شأن نزول
آيا تمام آيات قرآن شأن نزول دارند؟ نمونه هایی از شأن نزول هایی دروغین و علت آن را بیان بفرمایید
در ابتدا باید مشخص شود كه آيا اساساً فرقی ميان شأن نزول و سبب نزول وجود دارد يا نه؟ بيشتر مفسران فرقی ميان اين دو قائل نشدهاند و هر مناسبتی را كه ايجاب كرده است آيه يا آيههايی نازل شود، گاه سبب نزول و گاه شأن نزول گفتهاند. در صورتی كه ميان اين دو عبارت فرق است. از اين جهت كه شأن نزول، اعم از سبب نزول است، هر گاه به مناسب جريانی در باره شخص و يا حادثهای، خواه در گذشته يا حال يا آينده و يا درباره فرض احكام، آيه يا آياتی نازل شود همه اين موارد را شأن نزول آن آيات می گويند، مثلاً می گويند كه فلان آيه درباره عصمت انبياء يا عصمت ملائكه يا حضرت ابراهيم يا نوح يا آدم نازل شده است كه تمامی اين ها را شأن نزول آيه می گويند؛ اما سبب نزول، حادثه يا پيش آمدی است كه متعاقب آن آيه يا آياتی نازل می شود و به عبارت ديگر آن پيش آمد باعث و موجب نزول می شود، لذا سبب اخصّ است و شأن اعم.(1) پارهای از آيات قرآن سبب و نزول ندارند، گرچه برای هدفی نازل شدهاند، مثلاً برای هدايت، مثل قصه حضرت موسی (علیه السلام) و ... اما برخی از آيات قرآن سبب و نزول دارند كه در واقع اين دسته از آيات قرآن با توجه به شرايط مكانی و زمانی، در باره گروهی، قومی، شخصيتی و يا برای حل مشكلی در جامعه نازل شده است. مثالهای زيادی در اينباره در قرآن به چشم می خورد، به عنوان مثال خاتم بخشی اميرالمؤمنين علی (علیه السلام) در ركوع نماز و نزول آيه ولايت، يكی از حوادثی كه باعث نزول آياتی از قرآن كريم شد؛ حادثهای بود كه همگامی نماز با زكات را ـ كه در اكثر قريب به اتفاق آيات قرين يكديگر ذكر شدند ـ تجسم بخشيد. يعنی آنگاه كه اميرالمؤمنين علی (علیه السلام) در حال ركوع نماز، توجه به خلق و مستضعفان را به عنوان نتيجه و لازمه توجه به حق اعلام كرد، انگشتری خود را بيرون آورده و به آن شخص فقير می دهند. از پی آن آيات 55 و 56 سوره مباركه مائده نازل می شوند: «إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُون، وَ مَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُون» روايات بسياری از طريق شيعه و سنی وارد شده كه دلالت می كند بر اينكه دو آيه فوق در شأن اميرالمؤمنين علی (علیه السلام) نازل شده و نزول آن پس از خاتم بخشی اميرالمؤمنين در ركوع نماز بوده است.(2)و(3) مطلب بعدی در رابطه با سبب نزول اين كه، ممكن است برخی از آيات و روايات در باب آن الان در دسترس نباشد و اين به دليل اين كه پيشينيان در اين زمينه مطلب قابل توجهی ثبت و ضبط نكردهاند، جز اندكی كه كاملاً چاره ساز نيست. شايد يكی از علل عدم ضبط دقيق اين بود كه خودشان آشنا به وضع بودند و ديگر نيازی نمی ديدندكه معلومات و مشاهدات خود را به عنوان سند برای آينده ثبت كنند. بعدها رواياتی در اين زمينه فراهم شد كه بيشتر دارای ضعف سند و غير قابل اعتماد بوده و احياناً اعمال غرض در كار وجود داشته است، به ويژه در دوران تاريک حكومت بنی اميه كه از روی غرض ورزی، آيات بی شماری با تنظيم شأن نزولهای جعلی، به طور دلخواه تفسير و تأويل شده است.(4) ـ مطلب دیگر: نمونه ای از شأن نزول دروغی برای آیه «لا يَسْتَوِي الْقاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنينَ غَيْرُ أُولِي الضَّرَرِ وَ الْمُجاهِدُونَ في سَبيلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ»(5) می باشد که شأن نزول بدین مضمون نقل کرده اند: وقتی آیه مزبور نازل شد کلمه «غیر اولی الضرر» در آن نبود و عبداللّه بن ام مکتوم که نابینا بود نزد رسول خدا آمد و گفت: آیه یاد شده، مجاهدان را بر قاعدان مطلقا فضلت داده و افراد عاجز را استثناء نکرده است، آیا من که نابینا هستم و از شرکت در جهاد عاجزم، نزد خدا رخصت و عذری ندارم و باید محرومیت از فیض و ثواب جهاد و بی بهره ماندن از درجه مجاهدان را تحمل کنم؟ آن حضرت فرمود: درباره تو و افرادی مثل تو، به من امری نشده است و نمی دانم برای تو و اصحابت عذری هست یا نه؟(6) عبداللّه بن ام مکتوم به درگاه خدا استغائه کرد و گفت:خدایا من نابینا هستم و از تو می خواهم که مشکل مرا حل کنی، آنگاه خدا کلمه «غیر اولی الضرر» را جداگانه نازل کرد که بعد «من المؤمنین» قرار گیرد تا افرادی مانند ابن ام مکتوم از کلیت آیه استثناء شوند و روشن گردد که مجاهدان از قاعدانی که عذر شرعی ندارند برترند نه از افرادی که مانند ابن ام مکتوم عذر شرعی دارند. لازمه این داستان این است که ـ نعوذ باللّه ـ خدا اول نمی دانست کسانی که عذری مثل نابینایی دارند باید از این حکم کلی که قاعدان با مجاهدان مساوی نیستند استثناء شوند، ولی وقتی ابن ام مکتوم نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) رفت و در مقابل سؤال خود جواب قانع کننده ای نشنید و به درگاه خدا استغائه کرد و نابینایی خود را مطرح نمود، آنگاه خدا دانست آیه نازل شده که کلمه «غیر اولی الضرر» ندارد ناقص است و باید کلمه یاد شده اضافه شود، سپس کلمه «غیر اولی الضرر» را جداگانه نازل کرد تا در آیه درج شود و کمبود آن برطرف گردد.!(7)
__________________
(1) آيت الله محمد هادی معرفت، تاريخ قرآن، ص 65 و 66.
(2) دكتر سيد محمد باقر حجتی، اسباب النزول، ص 27 و 28.
(3) دكتر حبيب الله طاهری، درسهايی از علوم قرآن، جلد دوم، ص 275و 276.
(4) آيت الله معرفت، تاريخ قرآن، ص 64.
(5) نساء/ 95.
(6) سنن بيهقی، جزء 5، ص 228- 229.
(7) مقاله «شأن نزول های مجعول، زمینه ساز تفسیرهای ناروا از قرآن»، نعمت الله صالحی نجف آبادی، کیهان اندیشه ـ شماره 42، خرداد و تیر 1371.
برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمائید