شعب ابی طالب
چرا «شعب ابی طالب» به این نام خوانده شد؟ دلیل زندانی شدن مسلمانان در این شعب و دلیل آزادی آنان چه بود؟ چند نفر درون شعب ابی طالب زندانی بودند؟ در چه سالی رخ داد و حضرت فاطمه (سلام الله علیها) هم آن جا بودند؟
«شِعْب ابیطالب»، درّه ای میان دو کوه «ابوقبیس» و «خندمه» در مکه است.
این شعب در اختیار خاندان بنی هاشم بوده و در دوره های مختلف به نام های متفاوتی چون شعب بنی هاشم، شعب ابی طالب، شعب علی بن ابی طالب و ... نامیده می شده است.(1)
این شعب در نزدیکی مسجد الحرام پشت کوه صفا و مروه و در دهانه و فاصله کوه ابوقبیس و کوه خندمه قرار داشته است.(2)
این شِعب به لحاظ نزدیکی به کعبه، بهترین نقطۀ مکه بود. زمین شعب متعلق به «عبدالمطلب» بود و او نیز در اواخر عمر، آن را میان فرزندان قسمت کرد و پیامبر(صلی الله علیه و آله) سهم پدرش «عبدالله» را سهیم گشت.(3)
در مورد علت نامیدن این شعب به شعب ابی طالب، مطلب خاصی که با صراحت علت این نامگذاری را بیان کند نیافتیم؛ ولی به نظر می رسد این شعب در دوره های مختلف به نام بزرگ بنی هاشم نامیده شده است و از آن جایی که ماجرای محاصره پیامبر(صلی الله علیه و آله) و همراهان آن حضرت در این شعب، در زمانی بوده که ابی طالب به عنوان بزرگ بنی هاشم شناخته شده، این نام برای شعب شهرت یافته و در منابع تاریخی هم معمولا با نام «شعب ابی طالب» شناخته می شود وگرنه این گونه نبوده که نام این شعب از ابتدا به نام «شعب ابی طالب» بوده باشد.
ـ دلیل محاصره و زندانی شدن مسلمانان در شعب ابی طالب
قبل از بیان اصل حادثه و چرایی این موضوع، شاید مناسب باشد به این نکته اشاره کنیم که در واقع مسلمانان در این شعب زندانی نشده بودند بلکه دشمنان اسلام برای جلوگیری از گسترش و نفوذ اسلام، بدترین و سخت ترین و شدیدترین اقدامات را بر علیه پیامبر(صلی الله علیه و آله) و مسلمانان به کار گرفتند که یکی از این اقدامات ظالمانه و غیر انسانی، محاصره اقتصادی و به عبارتی تحریم شدید اقتصادی مسلمانان بود.
توضیح بیشتر این که:
در اواخر سال ششم بعثت سران قریش از نفوذ و پیشرفت حیرتانگیز آیین یکتاپرستانه اسلام سخت ناراحت بودند و در فکر چاره و راه حلی بودند. اسلام آوردنِ افرادی مانند «حمزه» و تمایل جوانان قریش و آزادی عملی که در کشور حبشه نصیب مسلمانان شده بود، بر حیرت و سرگردانی سران قریش افزوده بود و از این که از نقشه های خود بهره ای نمی بردند، سخت متأثر بودند؛ از این رو به فکر نقشۀ دیگری افتادند و خواستند با محاصرۀ اقتصادی از نفوذ و گسترش اسلام بکاهند و پایه گذار و هواداران آن را در میان این حصار منکوب سازند.(4)
به همین منظور مشرکان در «دارالندوه» جلسه ای تشکیل دادند و عهدنامه ای به خط «منصور بن عکرمه» و امضای هیئت عالی قریش نوشتند و در داخل کعبه آویزان کردند و سوگند یاد کردند که ملت قریش، تا دم مرگ طبق موازین ذیل عمل کند.
مواد پیمان نامه
- هرگونه خرید و فروش با هواداران محمد(صلی الله علیه و آله) تحریم می شود.
- ارتباط و معاشرت با آنان ممنوع می گردد.
- زن دادن به مسلمانان یا زن گرفتن از آنان ممنوع است.
- پیمان نامه فقط در صورتی ملغی خواهد شد که محمد(صلی الله علیه و آله) را برای کشتن به آنان تسلیم کنند.
متن پیمان با مواد یاد شده به امضای تمامی بانفوذان قریش جز «مطعم بن عدی»(5) رسید و با شدت هر چه تمامتر به اجرا گذاشته شد.(6)
بعد از اعلان این تصمیم مشرکان، «ابو طالب» بنی هاشم را دعوت کرد و حمایت از پیامبر را بر عهده آنان گذاشت. وی دستور داد عموم فامیل از محیط مکه به دره ای که در میان کوه های مکه قرار داشت و به «شعب ابی طالب» معروف بود که دارای خانه های کوچک و سایبانهای مختصری بود منتقل شوند و در آنجا سکنا گزینند.
بدین تریتب پیامبر(صلی الله علیه و آله) به همراه خانواده خود و دیگر مسلمانان و افراد بنی هاشم در «شعب ابی طالب» مستقر شدند. فقط «ابو لهب» و فرزندانش در این راه با دیگر بنی هاشم همراه نشدند.(7)
- چگونگی پایان محاصره اقتصادی مسلمانان
در این رابطه که چه اتفاقی سبب شد تا محاصره مسلمانان در «شعب ابی طالب» به پایان برسد و محاصره اقتصادی مشرکین بر علیه مسلمانان بشکند، دو نوع گزارش وجود دارد:
در سال دهم بعثت شبی «ابوجهل»، «حکیم بن حزام» را که برای «خدیجه» بار گندم می برد مانع شد. دیگران مداخله کردند و به سرزنش «ابوجهل» برخاستند. اندک اندک گروهی از کرده خود پشیمان گشتند و به طرفداری از بنی هاشم برخاستند که چرا بنی مخزوم در نعمت به سر ببرند و پسران «هاشم» و «عبدالمطلب» در سختی بمانند. و سرانجام گفتند این عهدنامه باید باطل شود. جمعی از شرکت کنندگان در پیمان، تصمیم گرفتند آن را پاره کنند. به روایت «ابن هشام» از «ابن اسحاق» چون به سراغ پیمان نامه رفتند دیدند موریانه آن را خورده و تنها جمله "باسمک اللهم" از آن باقی مانده است.(8)
در نقل دیگری آمده است خداوند به پیامبرش خبر داد که موریانه، پیمان نامه را خورده و تنها جمله "باسمک الله" از آن باقی مانده است. پیامبر(صلی الله علیه و آله) نیز "ابوطالب" را از آن باخبر ساخت.(9) «ابن هشام» می نویسد گروهی از اهل علم گفته اند:
"ابوطالب"به انجمن قریش رفت و گفت: برادرزاده ام می گوید موریانه پیمان نامه ای را که نوشته اید خورده و تنها نام خدا را باقی گذاشته؛ ببینید اگر سخن او راست است محاصره ما را بشکنید و اگر دروغ می گوید او را به شما خواهم سپرد. چون به سروقت نامه رفتند دیدند موریانه همه آن را جز نام خدا خورده است. بدین ترتیب پیمان محاصره بنی هاشم شکسته شد و آنان از «شعب ابوطالب» بیرون آمدند.(10)
- مدت محاصره اقتصادی مسلمانان
مشهور و معروف این است که مدت محاصره اقتصادی مشرکین بر علیه مسلمانان و حامیان رسول خدا(صلی الله علیه و آله) سه سال طول کشیده بود.
به گفتۀ «ابن سعد» این محاصره در محرم سال هفتم بعثت اتفاق افتاد(11)و هنگامی که "ابوطالب" خبر محوشدن پیمان نامه را به اطلاع مشرکان رساند در سال دهم بعثت پایان یافت.(12)
در این شعب رسول خدا(صلی الله علیه و آله) به همراه بنیهاشم و بنی عبدالمطلب به جز «ابولهب» و فرزندانش(13) در محاصره اقتصادی سایر خاندانهای قُرَیش قرار گرفتند و آن دوران را با مشقت و رنج فراوان سپری کردند.(14)
در مورد تعداد افراد حاضر در شعب، گزارش خاصی پیدا نکردیم. اما در مورد سن حضرت زهرا(سلام الله علیها)، با توجه به این که طبق نقل مشهور تولد آن بانوی بزرگوار در سال پنجم بعثت بوده و آغاز حضور در «شعب ابی طالب» هم سال هفتم بعثت بوده، سن آن حضرت در آن زمان حدود دو یا سه سال بوده است.
پی نوشت ها:
1. قائدان، اصغر، تاریخ و آثار اسلامی مکه و مدینه، تهران، نشر مشعر، چاپ چهارم، 1381ش، ص114؛ جعفریان، رسول، آثار اسلامی مکه و مدینه، تهران، نشر مشعر، چاپ نهم، 1378ش، ص149.
2. ابن هشام، عبدالملک، السیرة النبویة، تحقیق مصطفی السقا و ابراهیم الأبیاری و عبد الحفیظ شلبی، بیروت، دار المعرفة، بیتا، ج1، ص352.
3. حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، 1995م، ج3، ص347.
4.ابن سعد، الطبقات الکبری، تحقیق محمد عبد القادر عطا، بیروت،دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1410ق، ج1، ص163.
5. طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری (زندگانی چهارده معصوم علیهم السلام)، ترجمه عزیز الله عطاردی، تهران، انتشارات اسلامیة، چاپ اوّل، 1390ق، ص72.
6. ابن سعد، الطبقات الکبری، 1410ق، ج1، ص163؛ ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، بیروت، دار الفکر، 1407ق، ج3، ص84-86.
7. مقریزی، احمد بن علی، إمتاع الأسماع بما للنبي من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع، تحقیق محمد عبدالحمید نمیسی، بیروت، دار الکتب العلمیة، 1420ق، ج1، ص44.
8. شهیدی، سید جعفر، تاریخ تحلیلی اسلام، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، 1390ش، ص53.
9. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، بیروت، دار الفکر، 1417ق، ج1، ص234.
10. طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری (زندگانی چهارده معصوم علیهم السلام)، ترجمه عزیز الله عطاردی، تهران، انتشارات اسلامیة، چاپ اوّل، 1390ق، ص73-74.
11. ابن سعد، الطبقات الکبری، 1410ق، ج1، ص163.
12. قائدان، تاریخ و آثار اسلامی مکه و مدینه، 1381ش، ص114.
13. مقریزی، إمتاع الأسماع، 1420ق، ج1، ص44.
14. ابن سعد، الطبقات الکبری، 1410ق، ج1،ص163.
برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمایید