فضائل اباالفضل العباس(ع)
فضائل و خصائص حضرت عباس (علیه السلام) چیست؟
درفضائل و مناقب و خصائص حضرت عباس (علیه السلام) مطالب فراوانی نوشته شده است از جمله کتاب "خصائص العباسیه" از مرحوم "کلباسی" که قابل توجه است. در این جا به برخی از این خصائص اشاره می شود.
در برخی از نقل ها آمده است «کانَ العَبَّاسُ (علیه السلام) رَجُلاً وَسِیماً جَسِیماً جَمِیلاً وَ یَرْکَبُ الفَرَسَ المُطَّهَمَ وَ رِجْلاهُ تَخُطَّانِ فِی الأرِض»؛ عباس (علیه السلام) مردی زیبا، تنومند و آراسته بود که هر گاه بر اسب تناوری سوار می شد پاهایش به زمین می رسید.(1)
باب الحوائج
حضرت عباس (علیه السلام) را باب الحوائج گویند زیرا بسیاری از مردم بر این باورند که در توسل به آن حضرت، خداوند حاجت آنان را برآورده به خیر می کند.(2)
ویژگی دیگر حضرت عباس (علیه السلام) نسل با برکت ایشان است. زیرا اولاد و فرزندان ایشان از تبار علویانی هستند که در تاریخ مشهور بودند بسیاری از آنان از علما، شعرا، قضات و حاکمان شدند.(3)
سقای کربلا
یکی دیگر از فضائل و خصلت های بارز حضرت عباس (علیه السلام) سقایی و آب آوردن ایشان برای اهل حرم درکربلا بود. روز هفتم محرم با دستور "ابن زیاد" آب بر یاران امام بسته شد و کسی اجازه برداشت آب از رود فرات را نداشت. امام حسین (علیه السلام) برادرش حضرت عباس (علیه السلام) را همراه با 30 سواره نظام و 20 پیاده برای آب آوردن فرستاد که حضرت عباس (علیه السلام) در نبردی تماشایی برخی از یاران "عمر سعد" را کشته و مشک ها را پر آب کرده به خیمه ها بازگشتند.(4)
علمدار لشکر
پرچمداری حضرت عباس (علیه السلام) در روز عاشورا از خصائص ویژه آن حضرت است. امام حسین (علیه السلام) در روز عاشورا پرچم را به دست برادرش عباس (علیه السلام) سپرد.(5)
نپذیرفتن امان نامه
هم چنین عزت نفس آن حضرت زبانزد عام و خاص است زیرا در کربلا برای ایشان دو امان نامه آوردند که هر دو را نپذیرفت. امان نامه اول را "عبدالله بن ابی المحل بن حزام عامری" آورد. او برادرزاده ام البنین (علیها السلام) مادر عباس (علیه السلام) بود. او توانست از "عبیدالله بن زیاد" امان نامه ای برای پسران عمه خود بگیرد و آن را توسط غلام خود برای آن ها بفرستد. وقتی عباس (علیه السلام) و برادرانش این امان نامه را خواندند، گفتند که ما در امان خداوند هستیم و هیچ نیازی به چنین امان نامه ننگینی نداریم.(6)
امان نامه دوم از طرف "شمر بن ذی الجوشن" بود او حضرت عباس (علیه السلام) و برادرانش را با عنوان پسر عمه صدا زد اما جوابی نشنید.
امام حسین (علیه السلام) به برادرش فرمود اگر چه او فاسق است اما جوابش را بده. "شمر" گفت در صورت تسلیم به او و برادرانش امان میدهد اما حضرت عباس (علیه السلام)، او و امانش را لعنت کرد و فرمود ای دشمن خدا مرگ بر تو که ما را به اطاعت از کفر و ترک همراهی برادرم حسین (علیه السلام) فرا می خوانی.(7)
نیاشامیدن آب
آب نخوردن حضرت عباس (علیه السلام) در روز عاشورا به احترام تشنگی امام حسین (علیه السلام) و اهل بیت آن حضرت.
اگر چه این مطلب در منابع متقدم وجود ندارد اما "طریحی" در کتاب خود "المنتخب" آورده است عباس (علیه السلام) وقتی وارد شریعه فرات شد، دو دستش را پر از آب کرد تا بنوشد، اما وقتی آن را به صورت نزدیک کرد به یاد تشنگی حسین (علیه السلام) افتاد و آب را رها کرد و با لب تشنه به همراه مشکی پر از آب از فرات بیرون آمد.(8)
"مجلسی" نیز در "بحار الانوار" همین مطلب را بدون ذکر نام منبع اصلی آورده است.(9)
امام فرمود جانم به فدایت
اما ویژگی بارز حضرت عباس (علیه السلام) که عقول ما از درک آن عاجز مانده و همه را متحیر و انگشت به دهان قرار داده است جمله عجیبی است که امام حسین (علیه السلام) در روز عاشورا خطاب به برادر خویش حضرت عباس (علیه السلام) فرمود و آن جمله این بود «يا عَبّاسُ إركَبْ، بِنَفسي أنتَ يا أخي»؛ اى عبّاس، بر اسب سوار شو؛ جانم فدايت اى برادرم.(10)
برخی از این جمله عصمت حضرت عباس (علیه السلام) را برداشت کردند زیرا امام هیچ وقت حرف بیهوده و گزاف نمیزند و چون امام دارای مقام عصمت است جان شریفش فدای معصوم می شود پس برخی نتیجه گرفتند که حضرت عباس (علیه السلام) هم دارای عصمت است.
مواسات
ویژگی دیگر حضرت عباس (علیه السلام) مواسات است. یعنی اعانت، یاری و برابری با مقام امامت و ولایت است. در روایات فراوانی، اهل بیت (علیهم السلام) یاران خود را به این شیوه فراخوانده اند.حضرت امام صادق (علیه السلام) رابطه عباس (علیه السلام) با امام حسین (علیه السلام) را این گونه وصف کرده و مورد سلام قرار داده است: «السلام علی ابی الفضل العباس المواسی اخاه بنفسه؛ سلام بر ابوالفضل العباس، آن عزیزی که برادرش را با ایثار جان خویش یاری کرد.»(11)
او در راه حیات و بقای حسین (علیه السلام) و اهداف او جان داد تا برادرش و اهداف او زنده بماند. در بخش دیگر امام صادق (علیه السلام) قمر بنی هاشم (علیه السلام) را این گونه وصف کرده اند: «... فنعم الاخ المواسی...» چه خوب برادر یکرنگ و یگانه ای بودید». او در تمام مشکلات و مصائب امام، خود را شریک می دانست و تلاش می کرد تا فدایی و جان نثار حسین (علیه السلام) باشد.(12)
نافذ البصیره
ویژگی دیگر ایمان استوار و نافذ البصیره بودن حضرت عباس (علیه السلام) است. «قال الصادق جعفر بن محمد (عليهما السّلام) كانَ عَمُّنَا العَبّاسُ بنُ عَلِيٍّ نافِذَ البَصيرَةِ صُلبَ الإيمانِ جاهَدَ مَعَ أبي عَبدِاللّه ِ و أبلى بَلاءً حَسَنا و مَضى شَهيدَا»؛ امام صادق (علیه السلام) فرمود: عموى ما، عبّاس، داراى بينشى ژرف و ايمانى راسخ بود؛ همراه با امام حسين (عليه السلام) جهاد كرد و نيك آزمايش داد و به شهادت رسيد.(13)
پرواز در بهشت با دو بال
عروج به والاترین مراتب کمال چون ابوالفضل العباس (علیه السلام) در این دنیا از والاترین مراتب برخوردار بود و نیز به ظاهر دو دست و بازوی خود را در این راه نثار کرد، در عالم معنا هم خدای تعالی ایشان را دو بال عنایت فرموده که همگان به علو مرتبه او غبطه می خورند. عبارت امام زین العابدین (علیه السلام) گویای این واقعیت است: «او جانش را فدای برادرش کرد تا این که دستانش قطع شد، پس به جای آن خدای تعالی دو بال به او عنایت فرموده تا با فرشتگان در بهشت پرواز کند، همان طوری که برای جعفر بن ابی طالب (علیهما السلام) قرار داد»(14)
شهدا به مقامش غبطه می خورند
ویژگی دیگر این که حضرت عباس (علیه السلام) دارای چنان مقامی است که همه شهدا در روز قیامت به مقام او غبطه می خورند.امام سجاد (علیه السلام) فرمود: «انَّ للعبّاس عندَاللهِ مَنزِلَةً یَغبِطُهُ بِها جَمیعُ الشُهداء یَومَ القِیامَة»؛ نزد خداوند تبارک و تعالی برای عباس (علیه السلام) مقام و مرتبه ای است که همه شهدا در قیامت به آن غبطه می خورند.(15)
پی نوشت ها:
1. مجلسی، محمد باقر، جلاء العیون، انتشارات سرور، 1373 ش، قم، ص 678.
2. شریف قرشی، زندگانی حضرت عباس (علیه السلام)، ترجمه سید حسن اسلامی، دفتر انتشارات اسلامی، 1386ش، قم، ص 36-37.
3. ربانی خلخالی، چهره درخشان قمر بنی هاشم، انتشارات مکتب الحسین (علیه السلام)، 1378ش، قم، ج 2، ص 118.
4. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، دارالتراث، چاپ دوم، 1967م، بیروت، ج 5، ص 412.
5. شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، کنگره شیخ مفید، 1413ق، قم، ج 2، ص 95.
6. ابن اعثم الکوفی، احمد بن علی، الفتوح، تحقیق علی شیری، دارالأضواء، چاپ اول، 1411ق، بیروت، ج 5، ص 93.
7. ابن اعثم، همان، ج 5، ص 95.
8. طریحی، فخرالدین، المنتخب فی جمع المراثی و الخطب، موسسة الاعلمی للمطبوعات، 2003م، بیروت، ص 307.
9. مجلسی، بحار الانوار،داراحیاء التراث العربی، 1403ق، بیروت، ج 45، ص 41.
10. شیخ مفید، ارشاد، ج 2، ص 90.
11. سید ابن طاووس، اقبال الاعمال، محقق، قیومی اصفهانی، دفتر تبلیغات اسلامی، 1376ش، قم، ج 3، ص 74.
12. همان.
13. ابن عنبه، عمدة الطالب، انصاریان، 1417ق، قم، ص 327.
14. شیخ صدوق، الخصال، محقق، غفاری، جامعه مدرسین، 1362ش، قم، ج 1، ص 68.
15. همان.
برای مشاهده مطلب در اپیک اصلی کلیک فرمایید