غروب و مغرب

image: 
غروب و مغرب، و احکام طبیعی و شرعی هر کدام چیست؟

غروب و مغرب، و احکام طبیعی و شرعی هر کدام (حکم نماز در هر کدام از این دو وقت، ستاره غروب، روایت لعن کسی که نماز مغرب را تا آشکار شدن ستاره ها و نماز صبح را تا مخفی شدن ستاره ها به تاخیر اندازد و شفق و فلق) چیست؟

غروب:
غروب زمانی است که گردی خورشید در زمین مسطح، در افق، پایین رفته و پنهان شود. در این موقع، زمان نماز ظهر و عصر پایان می یابد.

مغرب:
در زمان غروب، در سمت عکس محل غروب، یعنی در مشرق، در افق سرخی ایجاد می شود. این سرخی تدریجا مقداری بالا آمده و تقریبا بعد از 15 تا 20 دقیقه بعد از غروب، ناپدید می شود که اصطلاحا به آن گفته می شود، سرخی مشرق از روی سر عبور کرد. به این زمان، مغرب گفته می شود (1). بنا بر این زماني كه به حسب زمین مسطح -نه به حسب زمینهای ناهموار یا کوهستانی-، آفتاب از دیده پنهان شود، غروب است و زماني كه سرخي سمت مشرق -كه بعد از غروب آفتاب پيدا مي شود- از بين برود، مغرب خواهد بود.

وقت نماز:
زمان نماز عصر، با غروب خورشید به پایان می رسد. طبق نظر اکثر فقها، فاصله غروب خورشید، تا مغرب، اگر کسی نماز عصر بخواند، نماز او قضا می باشد. طبق نظر برخی، در این فاصله، نماز عصر، نه ادا و نه قضاست. بهر حال زمان آن گذشته است.
گروهی از فقهاء مانند آیت الله بهجت –رحمة الله علیه- نظرشان این است که مغرب، همان زمانی است که گردی خورشید در زمین مسطح در افق پنهان گردد. بنا بر این در این زمان می توان نماز مغرب را ادا کرد یا روزه را باز نمود. البته بهتر است احتیاطا صبر کنند تا سرخی طرف مشرق که بعد از غروب پیدا می شود محو شود سپس افطار کرده یا نماز بخوانند.(2)
توجه: در اینجا هر کس باید طبق فتوای مرجع خود عمل کند. فاصله بین غروب تا مغرب، دارای ادعیه و اذکار مستحبی است.

ستاره غروب:
عناوین «ستاره صبح» و «ستاره غروب» برای نورانی‌ ترین سیاره‌ یعنی سیاره‌ زهره (ناهید) به کار می رود که با غروب خورشید ـ و قبل از مغرب -، در آسمان ظاهر می شود. نور سیاره‌ی زهره نسبت به ستاره های حقیقی بسیار درخشان‌ تر و زودتر به نظر می رسد. سیاره زهره، چون پر نورتر است، با رفتن نور شدید خورشید و قبل از مغرب، احتمال دارد که دیده شود. اما اینکه همه توان دیدن آن را داشته باشند یا همه جا قابل رویت باشد، بعد از مغرب اتفاق می افتد. پدر علامه مجلسی در شرح فارسی خود بر کتاب شریف «من لا یحضر» می نویسد: «ستاره [سیاره] مثل زهره بعد از غروب آفتاب ظاهر مى‏ شود و ليكن بر همه كس ظاهر نمى‏ شود بر جمعى ظاهر مى‏ شود كه قبل از غروب نيز مى‏ بينند بنا بر حدّت باصره ايشان.»(3)

روایت لعن تاخیر در نماز مغرب و صبح، در جهت برخورد با جریان خطرناک غالیان خطابیه بوده است.
عصر امام صادق (علیه السلام)، زمانه ایست که جریان ای منحرف زیادی شکل گرفت. شاید این دوره، دوره ای باشد که بیشترین و خطرناک ترین جریانهای انحرافی، مخصوصا جریان های غالیان ظهور کرد و امام صادق (علیه السلام) با رؤسای آنها به شدت برخورد کردند. روایت زیر که تاخیر کنندگان در نماز مغرب را لعن می فرماید، ناظر است به تحریفاتی که طرفداران ابوالخطاب غالی، ایجاد کرده بودند. آنها دقیقا بر عکس ائمه (علیهم السلام)، تبلیغ می کردند که فضیلت نماز مغرب، وقتی است که ستارگان کاملا آشکار شوند و از آن طرف فضیلت نماز صبح هم زمانی است که هوا نسبتا روشن شده و ستارگان محو گردند. «وَ قَالَ الصَّادِقُ (علیه السلام) مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ أَخَّرَ الْمَغْرِبَ طَلَباً لِفَضْلِهَا، وَ قِيلَ لَهُ: إِنَّ أَهْلَ‏ الْعِرَاقِ‏ يُؤَخِّرُونَ‏ الْمَغْرِبَ‏ حَتَّى‏ تَشْتَبِكُ‏ النُّجُومُ،‏ فَقَالَ: هَذَا مِنْ عَمَلِ عَدُوِّ اللَّهِ أَبِي الْخَطَّابِ»، امام صادق سه بار کسی که نماز مغرب را به تاخیر اندازد، با این "اعتقاد" که فضیلت در تاخیر انداختن مغرب است [تا زمان ظاهر شدن ستارگان، که خلاف سنت صریح معصومین بوده است] لعن فرمود ... از ایشان پرسیده شد اهل عراق، نماز مغرب را تا زمانی که آسمان پر ستاره شود به تاخیر می اندازند، حضرت فرمودند این از عمل دشمن خدا ابی الخطاب است» (4)
ابوالخطاب غالی، پس از انحراف، حضرت را به مقام الوهیت رسانده و خود، مدعی پیامبری شده بود. از این رو، بیشترین و سخت گیرانه ترین برخوردهای حضرت، با ابوالخطاب است که نشانگر عمق انحراف این جریان و نوع اندیشه آنها می باشد. امام از هر فرصتی برای برائت جستن از آنها و تحریفات شان و برای مبارزه ای سخت و شدید با او و جریانش بهره می بردند و این روایت و لعن شدید آن می تواند از همان قبیل باشد. روایت لعن منسوب به امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هم در همین راستا ارزیابی می شود.

ملاک اصلی در وقت نماز مغرب:
آنچه در روایات ملاک اصلی داخل شدن وقت نماز مغرب است، غایب شدن قرص خورشید و ذهاب حمره مشرقیه است. «وَقْتُ الْمَغْرِبِ إِذَا غَابَ الْقُرْصُ.» (5) در واقع، نشانه غیاب خورشید به صورت کامل، همان از بین رفتن سرخی سمت مشرق می باشد. چون زمین معمولا پستی و بلندی دارد و نمی توان هر استتاری را رفتن کامل خورشید و داخل شدن شب دانست. دیدن سیاره زهره یا سیاره دیگری در آسمان، ملاک اصلی برای داخل شدن وقت نیست. همان طور که دیده شدن تعداد بیشتری ستاره، ملاک اتمام وقت فضیلت مغرب و داخل شدن وقت نماز عشاء نخواهد بود، بلکه ملاک اصلی، ذهاب شفق است. یعنی سرخی سمت مغرب که تا مدتی پس از اذان مغرب ادامه دارد، محو شده و سفیدی ضعیفی جای آن را بگیرد. البته همزمان با ذهاب شفق، ستاره های زیادی در آسمان ظاهر می شوند. دلیل آن هم غایب شدن نور اصلی خورشید و همین طور رفتن انعکاسات قوی تر آن مثل شفق است که با نور سرخ و نارنجی خود در سمت غروب خورشید، مانع ظهور نور ضعیف ستاره های مختلف است. دقت شود که همزمانی دیده شدن ستاره یا سیاره به معنی این نیست که ملاک اصلی، دیدن یا ندیدن ستاره هاست.
اینکه در برخی روایات وارد شده است که امام صادق (علیه السلام) نافله را زمانی می خوانده اند که ستاره دیده می شده، به این معنی است که در اول وقت که هنوز آسمان تا حدی روشن است، نماز مغرب را بجا آورده اند، به گونه ای که اولین ستاره های پرنورتر آسمان، پس از پایان نماز و شروع نافله، ظهور کرده اند. این مساله بیشتر به مبارزه عملی با جریان تحریف غالیان خطابیه برمی گردد. زیرا اگر امام تعجیل نمی کردند، آنها، عمل امام را مستندی برای تحریفات خود قرار می دادند. از این روایات برمی آید که امام صادق (علیه السلام) نسبت به این قبیل تحریفات، اعتراض می کنند. آنها می گفتند باید نماز را به تاخیر انداخت تا آسمان پر ستاره شود و این وقت، وقت فضیلت است. امام هم عملا برای جلوگیری از انحراف، عکس این مساله را نشان می دادند.

نقش شفق و فلق در تشخیص وقت اقامه نماز:
«كلمه "فَلق" -به فتحه اول و سكون دوم- به معناى "شكافتن" و "جدا كردن" است ... غالبا اين كلمه [فَلَق، با دو فتحه] بر هنگام صبح اطلاق مى ‏شود، و فَلَق يعنى آن لحظه‏ اى كه نور گريبان ظلمت را مى‏ شكافد و سر بر مى ‏آورد.» (6)(7) آخر شب، سفیدی و نوری ضعیف به شکل عمودی در شرق آسمان دیده می شود و بجای پخش شدن در افق، عمود در آسمان بالا می رود. این نور سفید، به نور فلق معروف است. این زمان با نام صبح کاذب یا فجر کاذب هم شناخته می شود و هر چند شب به پایان رسیده است، اما هنوز نمی توان نماز صبح را بجا آورد. بحث شفق نیز در بالا به تفصیل گذشت.

پی نوشت ها:
1. «مغرب موقعی است که سرخی طرف مشرق که بعد از غروب آفتاب پیدا ‏‎ ‎‏می‌شود، از بالای سر انسان بگذرد.‏ [حاشیه امام خمینی:] هیچ وقت سرخی از بالای سر نمی‌ گذرد بلکه سرخی قدری بالا می‌آید و تمام می‌ شود و مقارن آن در طرف مغرب سرخی پیدا می‌ شود و مغرب وقتی است که سرخی طرف مشرق برطرف شود»، رساله توضیح المسائل آیة الله العظمی بروجردی با حواشی امام خمینی (رحمه الله علیه)، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، 1392 ش، مساله 743، ص 157.
2. «مغرب موقعی است که آفتاب از زمینی که مسطح است غروب کند. و منطقه‌ ای که پستی و بلندی دارد، مغربِ آن موقعی است که اگر زمین مسطح بود آفتاب غروب می‌کرد، ولی احتیاط مستحب این است که سرخی طرف مشرق که بعد از غروب آفتاب پیدا می‌ شود از بین برود.»، رساله معظم له، مساله 619.

3. مجلسى، محمدتقى بن مقصودعلى، لوامع صاحبقرانى مشهور به شرح فقيه، 8جلد، مؤسسه اسماعيليان - قم، چاپ: يوم، 1414 ق، ج 3 ص 157.
4. ابن بابويه، محمد بن على، من لا يحضره الفقيه، - قم، چاپ: دوم، 1413 ق، ج1 ص 220.
5. من لا يحضره الفقيه، ج‏1، ص218، ح 655.
6. علامه طباطبايى، سید محمدحسين، ترجمه تفسير الميزان، 20جلد، جامعه مدرسين حوزه علميه قم، دفتر انتشارات اسلامى - ايران - قم، چاپ: 5، 1374 ش، ج 20، ص 680.
7. «اين كلمه در صورتى كه با دو فتحه باشد صفت مشبهه به معناى مفعول خواهد بود نظير" قصص" به دو فتحه (چون قصص به كسره اول و فتحه دوم جمع قصه است)، كه به معناى مقصوص يعنى "حكايت شده" و يا "نقل شده" است»، همان.
 
 
موضوع: