مدت حکومت امام زمان(عج)
امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه) چند سال حکومت خواهند کرد و چگونه از دنیا خواهند رفت؟ آیا درست است که شیطان به دست آن حضرت کشته خواهد شد
مدت زمان حكومت امام زمان (عليهالسلام) دقيقاً مشخص نیست. روايت مربوط به اين موضوع، مدتهای متفاوتی برای حكومت حضرت ذكر نموده است؛ 7 سال(1)؛ 8، 9، 10سال(2)؛ 19سال(3)؛ 20 سال(4)؛ 40سال(5) و 309سال(6) (مقدار توقف اصحاب كهف در غار) ذكر شده است. عدد 7 سال هم در منابع روائی اهل سنت بيشتر ذكر شده است(7) و هم در منابع شيعی بيشترين روايات را دارد؛ منتهی در اكثر موارد هر سال آن را مساوی با 10 سال ذكر نموده است كه می شود هفتاد سال (7=70). برای توجيه و جمع ميان اين اختلاف اعداد، نظرات مختلفی ارائه شده است: صاحب كتاب «الشيعة و الرجعه» روايات هفت سال مساوی با 70 سال را بخاطر كثرت روايات آن ترجيح داده است.(8) و بعضی مثل سيد صدر الدين صدر، زمان حكومت حضرت را در هفت سال منحصر نموده و اين را از ويژگی های حكومتی حضرت دانسته كه در مدت اندک جهان را پر از عدل و داد می كند كه از كس ديگری ساخته نمی باشد.(9) مرحوم علامه مجلسی، برخی اين روايات را ناظر به آغاز شكلگيری قيام و برخی را مربوط به پياده شدن اوائل حكومت حضرت دانسته است و برخی از روايات مثل 309 سال را مربوط به دوران نهائی حاكميت و استقرار نظام حضرت حمل نموده است.(10) از جمله كسانی كه اين توجیه و محمل را پذيرفتهاند آيت الله مكارم در كتاب «مهدی انقلابی بزرگ» است.(11) به نظر می رسد؛ توجيه دوم كه ما روايات را ناظر به مراحل آغاز و استقرار و ثبات نظام حكومتی حضرت بدانيم، نسبت به توجيه اول كه مدت حكومت حضرت را حصر در 7 سال می كند و آن را به عنوان ويژگی حضرت می شمارد، ترجيح دارد؛ زيرا سنت الهی بر اين است كه حتی الامكان جريان كار از راههای عادی به پيش رود نه از راه اعمال قدرت اعجاز و روايات مربوط به انقلاب عدلگستر حضرت نيز بيانگر اين واقعيت است كه پيروزی حضرت بر دشمنان و فتح جهان، با زحمات و دشواری های سختی همراه است و نياز به افراد جان بركف دارد و خونهای فراوانی در راه حضرت ريخته می شود. بنابراين، طبيعت كار حضرت بقيةالله (عجل الله تعالی فرجه) در پروژه استقرار عدالت جهانی به جای نظامهای ظالمانه، اقتضا می كند كه حضرت به عنوان مجری اين طرح عظيم و بی همانند، مدت طولانی حضور داشته باشد تا بتواند، با روند طبيعی (مگر در موارد خاص) تحول همه جانبه و فراگير را در جهان پر از ظلم، پديد آورد. بر اساس تصريح قرآن، مأموريت و رسالت حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه) تحقق ارزشهای الهی و قرآنی و تأسيس جامعه توحيدی به معنای كامل آن است، بگونهای كه هيچ گونه اثری از شرک در آن دوره مشاهده نشود: «يَعْبُدُونَنِي لا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئاً»(12) آنچه مسلم است؛ اين است كه تأسيس چنين بنای عظيم، آن هم با آن عمق و گستردگی غير قابل توصيف، كاری است كارستان و حيرتآور كه می بايد آن ذخيره الهی، اين كار بزرگ و بی سابقه را به اجرا در آورد. بديهی است كه اجرای اين برنامه عظيم ـ با توجه به روند طبيعی امور و عدم استفاده از قدرت اعجاز ـ (مگر در موارد ضرورت) نياز به گذشت زمان دارد. بنابراين، گر چه رشد افكار عمومی و فرهنگها در عصر انقلاب جهانی حضرت، تا حد زيادی زمينه را برای پذيرش برنامههای حضرت، مساعد خواهد نمود، ولی با همه اين احوال به لحاظ اينكه نظامهای سلطه، نوعاً نظام ظالمانه می باشد، اجرای احكام الهی و تحقق عينی معارف قرآنی و ارزشهای اسلامی، در چنين فرايندی، نياز به زمان طولانی دارد و حضور امام را در مدت لازم می طلبد، اما اينكه دقيقاً چه مقدار حضرت حكومت می كند؟ مشخص نمی باشد و اينكه روايات اين موضوع را دقيقاً معين ننموده است، شايد بخاطر بعضی از حكمتها و اسراری است كه در اين مسأله وجود دارد و فقط بعد از ظهور مشخص می شود. و اما در رابطه با نحوه غسل دادن بدن مطهر امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) باید عرض کنیم: يكی از اعتقادات شيعه اين است كه امام معصوم (عليهالسلام) را جز امام معصوم ديگر غسل و نماز، نمی دهد و در روايات خاصه به اين موضوع تصريح شده است، از جمله امام (عليهالسلام) می فرمايد: «ان الامام لا يغسله الا للامام»(13) در خصوص انجام غسل و نماز بر بدن مطهر امام زمان (ارواحناه فداه) طبق روايات، امام حسين (عليهالسلام) اولين كسی است كه در حال حيات حضرت مهدی (عليهالسلام) رجعت می كنند و بعد از رحلت حضرت و با شهادت او، مراسم غسل و نماز بر بدن حضرت را بر عهده می گيرند.(14) در مورد رحلت و يا شهادت حضرت، روايات مختلف است ولی در هر دو نوع روايات، موضوع بازگشت امام حسين (عليهالسلام) و انجام مراسم غسل و كفن و نماز بر حضرت، ذكر شده است. بنابراین روایاتی که مدت حکومت آن حضرت را 7 سال که هر سالش برابر 10 سال است شهرت بیشتری دارند. اما در مورد چگونگی درگذشت آن حضرت باید عرض کنیم: روايات مربوط به اين مسأله نيز دو دسته می باشد: بعضی دلالت بر وفات حضرت و برخی ديگر دلالت بر شهادت حضرت (عليه السّلام) دارد كه به برخی از اين روايات اشاره می كنم: روايات دسته اول: 1. از جمله رواياتی كه دلالت بر مرگ طبيعی حضرت (عليه السّلام) دارد، تفسيری است كه از امام صادق (عليه السّلام) در مورد آيه شريفه «ثُمَّ رَدَدْنا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ»(15) نقل شده است. حضرت می فرمايد: مراد، زنده شدن امام حسين (عليه السّلام) با اصحاب خود در عصر امام زمان است در حاليكه كلاه خودهای طلائی بر سر دارند و به مردم رجعت امام حسين (عليه السّلام) و يارانش را اطلاع می دهد تا مؤمنان به شک و ترديد نيفتند. اين در حالی است كه حضرت مهدی (عليه السّلام) در ميان مردم حضور دارد. هنگامی كه مردم امام حسين (عليه السّلام) را به خوبی شناختند و به او ايمان پيدا كردند، مرگ حضرت حجّت (عليه السّلام) فرا می رسد و امام حسين، غسل و حنوط و كفن و خاكسپاری حضرت را بر عهده می گيرد زيرا كه امام را جز امام، غسل نمی دهد.(16) 2. در روايتی ديگر نيز امام صادق (عليه السّلام) در پاسخ به اين سؤال كه: اولين كسی که به دنيا رجعت خواهد كرد چه كسی است؟ می فرمايد: اولين رجعت كننده به دنيا، امام حسين است كه پس از رجعت او و يارانش در حاليكه هفتاد پيامبر نيز او را همراهی می كنند، حضرت قائم (عجل الله تعالی فرجه) انگشترش را به امام حسين واگذار می كند و چشم از جهان فرو می بندد، امام حسين (عليه السّلام) نيز تجهيز غسل و كفن و دفن حضرت را بر عهده می گيرد.(17) روایات دسته دوم: رواياتی است كه بطور عام دلالت بر شهادت همه ائمه معصومين (عليهم السلام) دارد: 1. امام حسن مجتبی (عليه السّلام) می فرمايد: «و الله لقد عهد الينا رسول الله (صلّي الله عليه و آله و سلّم) ان هذا الامر عليكم اثنا عشر اماماً من ولد علي و فاطمه، ما منا الامسموم او مقتول»؛ به خدا سوگند رسول خدا اين عهد و وعده را به ما داده است كه امر امامت را دوازده تن از فرزندان علی و فاطمه (عليهما السّلام) به دست خواهند گرفت و هيچ كدام از ماها نيست مگر اينكه يا به وسيله سم و يا با كشتن، شربت شهادت خواهند نوشيد.(18) 2. از امام صادق و امام رضا (عليهما السّلام) نيز روايت شده است كه «ما منّا الا مسموم او مقتول»؛ هيچ يک از ما نيست مگر اينكه مسموم و يا مقتول می باشد.(19) 3. بر اساس حديثی كه امام مجتبی (عليه السّلام) فرمود و تأكيدی كه امام صادق و امام رضا (عليهما السّلام) نموده اند امام زمان (عليه السّلام) نيز به شهادت خواهند رسيد. علمای شيعه نيز نوعاً روايات دال بر شهادت را ترجيح داده اند و قائل به شهادت ائمه معصومين (عليهم السلام) می باشند.(20) حتي مرحوم علامه مجلسی در «بحارالانوار» با اين عنوان، بابی را گشوده است كه «انهم (عليهم السّلام) لا يموتون الا بالشهاده»؛ اين بزرگواران نمی ميرند مگر با شهادت.(21) در رابطه با سرنوشت شیطان بعد از ظهور باید بگوییم: با توجه به اختلاف مفسران و تفاوت روايات، نمی توان به صورت قطعی در سرنوشت ابليس پس از ظهور امام زمان (عجل ا لله تعالی فرجه) اظهار نظر كرد. بنابر برخی روايات، ابليس پس از ظهور يا در زمان رجعت، كشته می شود و بنابر برخی روايات و نظر مشهور مفسران، ابليس پس از ظهور نيز زنده خواهد بود و با دميده شدن صور نخست، خواهد مرد.(22) رواياتی كه می گويند شيطان بدست امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) كشته می شود، در مقابل رواياتی كه می گويند مرگ شيطان در نفخ صور اول يا بين نفخ صور اول و دوم است، از اعتبار و پذيرش كمتری بر خوردارند، ولي با اين حال می توان آن روايات را اينگونه توجيه كرد كه: منظور از كشتن شيطان اين است كه ريشه هاى فساد و عوامل انحراف و ظلم و جور در عصر درخشان حكومت مهدى (علیه السلام ) نابود مى گردد و بجاى آن عقل و ايمان حكومت مى كند. چنانكه در حديثى ديگر نيز مى خوانيم: "در صحف ادريس پيامبر (عليه السلام) آمده: تو اى شيطان تا زمانى كه مقدر كرده ام كه زمين را در آن زمان از كفر و شرک و گناه پاک سازم، مهلت داده خواهى شد، ولى در اين زمان (بجاى تو) بندگان خالق و پاكدل و با ايمان روى كار آيند آنها را خليفه و حاكم زمين مى كنم و دينشان را استوار مى سازم، كه آنها تنها مرا مى پرستند و هيچ چيز را شريک من قرار نمى دهند در آن روز است كه تو (شيطان) و همه لشكريانت از پياده و سواره را نابود مى نمايم."(23) به اين ترتيب مى فهميم در آن زمان، ديگر حناى شيطان و بچه هايش رنگ ندارد و در برابر بندگان مخلص خدا به رهبرى حضرت حجت (عجل الله تعالی فرجه) همچون خفاش هائى در برابر خورشيد تابناک عالمند.
_________
(1) بحارالانوار، ج 52، ص 291، مطبعة الاسلاميه، 1384 هـ ش.
(2) الشيعة و الرجعه، ج 1، ص 224، محمدرضا طبسي، مطبعة الآداب النجف الاشرف، 1385 هـ ش.
(3) الغيبة نعماني، ص 332، تحقيق علياكبر غفاري، مطبعة الصدوق، تهران، بيتا.
(4) العمده، ابن الطريق، ص 439، تحقيق و نشر موسسة النشر الاسلامي، (جامعه مدرسين)، طبع اول، 1407 هـ قم.
(5) عقد الدرر، ص 240، به نقل از جهان بعد از ظهور، محمد خادمي شيرازي، ص 174، چاپ دوم، مؤسسة الغدير.
(6) بحارالانوار، ج 52، ص 280.
(7) سنن ابن ابيداوود، ج 4، ص 307، طبع اول، 1418 هـ ، 1997 م، دار ابن حزم، بيروت.
(8) الشيعة و الرجعه، ج 1، ص 225.
(9) المهدي، سيدصدرالدين صدر، ص 239، چاپ دوم، 1379، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي، قم.
10) بحارالانوار، ج 52، ص 280.
(11) مهدي انقلابي بزرگ، ص 314.
(12) نور/ 55.
(13) اصول كافي، ج 1، ص 384 و بحارالانوار، ج 109، ص 103.
(14) بحارالانوار، ج 53، ص 13 و ج 51، ص 56.
(15) اسراء/ 6.
(16) بحار الانوار، ج 27، ص 217، موسسه الوفاء ـ بيروت.
(17) همان.
(18) همان و اعلام الوري باعلام الهدي، طبرسي، ص 349، دارالمعرفه ـ بيروت لبنان.
(19) همان.
(20) چشم اندازي به حكومت مهدي، نجم الدين طبسي، ص 214، چاپ اول، 1380، بوستان كتاب ـ قم.
(21) بحار الانوار، ج 27، ص 213.
(22) ر.ك: مجمع البيان، امين الاسلام طبرسي، داراحياء التراث العربي، ج 3، ص 337؛ تبيان، شيخ طوسي، ج 6، ص 335، مكتب الاعلام الاسلامي؛ تفسير نمونه، آيت اللّه مكارم شيرازي و ديگران، ج 1، ص 192 و ج 11، ص 71 و 72، دارالكتب الاسلامية.
(23) بحار، ج 52، ص 384. جهت مطالعه بيشتر دو كتاب زیر را پيشنهاد می نمايم: 1. البيعة لله، فريده گلمحمدي آرمان، چاپ دوم، دارالنشر اسلام، قم. 2. چشماندازي به حكومت مهدي، نجمالدين طبسي، چاپ سوم، بوستان كتاب، قم.
برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمائید