صحبت پیامبر (ص) با خداوند

image: 

پرسش:

متناسب با آیه ۵۱ سوره شوری، گفته‌شده که وحی اقسام مختلفی دارد: گاهی بی‌واسطه است و گاهی باواسطه فرشته و گاهی باواسطه های دیگر (وراء حجاب). اینکه برخی پیامبران بی‌واسطه کلام خدا را شنیدند اما حضرت محمد صلی‌الله علیه و آله باواسطه کلام خدا را دریافت نمود، نقیصه‌ای برای ایشان نیست؟ 

پاسخ:

وحی حقیقتی ناشناخته است که خداوند از طریق آن، معارف و آموزه‌های دینی را در اختیار پیامبران خود قرار می‌دهد و پیامبران نیز با قدرت عصمت خود آن را حفظ و به مردم منتقل می‌نمودند. در عین حال شکل‌های ابلاغ وحی به پیامبران، بر اساس مقامات و حالات معنوی این بزرگواران مختلف و متفاوت بود به‌طوری‌که برخی به‌واسطه فرشتگان، وحی را در بیداری یا خواب دریافت می‌کردند و برخی وحی را بی‌واسطه در بیداری دریافت می‌نمودند؛ اما ممکن است این سؤال پیش بیاید که اگر پیامبر اسلام بالاترین رتبه و مرتبه را در میان پیامبران و تمام انسان‌ها دارا است، آیا بالاترین شکل وحی را نیز تجربه کرده است و اگر نکرده، آیا این نقیصه‌ای بر ایشان نیست؟ در سه محور به این پرسش می‌پردازیم.

نکته اول:
بنا بر آیه ۵۱ سوره شوری که می‌فرماید: ﴿وَمَا کَانَ لِبَشَرٍ أَنْ یکَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْیا أَوْ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ أَوْ یرْسِلَ رَسُولًا فَیوحِی بِإِذْنِهِ مَا یشَاءُ إِنَّهُ عَلِی حَکِیمٌ﴾؛ «و شایسته هیچ انسانی نیست که خدا با او سخن گوید، مگر از راه وحی یا از پشت حجاب، یا رسولی می‌فرستد و به‌فرمان او آنچه را بخواهد وحی می‌کند؛ چراکه او بلند مقام و حکیم است.» می‌توان سه شکل برای ابلاغ وحی از سوی خداوند ترسیم نمود:
• وحی مستقیم و بدون واسطه (الّا وحیاً): در این طریق، حقایق و معارف الهی، به‌صورت مستقیم بر پیامبر القاء می‌شود، بدون آنکه واسطه و حجابی در کار باشد. از برخی روایات برمی‌آید که این نوع وحی، سنگین‌ترین اقسام وحی است.(۱)
• ایجاد صوت (من وراء حجاب): در این طریق، مضامین وحیانی در قالب اصوات به گوش پیامبر می‌رسد و از آنجا که صاحب‌صدا دیده نمی‌شود گویی کسی از پس پرده سخن می‌گوید. به‌عبارت‌دیگر در این قسم خداوند با ایجاد اصوات از طریق اسبابی به‌جز فرشتگان، پیام خود را به پیامبر ابلاغ می‌کند؛ مانند وحی‌ای که در کوه طور از میان درخت بر حضرت موسی ابلاغ شد: هنگامی‌که به سراغ آتش آمد، از کرانه راست درّه، در آن سرزمین پربرکت، از میان یک درخت ندا داده شد که «ای موسی! منم خداوند، پروردگار جهانیان».(۲)
• وحی از طریق فرشته (او یرسل رسولاً): در این طریق، فرشته وحی، حقایق و معارف وحیانی را بر جان پیامبر فرود می‌آورد.(۳) که با توجه به مقامات و کمالات نبی و رسول، برخی از پیامبران هم‌صدای فرشته وحی را می‌شنیدند و هم او را می‌دیدند و بعضی نیز تنها صدای فرشته را می‌شنیدند، اما او را مشاهده نمی‌کردند؛ یعنی مقامات آن‌ها به‌اندازه‌ی نبود که قدرت دیدن فرشته وحی را داشته باشند.(۴)

نکته دوم:
آنچه از روایات برمی‌آید، پیامبر گرامی اسلام صلی‌الله علیه و آله در دریافت وحی، قطعاً شکل اول و شکل سوم را تجربه کرده‌اند. از بعضی از روایات استفاده می‌شود هنگامی‌که وحی بر پیامبر از طریق فرشته نازل می‌شد حال پیامبر عادی بود در حالی که فرشته وحی را نیز مشاهده می‌کرد، اما هنگامی‌که ارتباط مستقیم و بدون واسطه برقرار می‌گشت، پیامبر سنگینی فوق‌العاده‌ای احساس می‌کرد تا آنجا که حالت بیهوشی به ایشان دست می‌داد: «پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم گاهی در بین اصحابش بود که ناگهان مدهوش می‌شد در حالی که عرق می‌ریخت و آنگاه‌که به خود می‌آمد می‌گفت: خدای تعالی چنین و چنان فرموده است و شمارا چنین دستور داده و از فلان کار بازداشته است؛ و بیشتر مخالفین ما (شیعه) می‌گویند این حالت وقتی بود که جبرائیل بر او نازل می‌شده است؛ بنابراین از امام صادق علیه‌السلام پرسش کردند از آن حالت که بر پیامبر عارض می‌شد که آیا آن‌وقتی بوده است که جبرائیل بر او نازل می‌شد؟ فرمودند: خیر، جبرئیل وقتی به نزد آن حضرت می‌آمد، بر او وارد نمی‌شد مگر اینکه طلب اذن و اجازه می‌نمود و هنگامی‌که بر او داخل می‌شد مانند بردگان (مؤدّبانه) در مقابل آن حضرت می‌نشست. این حالت بر پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله و سلّم آنگاه عارض می‌شد که خدای تعالی بدون ترجمان و واسطه با او مخاطبه می‌کرد».(۵)

نکته سوم:
در انتها توجه به این نکته نیز حائز اهمیت است که اگرچه پیامبر اسلام صلی‌الله علیه و آله، شایستگی دریافت وحی بدون واسطه و حجاب را داشتند و چندین بار نیز این گونه وحی را تجربه کرده‌اند؛ اما چون دریافت این‌گونه وحی، سنگین بوده و پیامبر را در حالت بدنی سختی قرار می‌داد؛ وحی الهی به ایشان در بسیاری از موارد، از طریق فرشتگان رخ‌داده است و واسطه قرار دادن فرشتگان، نقیصه معنوی برای ایشان به‌حساب نمی‌آید چرا که ناشی از محدودیت‌های عالم ماده و سنگینی این‌گونه وحی برای بدن ایشان است و به معنای نقیصه روحی و معنوی ایشان نیست.

نتیجه:
بنابراین و با توجه به شکل‌های مختلف ابلاغ وحی باید گفت که حضرت رسول اکرم صلی‌الله علیه و آله و سلّم دو شکل از ابلاغ وحی یعنی وحی مستقیم و وحی به‌واسطه فرشته را تجربه کردند و فرشته وحی را نیز مشاهده می‌کردند. ازاین‌رو فضیلت دریافت وحی بی‌واسطه که بالاترین مراتب وحی است در مورد ایشان وجود داشته و اگر گاهی باواسطه فرشتگان وحی را دریافت می‌کردند، نقیصه معنوی برای ایشان به‌حساب نمی‌آید.

پی‌نوشت‌ها:
۱. «قالَ بَعْضُ أَصْحَابِنَا أَصْلَحَکَ اللَّهُ أَ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی‌الله علیه و آله یقُولُ قَالَ جَبْرَئِیلُ وَ هَذَا جَبْرَئِیلُ یأْمُرُنِی ثُمَّ یکُونُ فِی حَالٍ أُخْرَی یغْمَی عَلَیهِ قَالَ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیهالسلام إِنَّهُ إِذَا کَانَ الْوَحْی مِنَ اللَّهِ إِلَیهِ لَیسَ بَینَهُمَا جَبْرَئِیلُ أَصَابَهُ ذَلِکَ لَثَقُلَ الْوَحْی مِنَ اللَّهِ وَ إِذَا کَانَ بَینَهُمَا جَبْرَئِیلُ لَمْ یصِبْهُ ذَلِکَ فَقَالَ قَالَ لِی جَبْرَئِیلُ وَ هَذَا جَبْرَئِیلُ»؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، موسسه الوفاء، ط ۲، ۱۴۰۳ ق، ج ۱۸، ص ۲۶۸.
۲. سوره قصص، آیه ۳۰: ﴿ فَلَمَّا أَتاها نُودِی مِنْ شاطِئِ الْوادِ الْأَیمَنِ فِی الْبُقْعَهِ الْمُبارَکَهِ مِنَ الشَّجَرَهِ أَنْ یا مُوسی إِنِّی أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعالَمینَ﴾.
۳. سعیدی مهر، محمد، آموزش کلام اسلامی، قم، کتاب طه، چ ۱۶، ۱۳۹۳ ش، ج ۲، ص ۶۷-۶۸.
۴. «سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیهالسلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‌ وَ کانَ رَسُولًا نَبِیا مَا الرَّسُولُ وَ مَا النَّبِی قَالَ النَّبِی الَّذِی یرَی فِی مَنَامِهِ وَ یسْمَعُ الصَّوْتَ وَ لَا یعَاینُ الْمَلَکَ وَ الرَّسُولُ الَّذِی یسْمَعُ الصَّوْتَ وَ یرَی فِی الْمَنَامِ وَ یعَاینُ الْمَلَکَ»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تصحیح و تحقیق علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الإسلامیه، ط ۴، ۱۴۰۷ ق، ج ۱ ص ۱۷۶.
۵. «إِنَّ النَّبِی صلی الله علیه و آله کَانَ یکُونُ بَینَ أَصْحَابِهِ فَیغْمَی عَلَیهِ وَ هُوَ یتَصَابُّ عَرَقاً فَإِذَا أَفَاقَ قَالَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ کَذَا وَ کَذَا وَ أَمَرَکُمْ بِکَذَا وَ نَهَاکُمْ عَنْ کَذَا وَ أَکْثَرُ مُخَالِفِینَا یقُولُونَ إِنَّ ذَلِکَ کَانَ یکُونُ عِنْدَ نُزُولِ جَبْرَئِیلَ علیهالسلام فَسُئِلَ الصَّادِقُ علیهالسلام عَنِ الْغَشْیهِ الَّتِی کَانَتْ تَأْخُذُ النَّبِی صلیالله علیه و آله أَ کَانَتْ تَکُونُ عِنْدَ هُبُوطِ جَبْرَئِیلَ فَقَالَ لَا إِنَّ جَبْرَئِیلَ علیهالسلام إِذَا أَتَی النَّبِی صلیالله علیه و آله لَمْ یدْخُلْ عَلَیهِ حَتَّی یسْتَأْذِنَهُ فَإِذَا دَخَلَ عَلَیهِ قَعَدَ بَینَ یدَیهِ قِعْدَهَ الْعَبْدِ وَ إِنَّمَا ذَلِکَ عِنْدَ مُخَاطَبَهِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِیاهُ بِغَیرِ تَرْجُمَانٍ وَ وَاسِطَهٍ»؛ مجلسی، بحارالانوار، ج ۱۸، ص ۲۶۰.