ویژگی فاسقان
قرآن و سنت، در باره فاسقان چه می فرمایند؟
«فِسق» در لغت به معنای خروج از حق است. قرآن کریم در باره ابلیس، می فرماید: «كانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّه»(1) يعنى او از جن بود و از دستور خدايش خارج شد و اطاعت نكرد. كافر، فاسق است زیرا بطور تمام و کمال از شرع خارج شده است؛ گناه كار، فاسق است، زیرا به نسبت گناه از شرع و حق، كنار رفته است.(2)
دیدگاه قرآن
ـ معرفی فاسقان
«الَّذينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ ميثاقِهِ وَ يَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُون»؛ فاسقان كسانى هستند كه پيمان خدا را، پس از محكم ساختن آن، می شكنند؛ و پيوندهايى را كه خدا دستور داده برقرار سازند، قطع نموده، و در روى زمين فساد می كنند؛ اينها زيانكارانند.(3)
ـ خبر فاسق معتبر نیست
«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصيبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلى ما فَعَلْتُمْ نادِمينَ»؛ اى كسانى كه ايمان آورده ايد! اگر شخص فاسقى خبرى براى شما بياورد، در باره آن تحقيق كنيد، مبادا به گروهى از روى نادانى آسيب برسانيد و از كرده خود پشيمان شويد.(4)
ـ برخی از مصادیق فسق
«حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزيرِ وَ ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ وَ الْمُنْخَنِقَةُ وَ الْمَوْقُوذَةُ وَ الْمُتَرَدِّيَةُ وَ النَّطيحَةُ وَ ما أَكَلَ السَّبُعُ إِلاَّ ما ذَكَّيْتُمْ وَ ما ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَ أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلامِ ذلِكُمْ فِسْقٌ»؛ گوشت مردار، و خون، و گوشت خوک، و حيواناتى كه به غير نام خدا ذبح شوند، و حيوانات خفه شده، و به زجر كشته شده، و آن ها كه بر اثر پرت شدن از بلندى بميرند، و آن ها كه به ضرب شاخ حيوان ديگرى مرده باشند، و باقيمانده صيد حيوان درنده- مگر آنكه (بموقع به آن حيوان برسيد، و) آن را سر ببريد- و حيواناتى كه روى بتها (يا در برابر آن ها) ذبح مى شوند، (همه) بر شما حرام شده است؛ و (همچنين) قسمت كردن گوشت حيوان به وسيله چوبه هاى تير مخصوص بخت آزمايى؛ تمام اين اعمال، فسق و گناه است.(5)
ـ فسق، منفور است
«وَ لكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإيمانَ وَ زَيَّنَهُ في قُلُوبِكُمْ وَ كَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْيان»؛ ولى خداوند ايمان را محبوب شما قرار داده و آن را در دلهايتان زينت بخشيده، و (به عكس) كفر و فسق و گناه را منفورتان قرار داده است.(6)
ـ فاسقان هدایت نمی شوند
«وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقينَ»؛ و خداوند، جمعيّت فاسقان را هدايت نمىكند.(7)
ـ اکثر اهل کتاب فاسقند
«وَ لَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتابِ لَكانَ خَيْراً لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَ أَكْثَرُهُمُ الْفاسِقُونَ»؛ و اگر اهل كتاب، ايمان آورند، براى آن ها بهتر است! (ولى تنها) عده كمى از آن ها با ايمانند، و بيشتر آن ها فاسقند، (و خارج از اطاعت پروردگار).(8)
ـ بنی اسرائیل
«قالَ رَبِّ إِنِّي لا أَمْلِكُ إِلاَّ نَفْسي وَ أَخي فَافْرُقْ بَيْنَنا وَ بَيْنَ الْقَوْمِ الْفاسِقينَ»؛ (موسى) گفت: «پروردگارا! من تنها اختيار خودم و برادرم را دارم، ميان ما و اين جمعيّت گنهكار، جدايى بيفكن!»(9)
ـ منافقان
«الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمُنْكَرِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَ يَقْبِضُونَ أَيْدِيَهُمْ نَسُوا اللَّهَ فَنَسِيَهُمْ إِنَّ الْمُنافِقينَ هُمُ الْفاسِقُون»؛ مردان منافق و زنان منافق، همه از يك گروهند! آن ها امر به منكر، و نهى از معروف مى كنند؛ و دستهايشان را (از انفاق و بخشش) مى بندند؛ خدا را فراموش كردند، و خدا (نيز) آن ها را فراموش كرد (، و رحمتش را از آن ها قطع نمود)؛ به يقين، منافقان همان فاسقانند.(10)
ـ تهمت زنندگان به پاکان
«وَ الَّذينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَداءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمانينَ جَلْدَةً وَ لا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهادَةً أَبَداً وَ أُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُون»؛ و كسانى كه آنان پاكدامن را متّهم مى كنند، سپس چهار شاهد (بر مدّعاى خود) نمى آورند، آن ها را هشتاد تازيانه بزنيد و شهادتشان را هرگز نپذيريد؛ و آن ها همان فاسقانند.(11)
ـ قوم فرعون
«فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطاعُوهُ إِنَّهُمْ كانُوا قَوْماً فاسِقين»؛ (فرعون) قوم خود را سبك شمرد، در نتيجه از او اطاعت كردند؛ آنان قومى فاسق بودند!(12)
ـ تکذیب کننده آیات
«وَ الَّذينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا يَمَسُّهُمُ الْعَذابُ بِما كانُوا يَفْسُقُون»؛ و آن ها كه آيات ما را تكذيب كردند، عذاب (پروردگار) به خاطر نافرمانی ها به آنان مى رسد.(13)
ـ قوم نوح
«وَ قَوْمَ نُوحٍ مِنْ قَبْلُ إِنَّهُمْ كانُوا قَوْماً فاسِقين»؛ همچنين قوم نوح را پيش از آن ها هلاك كرديم، چرا كه قوم فاسقى بودند.(14)
ـ بسیاری از ذریه نوح و ابراهیم
«وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً وَ إِبْراهيمَ وَ جَعَلْنا في ذُرِّيَّتِهِمَا النُّبُوَّةَ وَ الْكِتابَ فَمِنْهُمْ مُهْتَدٍ وَ كَثيرٌ مِنْهُمْ فاسِقُونَ»؛ ما نوح و ابراهيم را فرستاديم، و در دودمان آن دو نبوّت و كتاب قرار داديم؛ بعضى از آنها هدايت يافته اند و بسيارى از آنها گنهكارند.(15)
ـ فراموش کنندگان خدا
«وَ لا تَكُونُوا كَالَّذينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ»؛ و همچون كسانى نباشيد كه خدا را فراموش كردند و خدا نيز آنها را به «خود فراموشى» گرفتار كرد، آن ها فاسقانند.(16)
ـ قوم لوط
«وَ لُوطاً آتَيْناهُ حُكْماً وَ عِلْماً وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْقَرْيَةِ الَّتي كانَتْ تَعْمَلُ الْخَبائِثَ إِنَّهُمْ كانُوا قَوْمَ سَوْءٍ فاسِقين»؛ و لوط را (به ياد آور) كه به او حكومت و علم داديم؛ و از شهرى كه اعمال زشت و كثيف انجام مى دادند، رهايى بخشيديم؛ چرا كه آن ها مردم بد و فاسقى بودند.(17)
ـ اشراف فاسق
«وَ إِذا أَرَدْنا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنا مُتْرَفيها فَفَسَقُوا فيها فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْناها تَدْميراً»؛ و هنگامى كه بخواهيم شهر و ديارى را هلاك كنيم، نخست اوامر خود را براى «مترفين» (و ثروتمندان مست شهوت) آن جا، بيان مى داريم، سپس هنگامى كه به مخالفت برخاستند و استحقاق مجازات يافتند، آن ها را به شدّت درهم مى كوبيم.(18)
کافران
«وَ لَقَدْ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ آياتٍ بَيِّناتٍ وَ ما يَكْفُرُ بِها إِلاَّ الْفاسِقُون»؛ ما نشانه هاى روشنى براى تو فرستاديم؛ و جز فاسقان كسى به آن ها كفر نمى ورزد.(19)
فسق از منظر روایات
ـ معنای فسق
«... وَ مَعْنَى الْفِسْقِ فَكُلُ مَعْصِيَةٍ مِنَ الْمَعَاصِي الْكِبَارِ فَعَلَهَا فَاعِلٌ أَوْ دَخَلَ فِيهَا دَاخِلٌ بِجِهَةِ اللَّذَّةِ وَ الشَّهْوَةِ وَ الشَّوْقِ الْغَالِبِ فَهُوَ فِسْقٌ وَ فَاعِلُهُ فَاسِقٌ خَارِجٌ مِنَ الْإِيمَانِ بِجِهَةِ الْفِسْقِ فَإِنْ دَامَ فِي ذَلِكَ حَتَّى يَدْخُلَ فِي حَدِّ التَّهَاوُنِ وَ الِاسْتِخْفَافِ فَقَدْ وَجَبَ أَنْ يَكُونَ بِتَهَاوُنِهِ وَ اسْتِخْفَافِهِ كَافِراً ...»
امام صادق (علیه السلام) در باره معنای فسق، می فرمایند: هر معصیتی از معاصی بزرگ خدا که کسی آن را انجام دهد، یا شخصی از روی لذتجویی و شهوت و شوق غالب به آن درآید، این فسق است و مرتکب آن فاسق و به لحاظ فسق، از حیطه ایمان خارج است. اگر به این عمل ادامه دهد تا جایی که به حد اهمیت ندادن و خفیف شمردن برسد، به سبب این بی اعتنایی و خفیف شماری، کفر بر او لازم آید.(20)
ـ نشانه های فاسق
«... وَ أَمَّا عَلَامَةُ الْفَاسِقِ فَأَرْبَعَةٌ اللَّهْوُ وَ اللَّغْوُ وَ الْعُدْوَانُ وَ الْبُهْتَانُ»؛ رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرمایند: نشانه فاسق چهار چیز است: لهو، لغو، عدوان و بهتان.(21)
لهو؛ سرگرمی و کارهای غفلت آوری است که خدا را از یاد می برد و انسان را به کارهای بی هدف و بیهوده مشغول می دارد.
لغو؛ هر سخنی که در آن یاد خدا نباشد؛ هر سخن و کار بیهوده و بی فایده.
عُدوان؛ تجاوز به حقوق دیگران.
بُهتان؛ تهمت و دادن نسبت های ناروا و دروغ به دیگران.
ـ هر گناهی
« كُلُّ إِثْمٍ دَخَلَ صَاحِبُهُ بِلُزُومِهِ النَّارَ فَهُوَ فَاسِقٌ [فِسقٌ]»؛ حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند هر گناهی که صاحبش به خاطر آن به آتش داخل شود، آن فسق است.(22)
ـ دوری از دوست فاسق
«وَ إِيَّاكَ وَ مُصَاحَبَةَ الْفَاسِقِ فَإِنَّهُ بَائِعُكَ بِأُكْلَةٍ أَوْ أَقَلَّ مِنْ ذَلِكَ وَ إِيَّاك»؛ امام سجاد (علیه السلام) می فرمایند: از رفاقت با فاسق بپرهیز که او تو را به لقمه اى و بلکه کمتر از لقمه اى می فروشد.(23)
ـ دوری از فاسقان
«إِيَّاكَ وَ مُصَاحَبَةَ الْفُسَّاقِ فَإِنَّ الشَّرَّ بِالشَّرِّ مُلْحَقٌ»؛ امام علی (علیه السلام) می فرمایند: از رفاقت و همراهی با فاسقان و بدکاران بپرهیز، زیرا بدی به بدی می پیوندد.(24)
ـ توصیه لقمان به فرزندش
«يَا بُنَيَّ إِيَّاكَ وَ مُصَاحَبَةَ الْفُسَّاقِ هُمْ كَالْكِلَابِ إِنْ وَجَدُوا عِنْدَكَ شَيْئاً أَكَلُوهُ وَ إِلَّا ذَمُّوكَ وَ فَضَحُوكَ وَ إِنَّمَا حُبُّهُمْ بَيْنَهُمْ ْ سَاعَة»؛ ای فرزندم! از همنشینی و مصاحبت با فاسقان، پرهیز کن؛ آن ها مانند کلاغ هستند، اگر چیزی نزد تو بیابند، می خورند و اگر چیزی نیابند، تورا مذمت و بدگویی کرده و رسوایت می کنند. دوستی آن ها بین خودشان، ساعتی (لحظه ای و کوتاه) است.(25)
ـ دشنام دادن
«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) سِبَابُ الْمُؤْمِنِ فُسُوقٌ»؛ رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرمایند: دشنام دادن مؤمن، فسق است.(26)
ـ دعا برای دوری از فسق
«اللَّهُمَّ حَبِّبْ إِلَيَّ فِيهِ الْإِحْسَانَ وَ كَرِّهْ إِلَيَّ فِيهِ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْيَان»؛ [در دعای روز یازدهم ماه مبارک رمضان می خوانیم:] خدايا! در اين روز احسان و نيكى را در نظرم محبوب گردان، و فسق و معصيت را در نظرم ناپسند قرار بده.(27)
ـ فاسق متجاهر، غیبت ندارد
«عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ (علیه السلام) قَال إِذَا جَاهَرَ الْفَاسِقُ بِفِسْقِهِ فَلَا حُرْمَةَ لَهُ وَ لَا غِيبَة»؛ امام صادق (عليه السلام) فرمودند: هرگاه شخص فاسق، آشكارا گناه كند، نه حرمتى دارد و نه غيبتى.(28)
ـ بد راه و رسمی
«وَ قَالَ (علیه السلام) لَا يَجْمَعُ اللَّهُ لِمُنَافِقٍ وَ لَا فَاسِقٍ حُسْنَ السَّمْتِ وَ الْفِقْهَ وَ حُسْنَ الْخُلُقِ أَبَدا»؛ امام صادق (عليه السلام) فرمودند: خداوند هرگز خوش راه و رسمى و دين فهمى و خوش خويى را در وجود منافق و فاسق جمع نمى كند.(29)
پی نوشت ها:
1. كهف: 18/ 50.
2. قرشی، قاموس قرآن، انتشارات: دار الکتب الاسلامیه ـ تهران، ج 5، ص 176.
3. بقره: 2/ 27.
4. حجرات: 49/ 6.
5. مائده: 5/ 3.
6. حجرات: 49/ 7.
7. مائده: 5/ 108.
8. آل عمران: 3/ 110.
9. مائده: 5/ 25.
10. توبه: 9/ 67.
11. نور: 24/ 4.
12. زخرف: 43/ 54.
13. انعام: 6/ 49.
14. ذاریات: 51/ 46.
15. حدید: 57/ 26.
16. حشر: 59/ 19.
17. انبیاء: 21/ 74.
18. اسراء: 17/ 16.
19. بقره: 2/ 99.
20. ابن شعبه حرانى، تحف العقول، محقق/مصحح: غفارى، ناشر: جامعه مدرسين ـ قم، 1404ق، چاپ دوم، ص 331.
21. همان، ص 22.
22. همان، ص 421.
23. کلینی، الكافي، محقق/مصحح: غفاری و آخوندی، انتشارات دارالکتب اسلامیه ـ تهران، 1407ق، چاپ چهارم، ج 2، ص 376، ح 7.
24. شریف الرضی، نهج البلاغه، محقق: صبحی صالح، انتشارت: هجرت ـ قم، ص 460، نامه 69.
25. مفيد، الإختصاص، محقق/مصحح: غفارى، و محرمى زرندى، ناشر: الموتمر العالمى لالفية الشيخ المفيد ـ قم، 1413ق، چاپ اول، ص 338.
26. الكافي، پیشین، ج 2، ص 360.
27. ابن طاووس، إقبال الأعمال(ط- القديمة)، ناشر: دار الكتب الإسلاميه ـ تهران، 1409ق، چاپ دوم، ج 1، ص 140.
28. ابن بابويه (صدوق)، الأمالي، ناشر: كتابچى ـ تهران، 1376 ش، چاپ ششم، ص 39، ح 7.
29. تحف العقول، پیشین، ص 370.
برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمایید