علت مخالفت مشرکان با پیامبر(ص)
با توجه به آیه 38 سوره زمر «وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ» مشرکین خداوند را قبول داشتند؛ چرا پس از ظهور اسلام و بعثت پیامبر (صلی الله علیه و آله) به دشمنی با خدا و دین اسلام پرداختند؟ در حالی که با اهل کتاب روابط مسالمت آمیزی داشتند؟
اگر مشرکین خدا را قبول داشتند که دیگر لازم نبود پیامبری ارسال شود و یا قرآن نازل گردد. اگر آن ها خدا را قبول داشتند چرا قرآن به پیامبر (صلی الله علیه و آله) دستور مبارزه با مشرکین و کفار را میدهد. چرا خداوند به پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّارِ»(1) باشد؟ چرا سوره توبه را نازل نمود و فرمود: خدا و پیامبرش از مشرکین بیزارند؟(2)
اگر مشرکین خدا را قبول داشتند چرا خداوند به آنها 4 ماه فرصت داد تا "مکه" را ترک کنند یا اسلام را بپذیرند؟(3)
نکته این جاست که قبول داشتن خداوند طبق ذوق و سلیقه شخصی خودشان بود. آنان خدا را به عنوان خالق قبول داشتند اما کفر و شرک هم داشتند. قرآن می فرماید: «وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ»؛ و هر گاه از آنان بپرسى چه کسى آسمان ها و زمین را آفرید، و خورشید و ماه را مسخّر کرده است؟ می گویند "اللَّه".(4)
خداوند می فرماید: «وَ ما یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلاَّ وَ هُمْ مُشْرِکُون»؛ و بیشتر آنها که مدعى ایمان به خدا هستند، مشرکند!(5)
بنابر این بت پرستان در «توحید خالق» تردید نداشتند، اما شرک آن ها شرک در «عبودیت و ربوبیت» بود. آنان معتقد بودند خداوند عالم هستی را آفرید، اما تدبیر آن را به "فرشتگان"، "ستارگان" و... سپرده است؛ لذا هر گروه و طایفه ای به نوعی کفر ورزیده و برای خدا شریک قائل بودند.
برخی از مشرکین "بت" را واسطه بین خود و خدا می دانستند چون بر این باور بودند ما لایق ارتباط با خدا نیستیم: «وَ یَقُولُونَ هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِنْدَ اللَّهِ»؛ آن ها غیر از خدا، چیزهایى را می پرستند که نه به آنان زیان می رساند، و نه سودى می بخشد و می گویند این ها شفیعان ما نزد خدا هستند.(6)
«ما نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِیُقَرِّبُونا إِلَى اللَّهِ زُلْفى»؛ ما آن ها را پرستش نمی کنیم، مگر به این جهت که مقام ما را به خدا نزدیک کند.(7)
بنابر این شرک آن ها شرک در "عبودیت" بود نه شرک در "خالقیت".
اما چرا با اسلام دشمنی کردند؟ اسلام زمانی در حجاز پا به عرصه گذاشت که همه مردم مشغول بت پرستی و شرک بودند. در حقیقت اسلام مخالف شرک و بت پرستی بود خصوصا این که تا قبل از اینکه "عمرو بن لحی" به "شام" رفته و از آن جا "بت" را به مکه آورد و مردم مشغول بت پرستی باشند(8) مردم با بت آشنایی نداشته و چه بسا خدا را هم عبادت می کردند.
اما پس از این که بت پرستی در مکه رواج یافت خدا پرستی و توحید به فراموشی سپرده شد. اسلام با مظاهر شرک و بی دینی و بت پرستی به مخالفت برخاست آن هم در مکه مقدسترین مکانی که برای عبادت خدا بنا شده بود. این مشرکین و بت پرستان بودند که توحید و یکتاپرستی را از مکه دور کرده و بت را به جای خدا به مردم و جامعه شناساندند پس اسلام آمد تا خانه ای را که خدا برای عبادت برگزیده بود از لوث وجود بتها پاک کند.
زمانی که پیامبر (صلی الله علیه و آله) به رسالت مبعوث شد و آیات الهی را برای مردم قرائت نمود، خداوند مبارزه با شرک و بت پرستی را در راس اهداف دین اسلام و پیامبر (صلی الله علیه و آله) قرار داد.
از طرفی پیامبر (صلی الله علیه و آله) اگر چه مورد احترام بود و "محمد امین" شناخته میشد اما از زمانی که به رسالت مبعوث شد دشمنی ها و سخت گیری ها نسبت به ایشان شدت یافت زیرا کلام الهی مبارزه با شرک و بت پرستی بود نه تعامل و کنار آمدن با آن.
شاید بتوان دشمنی مشرکین با پیامبر (صلی الله علیه و آله) و دین اسلام را به این عوامل محدود نمود:
اول : مخالفت قریش
مخالفت اصلی بزرگان قریش با اسلام و پیامبر (صلی الله علیه و آله) مبنی بر این بود که آن ها نمی خواستند از دین آباء و اجدادی خود دست بردارند، زیرا عمری اجداد و نیاکان آن ها بت پرستیدند این امر برای آنان بسیار دشوار می نمود؛ قرآن هم صراحتا به این موضوع اشاره دارد: «وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنزَلَ اللّهُ قَالُواْ بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَينَا عَلَيهِ آبَاءنَا أَوَلَوْ كانَ آبَاؤُهُمْ لاَ يعْقِلُونَ شَيئاً وَلاَ يهْتَدُونَ»؛ هنگامي كه به آن ها گفته شود: از آنچه خدا نازل كرده است، پيروي كنيد!» می گويند: «نه، ما از آن چه پدران خود را بر آن يافتيم، پيروي مي نماييم.» آيا اگر پدران آن ها، چيزي نمي فهميدند و هدايت نيافتند (باز از آن ها پيروي خواهند كرد)؟(9)
دوم: حسادت اهل کتاب
برخی از اهل کتاب همچون "یهودیان" بود آنان که آرزو داشتند "پیامبر آخر الزمان" از نسل "یهود" باشد و چشم به راه آن حضرت دوخته بودند با کمال تعجب وقتی دیدند آن پیامبر از نسل و قوم قریش و عرب است، بنای مخالفت و ناسازگاری با آن حضرت و دین اسلام گذاشتند قرآن در این باره می فرماید: «وَدَّ كثِيرٌ مِّنْ أَهْلِ الْكتَابِ لَوْ يرُدُّونَكم مِّن بَعْدِ إِيمَانِكمْ كفَّاراً حَسَدًا مِّنْ عِندِ أَنفُسِهِم مِّن بَعْدِ مَا تَبَينَ لَهُمُ الْحَقّ»؛ بسياري از اهل كتاب، از روي حسد كه در وجود آن ها ريشه دوانده آرزو می كردند شما را بعد از اسلام و ايمان، به حال كفر باز گردانند با اينكه حق براي آنها كاملا روشن شده است.(10)
سوم: مبارزه با ظلم و بی عدالتی و استثمار
مشرکین و یهودیان خوب می دانستند که اسلام دین عدالت و برابری و برادری است و به این مولفه ها بسیار خوب سفارش و توصیه نموده است. لذا از گسترش آن بیمناک بودند زیرا دین اسلام بردگان را شخصیت های انسانی آزاد می دانست با برده داری و فساد و ثروت اندوزی و ... مخالف بود؛ از این رو مشرکین و بزرگان آن ها با اسلام مخالفت ورزیدند.(11)
اما در مورد ارتباط مشرکین با اهل کتاب چون مشکلی بین آنان نبود به قول معروف موسی (علیه السلام) به دین خویش و عیسی (علیه السلام) به دین خویش لذا برخوردی یا مبارزه ای بین آنان وجود نداشت. اگر چه یهودیان و مسیحیان و پیروان ادیان دیگر به بت پرستی و مشرکین اعتقادی نداشتند.
پی نوشت ها:
1. فتح/ 29
2. توبه/ 1
3. توبه/ 2
4. عنکبوت/ 61
5. یوسف/ 106
6. یونس/ 18
7. زمر/ 38
8. ابن هشام ،زندگانی محمد (صلی الله علیه و اله) پیامبر اسلام، ترجمه، رسولی محلاتی، کتابچی، 1375ش، ج 1، ص 52
9. بقره/ 170
10. بقره/ 109
11. مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، دار الكتب الإسلامية،1374ش، تهران، ج 1 ص 339
برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمایید