قرآن، انبساط و انقباض جهان؟!

image: 
قرآن، انبساط و انقباض جهان؟!

پرسش:
از نظر بعضی دانشمندان، جهان مدام در حال انبساط است تا دو باره شروع به انقباض کند و همه ستارگان و کهکشان ها با این انقباض، به هم برخورد کرده و نابود می شوند؛ اما با ادامه انقباض، دو باره جهان به نقطه اولش که در بیگ بنگ بوده بر می گردد و مجددا شروع به انبساط می کند و دو باره اجرام و ستارگان و کهکشان ها تشکیل می شوند.
با این دیدگاه یاد آیه 104 سوره «انبیاء» افتادم که به نظرم دقیقا به همین سناریو اشاره کرده است. آیا می توان گفت آیه 104 سوره «انبیاء» به دو باره ساخته شدن جهان از لحظه شروعش مربوط است؟

پاسخ:
«يَوْمَ نَطْوِي السَّماءَ كَطَيِّ السِّجِلِ‏ لِلْكُتُبِ كَما بَدَأْنا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعيدُهُ وَعْداً عَلَيْنا إِنَّا كُنَّا فاعِلين‏»؛ در آن روز كه آسمان را چون طومارى در هم مى‏ پيچيم، (سپس) همان گونه كه آفرينش را آغاز كرديم، آن را باز مى‏ گردانيم؛ اين وعده‏ اى است بر ما، و قطعاً آن را انجام خواهيم داد.(1)
بیان تفسیری
اکثر مفسران بر این نظر هستند که جمله «كَما بَدَأْنا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعيدُهُ» اشاره است به آسان بودن معاد و بازگرداندن موجودات؛ یعنی بازگرداندن و اعاده موجودات در قیامت، برای خداوند کار آسانی است، زیرا همان طور که قبلا آن ها را از هیچ، آفرید، الآن (به طریق اولی) می تواند آن ها را مجددا بازگرداند.
علامه طباطبایی(ره) می گوید:
آن چه بيشتر به سياق آيات قبل مى ‏خورد، بيان اعاده به معناى ارجاع موجودات و ايجاد آن ها بعد از فناء است، نه اعاده به‏ معناى افناء و برگرداندن به حالت قبل از وجود.
پس ظاهر سياق آيات مى ‏رساند كه مراد اين است كه ما خلق را مبعوث مى ‏كنيم همان طورى كه قبلا ايجاد كرده بوديم...، ما خلايق را به همان آسانى بر مى‏ گردانيم كه خلقشان كرديم، بدون اين كه براى ما دشوارى داشته باشد.(2)
در تفسیر «نمونه» آمده:
در حقيقت اين تعبير شبيه تعبيرى است كه در آيه 29 سوره اعراف آمده است:‏ «كَما بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ‏»؛ همان گونه كه شما را در آغاز ايجاد كرد باز مى ‏گرداند.
و يا همانند: «وَ هُوَ الَّذِي يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَ هُوَ أَهْوَنُ عَلَيْهِ»؛ او كسى است كه آفرينش را ايجاد كرد سپس آن را باز مى‏ گرداند و اين بر او آسانتر است.(3)
اما اين كه بعضى از مفسران احتمال داده‏ اند كه منظور از اين بازگشت، بازگشت به فناء و نيستى، يا به هم پيچيدگى همچون آغاز آفرينش است، بسيار بعيد به نظر مى‏ رسد.(4)
بیانی دیگر؛
در اين آيه بيان شده كه جهان بار ديگر به حالت اوليه باز مى ‏گردد.
برخى از مفسران احتمال داده‏ اند كه مقصود فنا و نيستى جهان باشد؛ كه البته اين احتمال بعيد است؛ چون رستاخيز ادامه‏ حيات جهان است، نه نابودى آن.
برخى مفسران نيز احتمال داده ‏اند كه مقصود درهم كوبيده شدن جهان هستى و به هم خوردن شكل آن است، اما مواد آن نابود نمى ‏شود.(5)

مطلب دیگر؛
آن چه به ذهن حضرتعالی رسیده است، در مجامع علمی نیز مطرح است و مورد گفتگو قرار گرفته است.
برخی به این نتیجه رسیده اند:
در مورد مرگ خورشيد و ستارگان و درهم ريختن نظام آن ها اگر چه در قرآن كريم اشارات كلى به آن ها شده است امّا با توجه به تعدد نظريه‏ ها در اين مورد (انفجار بزرگ ـ از دست دادن حرارت طبق اصل دوم ترموديناميک و...) و عدم اثبات قطعى آن ها، نمى ‏توان يک نظريه را به قرآن نسبت داد.
مطالب آيات قرآن در مورد پايان كار خورشيد و ستارگان و سيارات، با نظريه ‏هاى‏ علمى موجود تا حدود زيادى سازگار است و اين مطلب نوعى رازگویى علمى قرآن محسوب مى‏ شود و اگر روزى از نظر علمى به صورت قطعى اثبات شود، مى ‏تواند اعجاز علمى قرآن محسوب شود.(6)
برای مطالعه بیشتر در باره پایان جهان، برخی نظرات کیهان شناسان و نظرات مفسران، به این منبع مراجعه فرمایید.(7)

پی نوشت ها:
1. انبیاء: 21/ 104.
2. طباطبایی، محمد حسین، تفسير الميزان، ترجمه موسوی همدانی، انتشارات: جامعه مدرسین، دفتر انتشارات اسلامی ـ قم، ج ‏14، ص 464.
3. روم: 30/ 27.
4. مکارم شیرازی و همکاران، تفسير نمونه، انتشارات: دار الکتب الاسلامیه ـ تهران، ج ‏13، ص 513 و 514.
5. رضایی اصفهانی، تفسير قرآن مهر، ناشر: پژوهشهاى تفسير و علوم قرآن ـ قم‏، ج ‏13، ص 228.
6. رضایی اصفهانی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، انتشارات کتاب مبین، چاپ پنجم، سال 1388، ص 215 و 216.
7. همان، ص 206 – 216.

برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمایید