مصریان زمان حضرت یوسف(ع)
مگر مصریان در زمان حضرت یوسف(ع) به ملائکه اعتقاد داشته اند که زنان مصر در مورد او می گویند: «ما هذا بشرا إن هذا الا ملك كریم»؟
«قُلْنَ حاشَ لِلَّهِ ما هذا بَشَراً إِنْ هذا إِلاَّ مَلَكٌ كَريم»؛ و گفتند: «منزّه است خدا! اين بشر نيست؛ اين يك فرشته بزرگوار است!»(1) در ابتدا باید گفت خود این آیه دلیل و مدرک می شود بر این که مردم مصر در آن زمان، به وجود فرشته و ملک، اعتقاد داشته اند و به همین خاطر، زیبایی وصف ناشدنی یوسف(علیه السلام) را به فرشته و ملک، تشبیه کرده اند. توجه داشته باشید مفهوم مَلک و فرشته را می توان گفت از زمان خلقت آدم(علیه السلام) بوده و پیامبران الهی نیز علی القاعده، خلقت حضرت آدم و سجده ملائکه و وجود ابلیس و... را برای پیروانشان می گفته اند. لذا مفهوم ملک و فرشته، سابقه اش به حضرت آدم بر می گردد ولی این که از چه زمان مردم معتقد بودند و یا در زمان حضرت یوسف(علیه السلام) تا چه حد این اعتقاد مطرح بوده است، نمی دانم؛ مفسران نیز با توجه به این آیه، می گویند چنین اعتقادی وجود داشته است. البته می تواند گفته زنان مصری، بطور خاص و از روی اعتقاد و باور به وجود ملک نباشد بلکه چون با مفهوم ملک آشنا بوده اند، در بیان زیبایی وصف نشدنی یوسف و از باب تشبیه، چنین گفته اند. برخی می گویند آن ها طبق يک تصور همگانى، تصور مى كردند كه فرشته از انسان زيباتر است، همان گونه كه در تصور همگانى جن و شيطان از انسان زشت تر است.(2) علامه طباطبایی(ره) می گویند: «اين حرف [سخن زنان مصر] ناشى از اعتقادى بود كه معتقدين به خدا كه يک فرقه آنان بت پرستانند، بدان معتقد بودند؛ و آن اين بود كه خداوند فرشتگانى دارد كه موجوداتى شريف و مبدء هر خير و سعادت در عالمند و زندگى هر موجود زنده، علم، جمال، بهاء، سرور و ساير كمالات مورد آرزو، از ناحيه آنان ترشح مى شود، و در نتيجه خود ايشان داراى تمامى جمال ها و زيبايی هاى صورى و معنوی هستند، و اگر فرضا به صورت بشر مجسم شوند، در حسن و جمالى مى آيند كه به هيچ مقياسى قابل اندازه گيرى نيست و بت پرستان آن ها را به صورت انسان تصور مى كنند، البته انسانى در نهايت حسن و بهاء. و شايد همين اعتقاد سبب بوده كه به جاى توصيف حسن و جمال و چشم و ابرويش، او را به فرشته اى بزرگوار تشبيه كرده اند، با اين كه آتشى كه در دل ايشان افروخته شده بود، به دست حسن صورت و زيبايى منظر يوسف افروخته شده بود؛ با این حال، مى بينيم از حسن او چيزى نگفتند، بلكه او را فرشته اى كريم ناميدند تا هم به حسن صورت او اشاره كرده باشند و هم به حسن سيرتش، و هم به جمال ظاهر و خلقتش و هم به جمال باطن و خُلقش.(3) نتیجه: مفهوم ملک و فرشته، سابقه اش همسان با ارسال رسل است ولی این که مردم و پیروان پیامبران، از چه موقع علاوه بر آشنایی مفهومی، اعتقاد و باور نیز داشته اند را نمی دانم و اگر منظورتان تاریخچه اعتقاد به وجود ملک و فرشته است، بهتر است از طریق حوزه تاریخ و کلام پیگیری شود.
__________
(1) یوسف/ 31.
(2) جعفری، تفسیر کوثر، ج 5، ص 373.
(3) طباطبایی، تفسير الميزان، ترجمه موسوی همدانی، ج 11، ص 203 و 204.
برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمائید