ يُنَقَّ، فَتُقُبِّلَ قُرْبَانُ هَابِيلَ، وَ لَمْ يُتَقَبَّلْ قُرْبَانُ قَابِيلَ، ... ثُمَّ إِنَّ إِبْلِيسَ (لَعَنَهُ اللَّهُ) أَتَاهُ وَ هُوَ يَجْرِي مِنِ ابْنِ آدَمَ مَجْرَى الدَّمِ فِي الْعُرُوقِ، فَقَالَ لَهُ: يَا قَابِيلُ، قَدْ تُقُبِّلَ قُرْبَانُ هَابِيلَ، وَ لَمْ يُتَقَبَّلْ قُرْبَانُكَ، وَ إِنَّكَ إِنْ تَرَكْتَهُ يَكُونُ لَهُ عَقِبٌ يَفْتَخِرُونَ عَلَى عَقِبِكَ، وَ يَقُولُونَ: نَحْنُ أَبْنَاءُ الَّذِي تُقُبِّلَ قُرْبَانُهُ. فَاقْتُلْهُ كَيْ لَا يَكُونَ لَهُ عَقِبٌ يَفْتَخِرُونَ عَلَى عَقِبِكَ. فَقَتَلَهُ.»
در روایت آمده که هابیل دام دار و قابیل کشاورز بود. هابیل گوسفندی برای قربانی آورد که بهتر از آن بین گوسفندانش نبود؛ قابیل بخشی از زراعتش را آورد که بدتر از آن بین زراعتش نبود.
قربانی هابیل قبول شد ولی از قابیل قبول نشد. قبول شدن قربانی، با آتشی بود که از آسمان آمد و به آن گوسفند خورد.
قابیل در نزد آن آتش رفت و گفت این آتش را می پرستم تا قربانی من قبول شود. سپس شیطان ـ که مانند خون در رگ های بنی آدم جریان دارد ـ نزد قابیل آمد و گفت اگر هابیل را رها کنی، اولاد و نسل او بر اولاد و نسل تو افتخار و بزرگی می کنند و می گویند ما فرزندان کسی هستیم که خداوند قربانی اش را قبول کرد.
پس او بکُش تا کسی نباشد که بر اولاد تو، فخر و بزرگی کند. پس قابیل هابیل را کشت.(2)

روایت دوم؛
«إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَوْحَى إِلَى آدَمَ أَنْ يَدْفَعَ الْوَصِيَّةَ وَ اسْمَ اللَّهِ الْأَعْظَمَ إِلَى هَابِيلَ، وَ كَانَ قَابِيلُ أَكْبَرَ مِنْهُ، فَبَلَغَ ذَلِكَ قَابِيلَ. فَغَضِبَ فَقَالَ: أَنَا أَوْلَى بِالْكَرَامَةِ وَ الْوَصِيَّةِ. فَأَمَرَهُمَا أَنْ يُقَرِّبَا قُرْبَاناً يُوحَى مِنَ اللَّهِ إِلَيْهِ، فَفَعَلَا فَقَبِلَ اللَّهُ قُرْبَانَ هَابِيلَ فَحَسَدَهُ قَابِيلُ فَقَتَلَهُ.»
خداوند تبارک و تعالی، وحی فرمود به آدم که وصیت(جانشینی) و اسم اعظم الهی را به هابیل بدهد، در حالی که قابیل بزرگتر از هابیل (فرزند ارشد) بود؛ پس قابیل غضبناک شد و گفت من به وصیت (جانشینی) و بزرگی، سزاوارترم.
پس آدم(علیه السلام)، دستور داد به آن دو تا هر کدام قربانی بیاورند و از طریق وحی الهی به او خبر داده می شود؛ پس آن دو انجام دادند و خداوند قربانی هابیل را قبول کرد، پس قابیل حسادت ورزید و هابیل را به قتل رساند.(3)

نتیجه:
دلیل قبولی قربانی هابیل، تقوای او بوده؛ دلیل اقدام به قتل توسط قابیل، حسادت و تکبر او بوده است.

پی نوشت ها:
1. مائده: 5/ 27.
2. بحرانی، تفسیر البرهان فی تفسیر القرآن، موسسة البعثة، قسم الدراسات الاسلامیه ـ قم، ج 2، ص 272.
3. حویزی، تفسير نور الثقلين، مصحح: رسولی، ناشر: اسماعیلیان ـ قم، ج 1، ص 610.

برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمائید