وصیت حضرت زهرا (سلام الله علیها)

image: 
آیا صحیح است که حضرت زهرا (سلام الله علیها) وصیت کردند که ابابکر در تشییع جنازه شان حاضر نشود؟

آیا صحیح است که حضرت زهرا (سلام الله علیها) وصیت کردند که ابابکر در تشییع جنازه شان حاضر نشود؟

وصیت به دفن شبانه که خود بزرگترین اعلان نارضایتی حضرت زهرا (سلام الله علیها)، علیه دستگاه خلافت بوده امری آشکار در تاریخ و متون روایی و تاریخی است.اما این که چرا فاطمه (علیها السلام) که محبوبه رسول مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) و برترین بانوی عالم هستی بود وصیت نمود که شبانه دفن شود؟ دفن شبانه از چه ویژگی ای برخوردار بوده که دفن در روز از آن بی بهره است؟!. آیا از نظر فقهی دفن در شب بهتر از دفن در روز است که حضرت چنین وصیتی را نمودند؟! قطعا چنین نیست. از نظر فقهی در جواز و عدم جواز و کراهت میان علمای اهل سنت اختلاف نظر وجود دارد.(1) مشهور قائل به جواز دفن در شب می باشند، و عده ای قائل به حرمت شده اند؛ ولی کسی در این شکی ندارد که دفن در روز بهتر و اولی از دفن در شب است، و دفن شبانه در صورتی که علت خاصی نداشته باشد مکروه است. ابن قیم جوزیه در این رابطه می گوید: «والذي ينبغي أن يقال في ذلك والله أعلم أنه متى كان الدفن ليلا لا يفوت به شيء من حقوق الميت و الصلاة عليه فلا بأس به و عليه تدل أحاديث الجواز و إن كان يفوت بذلك حقوقه و الصلاة عليه و تمام القيام عليه نهى عن ذلك و عليه يدل الزجر و بالله التوفيق»؛ آن چه در این مورد شایسته است که گفته شود این است که: زمانی که دفن شبانه موجب تفویت حقی از حقوقات میت نگردد، و هم چنین موجب فوت و عدم نماز بر میت نگردد، اشکالی بر آن مترتب نیست؛ هم چنان که احادیث جواز بر آن دلالت دارند. اما اگر دفن در شب موجب از بین رفتن حقوق میت و نماز بر او و اهتمام امر بر او گردد، از این امر نهی شده است؛ هم چنان که احادیث مانعه بر این امر دلالت دارند.(2) مطلب دیگر؛ آیا در دفن شبانه تکریم و احترام به پاره تن رسول خدا (صلی الله علیه و آله) محقق می گردد یا در دفن شبانه، که امت محروم از شرکت در تشییع جنازه می گردند؟ آیا اقل اجر و مزد پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) که فرمودند: «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً الَّا الْمَودَّةَ فِى الْقُرْبى‏»؛ بگو من بر رسالت مزد و اجرى جز ابراز علاقه و دوستى به خويشاوندانم نمى‏ خواهم(3)، این نبود که مردم لااقل نسبت به شرکت در دفن آن حضرت اهتمام داشته باشند؟! پس علت دفن شبانه چه امری می باشد؟!. امام علی (علیه السلام) به هنگام دفن حضرت زهرا (سلام الله علیها) از این حقیقت پرده بر می دارند آن جا که می فرمایند: «و ستنبئک ابنتک بتظافر امتک علی هضمها، فاحفها السوال، و استخبرها الحال. فکم من غليل معتلج بصدرها لم تجد الي بثه سبيلا، و ستقول، و يحکم الله، و هو خير الحاکمين»؛ ای رسول خدا، به زودی دخترت به تو خبر خواهد داد که امتت چگونه دست ياری به يکديگر دادند بر شکستن و ظلم و ستم بر وی. از او بپرس و با پافشاری سوال نما تا درد خود را به تو بگويد (به من که حاضر نشد مصائب خود را بگويد). چه دردها و ناراحتی ها که در سينه داشت و راه برای باز کردن و گفتن آن ها نمی‏ يافت! زود است که بگويد، و خداوند حکم خواهد کرد و او بهترين حکم کنندگان است.(4) بنابر این وصیت حضرت زهرا (سلام الله علیها) امری سیاسی بوده و حضرت با این امر اعلان نمودند که با دستگاه خلافت مخالفند، و وصیت دفن شبانه به خاطر جلوگیری از شرکت آنان در تشییع جنازه آن حضرت بوده است، تا نکند که این مظلومیت در لابلای تاریخ رو به فراموشی گذارد. ـ گوشه ای از متون روایی و تاریخی بخاری و مسلم در صحیح خود آورده اند که: «وَ عَاشَتْ بَعْدَ النبي (صلى الله عليه و سلم) سِتَّةَ أَشْهُرٍ فلما تُوُفِّيَتْ دَفَنَهَا زَوْجُهَا عَلِيٌّ لَيْلًا ولم يُؤْذِنْ بها أَبَا بَكْرٍ وَ صَلَّى عليها»؛ فاطمه زهرا (سلام الله عليها)، شش ماه پس از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) زنده بود، زمانى كه از دنيا رفت، شوهرش علی (عليه السلام) او را شبانه دفن كرد و ابوبكر را با خبر نساخت.(5) اما بخاری دیگر نمی گوید که چرا علی (علیه السلام) همسرش را شبانه دفن نموده. اما ابن قتيبه دينورى در تأويل مختلف الحديث مى‌ نويسد: «و قد طالبت فاطمة (رضي الله عنها) أبا بكر رضي الله عنه بميراث أبيها رسول الله (صلى الله عليه و سلم) فلما لم يعطها إياه حلفت لا تكلمه أبدا و أوصت أن تدفن ليلا لئلا يحضرها فدفنت ليلا»؛ فاطمه از ابوبکر ميراث پدرش را خواست، ابوبکر نپذيرفت، قسم خورد که ديگر با او (ابو بکر) سخن نگويد و وصيت کرد که شبانه دفن شود تا او (ابوبکر) در دفن وى حاضر نشود.(6) عبد الرزاق صنعانى هم مى‌نويسد: «عن بن جريج و عمرو بن دينار أن حسن بن محمد أخبره أن فاطمة بنت النبي (صلى الله عليه و سلم) دفنت بالليل قال فرَّ بِهَا علي من أبي بكر أن يصلي عليها كان بينهما شيء»؛ فاطمه دختر پيامبر شبانه به خاک سپرده شد، تا ابوبكر بر وى نماز نخواند؛ چون بين آن دو اتفاقاتى افتاده بود.(7) ـ تعدادی از منابع شیعه: فتال نیشابوری (م 508) در این رابطه آورده است: «اوصت ان لا یشهد احد جنازتی من هولاء الذین ظلمونی و اخذوا حقی فانهم اعدایی و اعداء رسول الله»؛ حضرت وصیت نمودند که احدی از کسانی که به من ظلم نمودند و حق مرا غصب نمودند بر جنازه من حاضر نشوند؛ چرا که آنان دشمنان من و دشمنان رسول خدا (صلی الله علیه و آله) هستند ... .(8) علل الشرائع: بإسناده عن ابن البطائني، عن أبيه، سألت أبا عبد الله (عليه السلام): قال: لأی علة دفنت فاطمة عليها السلام بالليل و لم تدفن بالنهار؟ قال: لأنها أوصت أن لا يصل عليها الرجلان الأعرابيان. بطائنی می گوید از امام صادق (علیه السلام) سؤال نمودم: به چه علتی فاطمه (علیها السلام) در شب دفن گردید و در روز دفن نگردید؟ حضرت فرمودند: زیرا آن حضرت وصیت نموده بودند که آن دو نفر اعرابی ... بر وی نماز نخوانند.(9) و در روایتی از امام علی (علیه السلام) آمده است: «انها کانت ساخطة علی قوم کرهت حضورهم جنازتها...»؛ آن بانو بر گروهی که از حضورشان بر سر جنازه اش نفرت داشت غضبناک بود.(10)

ــــــــــــــــــــــ

(1) رقم الفتوى 11178 دفن الميت ليلاً بين الجواز و المنع، تاريخ الفتوى: 10 شعبان 1422. السؤال ماحكم دفن الموتى في الليل؟ هل يجوز دفن الميت الذي مات بعد صلاة المغرب في الظلام؟ أم أنه يجب الانتظار حتى الصباح ودفنه؟ الفتوى الحمد لله والصلاة والسلام على رسول الله وعلى آله وصحبه أما بعد: فإن دفن الموتى في الليل مختلف فيه بين العلماء، فمنهم من قال بجوازه بلا كراهة، ومنهم من قال: إنه مكروه. وذهب ابن حزم إلى تحريمه كما في المحلى، وتبعه الألباني في أحكام الجنائز، ومما يدل على الجواز بلا كراهة ما رواه أبو داود عن جابر بن عبد الله رضي الله عنه قال: (رأى ناس ناراً في المقبرة فأتوها، فإذا رسول الله صلى الله عليه وسلم في القبر، وإذا هو يقول: " ناولني صاحبكم، فإذا هو الرجل الذي كان يرفع صوته بالذكر.)قال الإمام ابن القيم: هذه النار كانت للإضاءة، ولهذا ترجم عليه أبو داود: الدفن بالليل. قال الإمام أحمد: لا بأس بذلك، و قال: أبو بكر دفن ليلاً، و علي دفن فاطمة ليلاً، و حديث عائشة: "سمعنا صوت المساحي من آخر الليل في دفن النبي صلى الله عليه وسلم" و ممن دفن ليلاً: عثمان، و عائشة و ابن مسعود، و رخص فيه عقبة بن عامر، و ابن المسيب، و عطاء، و الثوری، و الشافعی، وإسحاق. وكرهه الحسن، وأحمد في إحدى الروايتين… وفي الصحيحين عن ابن عباس قال: "مات إنسان، كان رسول الله صلى الله عليه وسلم يعوده، فمات بالليل فدفنوه ليلاً، فلما أصبح أخبروه. فقال: ما منعكم أن تعلموني؟ فقالوا: كان الليل وكرهنا - وكانت ظلمة- أن نشق عليك فأتى قبره،فصلى عليه". أهـومما يدل على كراهة الدفن ليلاً حديث جابر: (أن النبي صلى الله عليه وسلم ذكر رجلاً من أصحابه قبض، فكفن في كفن غير طائل، وقبر ليلاً، فزجر النبي صلى الله عليه وسلم أن يقبر الرجل بالليل حتى يصلى عليه، إلا أن يضطر إنسان إلى ذلك) رواه مسلم قال النووي معقباً، (فكرهه الحسن البصري إلا لضرورة، وهذا الحديث مما يستدل له به، وقال جماهير العلماء من السلف والخلف لا يكره…) كما نقل النووي الإجماع على جواز الدفن ليلاً، فقال عند حديث (إن علياً دفن فاطمة رضي الله عنها ليلاً): فيه جواز الدفن ليلاً، وهو مجمع عليه، لكن النهار أفضل إذا لم يكن عذر. انظر صحيح مسلم بشرح النووي كتاب الجهاد. والراجح هو ما قاله الإمام ابن القيم في تهذيب سنن أبي داود: (والذي ينبغي أن يقال في ذلك -والله أعلم- أنه متى كان الدفن ليلاً لا يفوت به شيء من حقوق الميت، والصلاة عليه، فلا بأس به، وعليه تدل أحاديث الجواز، وإن كان يفوت بذلك حقوقه والصلاة عليه وتمام القيام عليه، نهي عن ذلك، وعليه يدل الزجر، وبالله التوفيق). وبناء على ما تقدم نقول -للسائل الكريم- إنه إذا كان إبقاء الميت ليلاً إلى الصباح لا يؤدي إلى تغيره، ورجي من ذلك أيضاً تكثير المصلين عليه فدفنه بالنهار أفضل، وإذا لم يوجد من يصلي عليه ليلاً، أو لم توجد إضاءة ولم يخش تغيره إن ترك إلى الصباح انتظر به حتى يدفن نهاراً، وإذا توفر عدد لا بأس به للصلاة عليه، وتوفرت الإضاءة جاز دفنه بالليل بلا كراهة. والله أعلم. (المفتي: مركز الفتوى بإشراف د.عبدالله الفقيه، فتاوى ذات صلة)

(2) حاشیه ابن قیم، ج 8، ص 309، دارالکتب العلمیه.

(3) شوری/ 23.

(4) بحارالانوار، ج 43، ص 193، روايت 21؛ هم چنین نهج البلاغه خطبه 202.

(5) صحيح البخاري، ج 4، ص 1549، ح 3998؛ كتاب المغازي، باب غزوة خيبر، دار ابن كثير، اليمامة ، بیروت؛ صحیح مسلم، ج 5، ص 154، دارلفکر، بیروت؛ فتح الباری، ابن حجر، دارالمعرفة، ج 7، ص 378؛ عمدة القاری، العینی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ج 17، ص 258؛ صحیح ابن حبان، موسسةالرسالة، ج 14، ص 574؛ و ... .

(6) تأويل مختلف الحديث، الدینوری، ج 1، ص 300، دار الجيل، بيروت، 1393هـ، 1972م.

(7) المصنف، الصنعانی، ج 3، ص 521، حديث شماره 6554 و حديث شماره: 6555، المكتب الإسلامي – بيروت.

(8) روضة الواعظین، ص 151.

(9) بحارالانوار، ج 31، ص 619.

(10) روضة الواعظین، ص 153.

برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمائید

 

موضوع: